Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۳۰ پادکست فلسفه علم منتشر شد؛
نسبیانگاری در گفتوگو با حسین شیخرضایی
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/707807459
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از طریق سایت جایزه چراغ حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
@amirhasanmousavi
نسبیانگاری در گفتوگو با حسین شیخرضایی
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/707807459
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از طریق سایت جایزه چراغ حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
@amirhasanmousavi
نویسنده میگوید:
«یکی از مهمترین مهارتهایی که در دههها مدیریت تیمهای مهندسی آموختهام، پرسیدن سؤالات درست است. و این با کاری که هوش مصنوعی انجام میدهد بیشباهت نیست: کیفیت خروجی یک مدل زبانی بزرگ (LLM) به کیفیت درخواست یا همان پرامپتهای ما بسیار حساس است».
برای من تأملبرانگیزترین بخش این یادداشت منتشر شده در هاروارد بیزینس ریویو (HBR) آنجایی بود که مهمترین قابلیت مهندسان را در عصر حاضر، «پرسیدن سؤالهای درست و بجا» میداند. در واقع نویسنده بخش بزرگی از کارامدی، عملکرد و کیفیت خروجی هوشهای مصنوعی مولد را (مثل ChatGPT، Copilt یا Gemini) وابسته به کیفیت ورودی یا همان کیفیت ذهنی، آموزشهای پیشینی، مهارت و خلاقیت کاربری میداند که آن را بکار میگیرد. شاید به همین دلیل باشد که ما تجربههای متفاوتی را از بکارگیری هوش مصنوعی گزارش میکنیم.
در عصری که AI خیلی از کارها، از جمله کد زدن، تحلیل دادههای بزرگ و پاسخ دادن به سؤالهای سخت را انجام میدهد، چیزی که باقی مانده، توانایی تبدیل کردن مسائل و چالشها، به سؤالهای اصلی و بنیادین، با پرسیدن سؤالهای مرتبط، دقیق، درست و بجاست؛ مهارتی که نویسنده مقاله ادعا میکند درستترین محل یادگیری آن فلسفه است.
مقاله، خواندنی و با دیدگاهی متفاوت است. دعوت میکنم بخوانید.
و بعد اگر تصمیم گرفتید فلسفه بدانید اما مهندس هستید یا از دنیای علوم یا ریاضیات میآیید، پیشنهاد میدهم با پادکست فلسفه علم شروع کنید! 😊
https://hbr.org/2024/04/why-engineers-should-study-philosophy
@amirhasanmousavi
«یکی از مهمترین مهارتهایی که در دههها مدیریت تیمهای مهندسی آموختهام، پرسیدن سؤالات درست است. و این با کاری که هوش مصنوعی انجام میدهد بیشباهت نیست: کیفیت خروجی یک مدل زبانی بزرگ (LLM) به کیفیت درخواست یا همان پرامپتهای ما بسیار حساس است».
برای من تأملبرانگیزترین بخش این یادداشت منتشر شده در هاروارد بیزینس ریویو (HBR) آنجایی بود که مهمترین قابلیت مهندسان را در عصر حاضر، «پرسیدن سؤالهای درست و بجا» میداند. در واقع نویسنده بخش بزرگی از کارامدی، عملکرد و کیفیت خروجی هوشهای مصنوعی مولد را (مثل ChatGPT، Copilt یا Gemini) وابسته به کیفیت ورودی یا همان کیفیت ذهنی، آموزشهای پیشینی، مهارت و خلاقیت کاربری میداند که آن را بکار میگیرد. شاید به همین دلیل باشد که ما تجربههای متفاوتی را از بکارگیری هوش مصنوعی گزارش میکنیم.
در عصری که AI خیلی از کارها، از جمله کد زدن، تحلیل دادههای بزرگ و پاسخ دادن به سؤالهای سخت را انجام میدهد، چیزی که باقی مانده، توانایی تبدیل کردن مسائل و چالشها، به سؤالهای اصلی و بنیادین، با پرسیدن سؤالهای مرتبط، دقیق، درست و بجاست؛ مهارتی که نویسنده مقاله ادعا میکند درستترین محل یادگیری آن فلسفه است.
مقاله، خواندنی و با دیدگاهی متفاوت است. دعوت میکنم بخوانید.
و بعد اگر تصمیم گرفتید فلسفه بدانید اما مهندس هستید یا از دنیای علوم یا ریاضیات میآیید، پیشنهاد میدهم با پادکست فلسفه علم شروع کنید! 😊
https://hbr.org/2024/04/why-engineers-should-study-philosophy
@amirhasanmousavi
Harvard Business Review
Why Engineers Should Study Philosophy
The ability to develop crisp mental models around the problems you want to solve and understanding the why before you start working on the how is an increasingly critical skill, especially in the age of AI. Coding is one of the things AI does best and its…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۳۱ پادکست فلسفه علم، بخش دومِ گفتوگو با دکتر حسین شیخرضایی درباره نسبیانگاری (Relativism)، منتشر شد. در این اپیزود مشخصاً درباره نسبیانگاری در اخلاق گفتوگو میکنیم؛ دلایل له و علیه آن تشریح میشود و نهایتاً مهمان برنامه از گونهای نسبیانگاری در فرااخلاق (Metaethics) دفاع میکند. او توضیح میدهد که در این چارچوب فلسفی چطور «اختلاف نظر» تبیین میشود و نتایج مطالعات تجربی در فلسفه آزمایشگاهی که درباره نسبیانگاری و مطلقانگاری انجام شده است، چه میگویند. در پایان این پرسش را از حسین میپرسیم اگر ما در اخلاق نسبیانگار باشیم بیشتر احتمال دارد دیگرانِ «غیرخودی» را بپذیریم؟ یا به عبارتی آیا نسبیانگاری ارتباطی با رواداری و تحمل دیگران دارد؟
در اپیزودهای ۳۰ و ۳۱ سیاوش صفاریانپور، پژمان نوروزی و امیرحسن موسوی با حسین شیخرضایی درباره نسبیانگاری، مطلقانگاری و ورای آن گفتوگو کردهاند.
شنیدن:
https://shows.acast.com/660a7b485fd6f900170e298a/666adfb4455a1e0011f6d833
@amirhasanmousavi
در اپیزودهای ۳۰ و ۳۱ سیاوش صفاریانپور، پژمان نوروزی و امیرحسن موسوی با حسین شیخرضایی درباره نسبیانگاری، مطلقانگاری و ورای آن گفتوگو کردهاند.
شنیدن:
https://shows.acast.com/660a7b485fd6f900170e298a/666adfb4455a1e0011f6d833
@amirhasanmousavi
Forwarded from کافه سلامت
🔰 بیستمین دورهمی کافه سلامت
📅 زمان برگزاری: شنبه ۹ تیرماه؛
از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۳۰
📍 محل برگزاری: خیابان انقلاب، بین خیابان ولیعصر و خیابان برادران مظفر شمالی، پلاک ۹۰۷، خانه اندیشه ورزان
🔹 حضور به عنوان مهمان امکان پذیر است: هماهنگی بصورت پیامک یا تماس با شماره 09169389096
@cafesalamat
📅 زمان برگزاری: شنبه ۹ تیرماه؛
از ساعت ۱۶:۰۰ تا ۱۹:۳۰
📍 محل برگزاری: خیابان انقلاب، بین خیابان ولیعصر و خیابان برادران مظفر شمالی، پلاک ۹۰۷، خانه اندیشه ورزان
🔹 حضور به عنوان مهمان امکان پذیر است: هماهنگی بصورت پیامک یا تماس با شماره 09169389096
@cafesalamat
Forwarded from Mohsen Azmoodeh
انتخابات ۱۴۰۳، دور دوم
حسین شیخرضایی
تحلیل نتایج انتخابات و تعیین معنای توزیع وزنها در آن کاری نیست که بهراحتی تمام شود. همه گروهها خود را موفق میدانند یا میتوانند بدانند و در همه این ادعاها میشود مناقشه کرد:
آنها که به پزشکیان رای دادهاند ادعا میکنند با رای آنها کشور از شر انتخاب یکمرحلهای جلیلی خلاص شده است.
مخالفان مشارکت میگویند بلوک تازهای را به مجموعه معادلات سیاسی اضافه کردهاند.
رایدهندگان به جلیلی هم موفقیت را در یکقدمی و تنها موکول به سرریز شدن آرای قالیباف به سبد جلیلی میدانند.
اما، از نظر من، این معنادهیها و تفسیرها فرع قضیه است. آنچه مهم است خطر انتخاب جلیلی در دور دوم است. قاعدتا اینجا نمیتوانم دلایل خطرناکی او و طرز فکرش را تشریح کنم. مخاطبم هم کسانی که در چنین چیزی شک دارند نیستند. بعد از سالها مواجهه مستقیم با افرادی از این قماش، خطرشان را برای نابودی کشور، در همه ابعادش، با پوست و گوشت لمس میکنم. از نزدیک دیدهام که چگونه در جهانی توهمی زندگی میکنند و چگونه ارتباطشان با واقعیت منقطع است، گویی از عصری دیگر و با ذهنیتی ناهمزمان به جهان معاصر پرتاب شدهاند. در نتیجه تلاش مدنی برای رای نیاوردن او را کاری درست و اخلاقی میدانم.
در پست پیش نوشتم که ما ممکن است در انتخاب پزشکیان همگرا نباشیم و ممکن است بیشتر فردی عمل کنیم تا جمعی. اما حالا در چیزی همگراییم و آن ممانعت مدنی از رای آوردن جلیلی است.
این استدلال که با بسته شدن فضا و یکدست شدن حاکمیت زمینه برای تغییرات مهم آماده میشود از نظر من بهکل برخطا است. تغییرات مهم کار ایجابی و فشار اجتماعی و سیاسی و بینالمللی میخواهد و حاکمیت هیچگاه به دلیل یکدستی در معرض تحول جدی قرار نداشته و نخواهد داشت. تغییر نیازمند نیروی مخالف است. و نیروی مخالف اول لازم است زنده باشد تا بعد بتواند مخالفت کند.
خطر انتخاب طرز فکر جلیلی از نظر من بسیار جدی است. با هر میزان مشارکت، در هر حال از بین این دو نفر یکی رئیسجمهور خواهد بود و فارغ از اینکه رقیب چه کسی است، من تلاش میکنم جلیلی منتخب نباشد.
چه میشود کرد؟ تنها چیزی که به ذهنم میرسد یکی درک وخامت اوضاع است و دیگری شبکهسازی خانگی و محلی. ممکن است خود ما و برخی اطرافیان و دوستانمان به دلایلی رای نداده باشیم. باید تا جایی که میشود قانع شویم و دیگران را قانع کنیم که مشارکت نکردن در دور دوم به معنای رای آوردن طرز فکری است که حداقلهای زیست را در جامعه مختل خواهد کرد، آن هم احتمالا به مدت ۸ سال.
اگر کاسبایم، اگر دانشجوییم، اگر زنایم، اگر بچه کوچک داریم، اگر روشنفکریم، اگر معلمایم، اگر جوانایم و اگر هر کارهای هستیم، اگر شهروندیم، همه از عواقب این انتخاب عمیقا ضرر خواهیم کرد. باید جلوی ایجاد فاجعه را بگیریم.
حسین شیخرضایی
تحلیل نتایج انتخابات و تعیین معنای توزیع وزنها در آن کاری نیست که بهراحتی تمام شود. همه گروهها خود را موفق میدانند یا میتوانند بدانند و در همه این ادعاها میشود مناقشه کرد:
آنها که به پزشکیان رای دادهاند ادعا میکنند با رای آنها کشور از شر انتخاب یکمرحلهای جلیلی خلاص شده است.
مخالفان مشارکت میگویند بلوک تازهای را به مجموعه معادلات سیاسی اضافه کردهاند.
رایدهندگان به جلیلی هم موفقیت را در یکقدمی و تنها موکول به سرریز شدن آرای قالیباف به سبد جلیلی میدانند.
اما، از نظر من، این معنادهیها و تفسیرها فرع قضیه است. آنچه مهم است خطر انتخاب جلیلی در دور دوم است. قاعدتا اینجا نمیتوانم دلایل خطرناکی او و طرز فکرش را تشریح کنم. مخاطبم هم کسانی که در چنین چیزی شک دارند نیستند. بعد از سالها مواجهه مستقیم با افرادی از این قماش، خطرشان را برای نابودی کشور، در همه ابعادش، با پوست و گوشت لمس میکنم. از نزدیک دیدهام که چگونه در جهانی توهمی زندگی میکنند و چگونه ارتباطشان با واقعیت منقطع است، گویی از عصری دیگر و با ذهنیتی ناهمزمان به جهان معاصر پرتاب شدهاند. در نتیجه تلاش مدنی برای رای نیاوردن او را کاری درست و اخلاقی میدانم.
در پست پیش نوشتم که ما ممکن است در انتخاب پزشکیان همگرا نباشیم و ممکن است بیشتر فردی عمل کنیم تا جمعی. اما حالا در چیزی همگراییم و آن ممانعت مدنی از رای آوردن جلیلی است.
این استدلال که با بسته شدن فضا و یکدست شدن حاکمیت زمینه برای تغییرات مهم آماده میشود از نظر من بهکل برخطا است. تغییرات مهم کار ایجابی و فشار اجتماعی و سیاسی و بینالمللی میخواهد و حاکمیت هیچگاه به دلیل یکدستی در معرض تحول جدی قرار نداشته و نخواهد داشت. تغییر نیازمند نیروی مخالف است. و نیروی مخالف اول لازم است زنده باشد تا بعد بتواند مخالفت کند.
خطر انتخاب طرز فکر جلیلی از نظر من بسیار جدی است. با هر میزان مشارکت، در هر حال از بین این دو نفر یکی رئیسجمهور خواهد بود و فارغ از اینکه رقیب چه کسی است، من تلاش میکنم جلیلی منتخب نباشد.
چه میشود کرد؟ تنها چیزی که به ذهنم میرسد یکی درک وخامت اوضاع است و دیگری شبکهسازی خانگی و محلی. ممکن است خود ما و برخی اطرافیان و دوستانمان به دلایلی رای نداده باشیم. باید تا جایی که میشود قانع شویم و دیگران را قانع کنیم که مشارکت نکردن در دور دوم به معنای رای آوردن طرز فکری است که حداقلهای زیست را در جامعه مختل خواهد کرد، آن هم احتمالا به مدت ۸ سال.
اگر کاسبایم، اگر دانشجوییم، اگر زنایم، اگر بچه کوچک داریم، اگر روشنفکریم، اگر معلمایم، اگر جوانایم و اگر هر کارهای هستیم، اگر شهروندیم، همه از عواقب این انتخاب عمیقا ضرر خواهیم کرد. باید جلوی ایجاد فاجعه را بگیریم.
Forwarded from Mohsen Azmoodeh
نه وقت تحلیل است و نه من قدرت تحلیل دارم. در فن خطابه هم مهارتی ندارم تا با نوشتهها و سخنان پرشور تودههای مردم را به رأی دادن یا رأی ندادن برانگیزم. یکی از مردم ایرانم و کار اصلیام علم و فرهنگ، و بزرگترین دغدغۀ فکریام سرنوشت علم و فرهنگ در این سرزمین است و سالهاست آرزوی روزی را دارم که جز این دو حوزه به چیز دیگری، بهخصوص به سیاست، فکر نکنم. با این حال وضع اسفباری که در دانشگاه و فرهنگ میبینم و با همۀ وجود حس میکنم مرا مکلف میکند که به امید بهبودی، هرچند اندک، در انتخابات شرکت کنم و رأی خود را به آقای مسعود پزشکیان بدهم و کسانی از نوع خود را هم به این کار تشویق کنم.
از دوستانی که این چند خط را میخوانند تقاضا دارم که اگر با گروههای دیگری از مردم تماس دارند، و اگر دردهای ایشان را میشناسند و زبان ایشان را میدانند، سخن ایشان را بشنوند و به سادهترین و عینیترین زبان تأثیری را که رأی دادن یا ندادن به مسعود پزشکیان بر فردای ایشان خواهد داشت برایشان توضیح دهند. انتظار هیچ معجزهای هم نداشته باشند.
حسین معصومی همدانی
از دوستانی که این چند خط را میخوانند تقاضا دارم که اگر با گروههای دیگری از مردم تماس دارند، و اگر دردهای ایشان را میشناسند و زبان ایشان را میدانند، سخن ایشان را بشنوند و به سادهترین و عینیترین زبان تأثیری را که رأی دادن یا ندادن به مسعود پزشکیان بر فردای ایشان خواهد داشت برایشان توضیح دهند. انتظار هیچ معجزهای هم نداشته باشند.
حسین معصومی همدانی
Forwarded from کافه سلامت
✅ راهکارهای برونرفت از مناقشه طبهای سنتی و پزشکی رایج
(محتوای کامل)
🗓تاریخ برگزاری: شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
⏰ مدت زمان ارائه و گفتگو: ۱۵۳ دقیقه
🎤 مهمان ویژهی این دورهمی:
جناب آقای امیرحسن موسوی
دکترای فلسفه علم و فناوری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🍏 دورهمی ۲۰ کافه سلامت
📋 خلاصه: حوزه سلامت چالش های متفاوتی داره و برخی مواقع چالش هاش به مناقشه تبدیل میشن؛ این مناقشه ها گاهی بخاطر حدود بین رشته ای هستش یا تفاوت تعرفه خدمات، اما گاهی مناقشه عمیق تر و مبنایی تره مثل مناقشه بین طب های مکمل و پزشکی رایج. توی این دورهمی درمورد راهکارهایی برای برون رفت از این چالش گفتگو شد.
🌐 لینک در آپارت
https://www.aparat.com/v/mfa3000
(محتوای کامل)
🗓تاریخ برگزاری: شنبه ۱۴۰۳/۰۴/۰۹
⏰ مدت زمان ارائه و گفتگو: ۱۵۳ دقیقه
🎤 مهمان ویژهی این دورهمی:
جناب آقای امیرحسن موسوی
دکترای فلسفه علم و فناوری، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
🍏 دورهمی ۲۰ کافه سلامت
📋 خلاصه: حوزه سلامت چالش های متفاوتی داره و برخی مواقع چالش هاش به مناقشه تبدیل میشن؛ این مناقشه ها گاهی بخاطر حدود بین رشته ای هستش یا تفاوت تعرفه خدمات، اما گاهی مناقشه عمیق تر و مبنایی تره مثل مناقشه بین طب های مکمل و پزشکی رایج. توی این دورهمی درمورد راهکارهایی برای برون رفت از این چالش گفتگو شد.
🌐 لینک در آپارت
https://www.aparat.com/v/mfa3000
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
بررسی راهکارهای برون رفت از مناقشه طبهای سنتی و پزشکی رایج
حوزه سلامت چالش های متفاوتی داره و برخی مواقع چالش هاش به مناقشه تبدیل میشن؛ این مناقشه ها گاهی بخاطر حدود بین رشته ای هستش یا تفاوت تعرفه خدمات، اما گاهی مناقشه عمیق تر و مبنایی تره مثل مناقشه بین طب های مکمل و پزشکی رایج. توی این دورهمی درمورد راهکارهایی…
ناظر باطرف
Video
اپیزود ۳۲ پادکست فلسفه علم منتشر شد:
«آیا الکترون واقعاً وجود دارد؟ واقعگرایی و ناواقعگرایی درگفتوگو با مهدی خلیلی»
در علم چیزهایی وجود دارد که با تعریف مرسوم قابل مشاهده نیستند. الکترونها، ژنها، سیاهچالهها، امواج گرانشی و صدها هستومند دیگر در نظریههای علمی امروز، جایگاه محوری در توصیف ما از واقعیت جهان هستی دارند.
از طرفی اگر به تاریخ علم نگاه کنیم با چیزهایی مواجه میشویم که وجود آنها برای دانشمندان زمان، قطعی فرض میشد اما بعدا فهمیدیم که آنها وجود ندارند. چیزهای مشاهدهناپذیر علم چه تفاوتی با جن و پری دارند؟
علاوه بر چیزها، نظریهها نیز وضعیتی مشابه دارند. تاریخ علم مملو از نظریههایی است که زمانی در درستی آنها تردیدی نبود اما امروز میدانیم که آنها درست نبودند. اگر در طول تاریخ اینطور بوده است، چه دلیلی دارد که نظریههای علمی امروز واقعا صادق باشند؟
اپیزود ۳۲ پادکست فلسفه علم، گفتوگویی است با دکتر مهدی خلیلی، درباره واقعگرایی و ناواقعگرایی علمی؛ آیا علم به ما درباره واقعیت این عالم خبر میدهد یا صرفاً ابزاری است که موقتاً کار میکند و به ما قدرت پیشبینی و تبیین میدهد؟
@amirhasanmousavi
«آیا الکترون واقعاً وجود دارد؟ واقعگرایی و ناواقعگرایی درگفتوگو با مهدی خلیلی»
در علم چیزهایی وجود دارد که با تعریف مرسوم قابل مشاهده نیستند. الکترونها، ژنها، سیاهچالهها، امواج گرانشی و صدها هستومند دیگر در نظریههای علمی امروز، جایگاه محوری در توصیف ما از واقعیت جهان هستی دارند.
از طرفی اگر به تاریخ علم نگاه کنیم با چیزهایی مواجه میشویم که وجود آنها برای دانشمندان زمان، قطعی فرض میشد اما بعدا فهمیدیم که آنها وجود ندارند. چیزهای مشاهدهناپذیر علم چه تفاوتی با جن و پری دارند؟
علاوه بر چیزها، نظریهها نیز وضعیتی مشابه دارند. تاریخ علم مملو از نظریههایی است که زمانی در درستی آنها تردیدی نبود اما امروز میدانیم که آنها درست نبودند. اگر در طول تاریخ اینطور بوده است، چه دلیلی دارد که نظریههای علمی امروز واقعا صادق باشند؟
اپیزود ۳۲ پادکست فلسفه علم، گفتوگویی است با دکتر مهدی خلیلی، درباره واقعگرایی و ناواقعگرایی علمی؛ آیا علم به ما درباره واقعیت این عالم خبر میدهد یا صرفاً ابزاری است که موقتاً کار میکند و به ما قدرت پیشبینی و تبیین میدهد؟
@amirhasanmousavi
Acast
فلسفه علم
Listen to episodes and learn more about فلسفه علم. علم چیست؟ پاسخ این سوال به ظاهر ساده، تعیین کنندهی چیزهای سرنوشتسازی در دنیای ماست؛ از اینکه چرا باید واکسن بزنیم یا نزنیم یا چرا باید به علم اعتماد کنیم یا نکنیم تا اینکه چرا طالعبینی شبهعلم است و شیادی.…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اپیزود ۳۳ پادکست فلسفه علم منتشر شد:
«مکانیک کوانتومی؛ واقعیت یا خیال-گفتوگو با دکتر مهدی خلیلی»
شنیدن:
https://shows.acast.com/660a7b485fd6f900170e298a/66afbf914112fbdd597ce9fc
«مکانیک کوانتومی؛ واقعیت یا خیال-گفتوگو با دکتر مهدی خلیلی»
شنیدن:
https://shows.acast.com/660a7b485fd6f900170e298a/66afbf914112fbdd597ce9fc
ناظر باطرف
اپیزود ۳۳ پادکست فلسفه علم منتشر شد: «مکانیک کوانتومی؛ واقعیت یا خیال-گفتوگو با دکتر مهدی خلیلی» شنیدن: https://shows.acast.com/660a7b485fd6f900170e298a/66afbf914112fbdd597ce9fc
درباره اپیزود ۳۳
نظریه کوانتومی یکی از موفقترین نظریههای فیزیکی است که تا به حال توسعهیافته و مثال اعلایی از درخشش ذهن بشری است. از زمان پایهگذاری آن در اوایل قرن بیستم، این نظریه طی دههها از آزمایشهای سرنوشتسازی موفق بیرون آمده است. ولی در عین موفقیت در پیشبینی و ساخت فناوریهای فراوانی بر اساس آن (از گوشی موبایلی که در دست دارید تا نیروگاههای هستهای و دستگاه MRI) یکی از عجیب و غریبترین نظریههای علمی توسعه داده شده است که بخش بزرگی از آن با شهود انسانی ما سازگار نیست. آنقدر ناسازگار که اینشتین تا پایان عمر به آن مشکوک بود و یکی از منتقدان جدی ورژن استاندارد آن بود. اینشتین معتقد بود که تمام جنبههای واقعیت باید وجودی ملموس و کاملاً قابل درک و شناخته شده داشته باشند و این شامل هر چیزی، از اجرامی شبیه به ماه گرفته تا فوتونهای نور میشود. به بیان دیگر واقعیت باید دارای ویژگیهای دقیقی باشد که از طریق اندازهگیری قابل کشف است. با این حال، بور، شرودینگر و دیگر طرفداران مکانیک کوانتومی در آن زمان اعتقاد داشتند که واقعیت اساساً نامشخص است و یک ذره تا لحظهی اندازهگیری، ویژگیهای مشخصی ندارد.
این نظریه شکلی از فلسفه نیست اما هر زمان که بخواهید معادلات مکانیک کوانتومی را به کلمات ترجمه کنید یا واقعیتهای بنیادین جهان را با آن توضیح دهید و تفسیر کنید، ابهام وجود دارد. و این یک قلمرو فلسفی جالب (و احتمالاً مشکل ساز) را باز میکند و ما در این اپیزود دقیقا در همینباره با دکتر مهدی خلیلی گفتوگو میکنیم. از اثر مشاهده گر و مسئله اندازهگیری تا درهمتنیدگی کوانتومی و تفسیر مبتنی بر جهانهای موازی.
معرفی مهمان:
مهدی خلیلی دانشآموخته مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر، فلسفه علم از دانشگاه شریف و دکترای فلسفه از دانشگاه ویو آمستردام است. او یک پست داک در دانشگاه گراتس اتریش و یک پست داک در پژهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) گذرانده و این روزها پروژهه تحقیقاتی جدیدی را در حوزه واقعگرایی علمی در دانشگاه برن سؤییس آغاز کرده است. مهدی مقالههایی در معتبرترین ژورنالهای آکادمیک فلسفی جهان در حوزههای واقعگرایی مبتنی بر هستومندها، منظرگرایی، فلسفه مکانیک کوانتومی، هوش مصنوعی و اخلاق منتشر کرده است.
صفحه معرفی و مقالات مهمان در Philpeople
https://philpeople.org/profiles/mahdi-khalili
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از لینکها و روشهای زیر میتوانید حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
شماره کارت جهت حمایت مالی:
6219 8619 3919 9880
اسپانسر این اپیزود پادکست فلسفه علم «دیجیپی» است.
وبسایت دیجیپی:
https://www.mydigipay.com/
دیجیپی در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/mydigipay?igsh=MWlsOW8xMnltZ2k0OA==
پادکست فلسفه علم در همه اپلیکیشنهای شنیدن پادکست (کستباکس، اپل پادکست، اسپاتیفای و …) در دسترس است.
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/724974749
نظریه کوانتومی یکی از موفقترین نظریههای فیزیکی است که تا به حال توسعهیافته و مثال اعلایی از درخشش ذهن بشری است. از زمان پایهگذاری آن در اوایل قرن بیستم، این نظریه طی دههها از آزمایشهای سرنوشتسازی موفق بیرون آمده است. ولی در عین موفقیت در پیشبینی و ساخت فناوریهای فراوانی بر اساس آن (از گوشی موبایلی که در دست دارید تا نیروگاههای هستهای و دستگاه MRI) یکی از عجیب و غریبترین نظریههای علمی توسعه داده شده است که بخش بزرگی از آن با شهود انسانی ما سازگار نیست. آنقدر ناسازگار که اینشتین تا پایان عمر به آن مشکوک بود و یکی از منتقدان جدی ورژن استاندارد آن بود. اینشتین معتقد بود که تمام جنبههای واقعیت باید وجودی ملموس و کاملاً قابل درک و شناخته شده داشته باشند و این شامل هر چیزی، از اجرامی شبیه به ماه گرفته تا فوتونهای نور میشود. به بیان دیگر واقعیت باید دارای ویژگیهای دقیقی باشد که از طریق اندازهگیری قابل کشف است. با این حال، بور، شرودینگر و دیگر طرفداران مکانیک کوانتومی در آن زمان اعتقاد داشتند که واقعیت اساساً نامشخص است و یک ذره تا لحظهی اندازهگیری، ویژگیهای مشخصی ندارد.
این نظریه شکلی از فلسفه نیست اما هر زمان که بخواهید معادلات مکانیک کوانتومی را به کلمات ترجمه کنید یا واقعیتهای بنیادین جهان را با آن توضیح دهید و تفسیر کنید، ابهام وجود دارد. و این یک قلمرو فلسفی جالب (و احتمالاً مشکل ساز) را باز میکند و ما در این اپیزود دقیقا در همینباره با دکتر مهدی خلیلی گفتوگو میکنیم. از اثر مشاهده گر و مسئله اندازهگیری تا درهمتنیدگی کوانتومی و تفسیر مبتنی بر جهانهای موازی.
معرفی مهمان:
مهدی خلیلی دانشآموخته مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر، فلسفه علم از دانشگاه شریف و دکترای فلسفه از دانشگاه ویو آمستردام است. او یک پست داک در دانشگاه گراتس اتریش و یک پست داک در پژهشگاه دانشهای بنیادی (IPM) گذرانده و این روزها پروژهه تحقیقاتی جدیدی را در حوزه واقعگرایی علمی در دانشگاه برن سؤییس آغاز کرده است. مهدی مقالههایی در معتبرترین ژورنالهای آکادمیک فلسفی جهان در حوزههای واقعگرایی مبتنی بر هستومندها، منظرگرایی، فلسفه مکانیک کوانتومی، هوش مصنوعی و اخلاق منتشر کرده است.
صفحه معرفی و مقالات مهمان در Philpeople
https://philpeople.org/profiles/mahdi-khalili
حمایت مالی:
پادکست فلسفه علم رایگان است و شنوندگان هیچ مسئولیت اخلاقی، قانونی یا عرفی برای پرداخت هزینه ندارند. اگر خواستید لطف کنید و به ارتقای کیفیت و بقای این پادکست کمک کنید، از لینکها و روشهای زیر میتوانید حامی مالی پادکست فلسفه علم باشید:
https://cheraghprize.com/donate/
شماره کارت جهت حمایت مالی:
6219 8619 3919 9880
اسپانسر این اپیزود پادکست فلسفه علم «دیجیپی» است.
وبسایت دیجیپی:
https://www.mydigipay.com/
دیجیپی در اینستاگرام:
https://www.instagram.com/mydigipay?igsh=MWlsOW8xMnltZ2k0OA==
پادکست فلسفه علم در همه اپلیکیشنهای شنیدن پادکست (کستباکس، اپل پادکست، اسپاتیفای و …) در دسترس است.
شنیدن در کستباکس:
https://castbox.fm/vd/724974749
philpeople.org
Mahdi Khalili (University of Bern) - PhilPeople
Mahdi Khalili is a post-doctoral researcher at University of Bern, Institute of Philosophy. They are interested in General Philosophy of Science, Philosophy of Physical Science, Philosophy of Technology, and Perception and Phenomenology. Follow them to stay…
Forwarded from رویداد۲۴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سیمایی صراف، وزیر علوم: سروصدای شبه علم خیلی بلند است و سد راه ما شده/کسانی که علمی فکر نمی کنند به راحتی تن به خرافه، خیالات و توهمات میدهند
🔸عدهای میگفتند ما به کرونا اعتقاد نداریم، مگر کرونا امری عقیدتی است؟
🔸گاهی فرهیختگان ما تفکر علمی ندارند و فقط در رشته خودشان متخصص هستند
Rouydad24.ir
@rouydad24
🔸عدهای میگفتند ما به کرونا اعتقاد نداریم، مگر کرونا امری عقیدتی است؟
🔸گاهی فرهیختگان ما تفکر علمی ندارند و فقط در رشته خودشان متخصص هستند
Rouydad24.ir
@rouydad24
خلاصهای از فاجعه جورج فلوید از منظر ارتباطات بحران و درسهایی برای پلیس و دولت:
در ۲۵ می ۲۰۲۰، جورج فلوید در حین بازداشت توسط پلیس مینیاپولیس جان خود را از دست داد.
در فیلم، افسر پلیس آمریکایی، ٩ دقیقه کامل زانوی خود را روی گردن فلوید فشار داد و علیرغم التماسهای او مبنی بر اینکه نمیتواند نفس بکشد، به کارش ادامه داد تا اینکه فلوید جان خود را از دست داد.
مرگ این سیاهپوست، آمریکا را تکان داد و باعث بروز ناآرامیها و اعتراضات گسترده در این کشور و دیگر نقاط جهان شد.
این حادثه به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد و خیلی زود جنبش اجتماعی «جان سیاهان مهم است» عالمگیر شد. #BlackLivesMatter
۱. لزوم پذیرش فوری، شفافیت و قبول مسئولیت:
پلیس مینیاپولیس ابتدا حادثه را به عنوان یک «حادثه پزشکی» توصیف کرد. خطایی بزرگ که خشم جامعه را برانگیخت.
پس از انتشار گسترده ویدیو، بیانیه خود را اصلاح کرد و آغاز تحقیقات را اعلام کرد.
۲. عذرخواهی عمومی و پاسخگویی:
شهردار مینیاپولیس، جیکوب فری، در فردای حادثه، ۲۶ می ۲۰۲۰ عذرخواهی کرد و خواستار عدالت برای جورج فلوید شد. افسران درگیر در حادثه در همین روز اخراج شدند.
۳. تعامل با جامعه:
رئیس پلیس مینیاپولیس، مدریا آرادوندو، جلسات متعددی با رهبران فکری، روزنامهنگاران و متخصصان برگزار کرد تا نگرانیها را بررسی کنند و اصلاحات را مورد بحث قرار دهند.
۴. استفاده از شبکههای اجتماعی و شنیدن اجتماعی:
شبکههای اجتماعی رصد میشدند و مهمترین دغدغهها و ابهامات پاسخ فوری میگرفت. ارائه بهروزرسانیها و پاسخ به اطلاعات نادرست با اکانتهای رسمی شهرداری و پلیس صورت میگرفت؛ پاسخگویی به جای سرکوب صدای مخالف.
۵. اقدامات پیشگیرانه و اصلاح فرآیندها:
قانون جورج فلوید برای عدالت در پلیس را کنگره تصویب کرد. این قانون شامل اصلاحات گستردهای در سیستم پلیسی بود، از جمله ممنوعیت استفاده از چوکهولد (تکنیک دستگیری که ممکن است منجر به خفگی شود) و ایجاد پایگاه داده ملی برای افسران پلیسی که تخلفات جدی مرتکب شدهاند.
۶. برنامههای آموزشی و اصلاحات داخلی:
بسیاری از ادارات پلیس در سراسر آمریکا برنامههای آموزشی جدیدی برای افسران خود معرفی کردند که شامل آموزشهای ضد تبعیض و تکنیکهای کاهش تنش بود.
۷. مجازات سریع عاملان و خاطیان:
در ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، درک شووین به جرم قتل درجه دوم، قتل درجه سوم و قتل غیرعمد محکوم شد. او در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۱ به ۲۲.۵ سال زندان محکوم شد. سایر افسران مسئول و مرتبط، تو تائو، توماس لین و جی. الکساندر کوئنگ در ژوئن ۲۰۲۲ به جرم نقض حقوق مدنی جورج فلوید به زندان محکوم شدند.
با تمام این اتفاقات و اصلاحات به دلایل و پیچیدگیهای گوناگون اجتماعی، پلیس آمریکا کماکان یکی از خشنترین پلیسهاست. اما این درسها را از منظر ارتباطات بحران میتوان گرفت:
درسآموختهها:
۱. شفافیت از ابتدا ضروری است.
۲. اقدامات سریع اعتماد را میسازد.
۳. تعامل مداوم با جامعه به بازسازی اعتماد کمک میکند.
۴. استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی میتواند ابزار قدرتمندی باشد.
۵. کلید ارتباطات در بحران، شفافیت، پذیرش مسئولیت، خودداری از فرار رو به جلو یا توجیه (اگر خطا کردیم) و از همه مهمتر لحن همدلانه و متواضعانه سخنگویان بحران است؛ سخنگویانی که برای شرایط بحران، ارتباط با رسانه، نحوه گفتوگو با روزنامهنگاران و افکار عمومی آموزش دیدهاند و میدانند که چطور، با کلمات، لحن، نگاه، زبان بدن و… نمک به زخمها نپاشند.
امیرحسن موسوی
@amirhasanmousavi
در ۲۵ می ۲۰۲۰، جورج فلوید در حین بازداشت توسط پلیس مینیاپولیس جان خود را از دست داد.
در فیلم، افسر پلیس آمریکایی، ٩ دقیقه کامل زانوی خود را روی گردن فلوید فشار داد و علیرغم التماسهای او مبنی بر اینکه نمیتواند نفس بکشد، به کارش ادامه داد تا اینکه فلوید جان خود را از دست داد.
مرگ این سیاهپوست، آمریکا را تکان داد و باعث بروز ناآرامیها و اعتراضات گسترده در این کشور و دیگر نقاط جهان شد.
این حادثه به سرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد و خیلی زود جنبش اجتماعی «جان سیاهان مهم است» عالمگیر شد. #BlackLivesMatter
۱. لزوم پذیرش فوری، شفافیت و قبول مسئولیت:
پلیس مینیاپولیس ابتدا حادثه را به عنوان یک «حادثه پزشکی» توصیف کرد. خطایی بزرگ که خشم جامعه را برانگیخت.
پس از انتشار گسترده ویدیو، بیانیه خود را اصلاح کرد و آغاز تحقیقات را اعلام کرد.
۲. عذرخواهی عمومی و پاسخگویی:
شهردار مینیاپولیس، جیکوب فری، در فردای حادثه، ۲۶ می ۲۰۲۰ عذرخواهی کرد و خواستار عدالت برای جورج فلوید شد. افسران درگیر در حادثه در همین روز اخراج شدند.
۳. تعامل با جامعه:
رئیس پلیس مینیاپولیس، مدریا آرادوندو، جلسات متعددی با رهبران فکری، روزنامهنگاران و متخصصان برگزار کرد تا نگرانیها را بررسی کنند و اصلاحات را مورد بحث قرار دهند.
۴. استفاده از شبکههای اجتماعی و شنیدن اجتماعی:
شبکههای اجتماعی رصد میشدند و مهمترین دغدغهها و ابهامات پاسخ فوری میگرفت. ارائه بهروزرسانیها و پاسخ به اطلاعات نادرست با اکانتهای رسمی شهرداری و پلیس صورت میگرفت؛ پاسخگویی به جای سرکوب صدای مخالف.
۵. اقدامات پیشگیرانه و اصلاح فرآیندها:
قانون جورج فلوید برای عدالت در پلیس را کنگره تصویب کرد. این قانون شامل اصلاحات گستردهای در سیستم پلیسی بود، از جمله ممنوعیت استفاده از چوکهولد (تکنیک دستگیری که ممکن است منجر به خفگی شود) و ایجاد پایگاه داده ملی برای افسران پلیسی که تخلفات جدی مرتکب شدهاند.
۶. برنامههای آموزشی و اصلاحات داخلی:
بسیاری از ادارات پلیس در سراسر آمریکا برنامههای آموزشی جدیدی برای افسران خود معرفی کردند که شامل آموزشهای ضد تبعیض و تکنیکهای کاهش تنش بود.
۷. مجازات سریع عاملان و خاطیان:
در ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، درک شووین به جرم قتل درجه دوم، قتل درجه سوم و قتل غیرعمد محکوم شد. او در ۲۵ ژوئن ۲۰۲۱ به ۲۲.۵ سال زندان محکوم شد. سایر افسران مسئول و مرتبط، تو تائو، توماس لین و جی. الکساندر کوئنگ در ژوئن ۲۰۲۲ به جرم نقض حقوق مدنی جورج فلوید به زندان محکوم شدند.
با تمام این اتفاقات و اصلاحات به دلایل و پیچیدگیهای گوناگون اجتماعی، پلیس آمریکا کماکان یکی از خشنترین پلیسهاست. اما این درسها را از منظر ارتباطات بحران میتوان گرفت:
درسآموختهها:
۱. شفافیت از ابتدا ضروری است.
۲. اقدامات سریع اعتماد را میسازد.
۳. تعامل مداوم با جامعه به بازسازی اعتماد کمک میکند.
۴. استفاده مؤثر از شبکههای اجتماعی میتواند ابزار قدرتمندی باشد.
۵. کلید ارتباطات در بحران، شفافیت، پذیرش مسئولیت، خودداری از فرار رو به جلو یا توجیه (اگر خطا کردیم) و از همه مهمتر لحن همدلانه و متواضعانه سخنگویان بحران است؛ سخنگویانی که برای شرایط بحران، ارتباط با رسانه، نحوه گفتوگو با روزنامهنگاران و افکار عمومی آموزش دیدهاند و میدانند که چطور، با کلمات، لحن، نگاه، زبان بدن و… نمک به زخمها نپاشند.
امیرحسن موسوی
@amirhasanmousavi
درباره تجربه سادهزيستی دولتمردان، قدرتمندان و فرودستان
دولتمردان و حاکمان «همگی» به طبقه مرفه جامعه تعلق دارند. البته ممكن است در خاطراتشان با فقر آشنا بوده باشند، اما در حال حاضر قطعا به دهكهای پايين تعلق ندارند.
اين ويژگي منحصر به سياستمداران ايران نيست، در تمامي نقاط جهان عموم سياستمداران بسيار پولدار هستند؛ اندكی از آنان نيز كه بسيار پولدار نيستند حاميهای مالی متمولي دارند. اما همين دسته نيز به دهكهای پايين جامعه تعلق ندارند. اين موضوع فینفسه اشكالی ندارد تا زماني كه لاطائلاتي درباره ۹۶درصدیها گفته نشود.
حتي اگر سياستمداران و قدرتمندان به هر دليلي «سادهزيستي» را انتخاب كنند، تجربه اين «سادهزيستي انتخابي» بسيار متفاوت است با «سادهزيستي اجباري» مردم طبقات فرودست.
ممكن است بيل گيتس، غذاي بسيار سادهاي بخورد يا زاكربرگ فقط يك تيشرت بپوشد؛ يا ايلان ماسك صاحب خانه نباشد اما تجربههاي زيسته اين افراد كاملا متفاوت از سادهزيستي اجباري افرادي است كه به دهكهاي پايينِ جامعه تعلق دارند.
براي نمونه، دسترسي به خدمات پزشكي در اين دو دسته، قابل مقايسه نيست. سبك زندگي ساده انتخابي هرگز تجربهاي مشابه با فقر نيست، عنصر «قدرت» چنين اجازهاي نميدهد. از سياستمداران اين جمله را بسيار ميشنويم كه «ما وضعيت فقرا را درك ميكنيم». اما برخي نظريههاي روانشناسي، از جمله نظريه «ذهن بدنمند» و «ذهن بسترمند» چيز ديگري به ما ميگويند: فقرا از تجربههاي متمولان و متمولان از آنچه فقرا دچار آنند، درك ملموسي ندارند. اين نظريهها به ما ميگويند درك انسان از جهانِ پيراموني تابعي است از شرايط بدني و همچنين شرايط پيراموني او (يعني بستر زندگي روزمرهاي كه فرد با آن اندركنش مداوم دارد). از آنجا كه متمولان و فقرا شرايط بدني و محيطي كاملا متفاوتي دارند، تجارب كاملا متفاوتي هم دارند.
نتيجهگيريام از موارد بالا اين است كه اگر سياستمدار و صاحب قدرتي واقعا سادهزيست هم باشد، اين «سادهزيستي انتخابي» نه دركي براي او از فقرا ايجاد ميكند و نه فايدهاي براي مردم فقير دارد. البته احتمالا براي خود سياستمدار فايده انتخاباتي يا پوپوليستي دارد.
تجربه يك خانواده فرودست فقط شب «نان و ماست خوردن» يا «لباس ساده» پوشيدن نيست. تحقير كارفرما، تحقير صاحبخانه و دغدغه بيخانمان شدن، عدم دسترسي به درمان مناسب، تحصيل نامناسب فرزندان، اضطراب بيكاري، شرمندگي از ناتواني، بیپناهی، ترس، خشونت و صدها تجربه و موقعيت تلخ و جانفرساي ديگر است.
فقر و تنگدستي مجموعهاي از موقعيتهاي درهمشكننده و تحقيرآميز مشابه است كه سياستمدار و قدرتمند به اصطلاح «سادهزيست»، تصوري از آن ندارد و اي كاش ژست آن را هم نگيرد كه بسيار مشمئزكننده است.
مهمترین کمکی که یک سیاستمدار و حاکم به فقرا میتواند بکند، رشد اقتصادی کشور، جلوگیری از تورم، افزایش قدرت خرید مردم، ایجاد اشتغال معنادار و عزتمند، توانمندسازی افراد و کاهش نابرابریهای ساختاریافته است؛ نه شب نان و ماست خوردن و سادهزیستی و سرزدن به مناطق محروم و درگل رفتن. اولی سخت و پیچیده است؛ تخصص و دانش و تیم و فراهم ساختن هزار شرایط و زمینه نیاز دارد. دومی آسان است؛ فقط نیاز به مقداری ادا دارد و یک دوربین.
امیرحسن موسوی
@amirhasanmousavi
دولتمردان و حاکمان «همگی» به طبقه مرفه جامعه تعلق دارند. البته ممكن است در خاطراتشان با فقر آشنا بوده باشند، اما در حال حاضر قطعا به دهكهای پايين تعلق ندارند.
اين ويژگي منحصر به سياستمداران ايران نيست، در تمامي نقاط جهان عموم سياستمداران بسيار پولدار هستند؛ اندكی از آنان نيز كه بسيار پولدار نيستند حاميهای مالی متمولي دارند. اما همين دسته نيز به دهكهای پايين جامعه تعلق ندارند. اين موضوع فینفسه اشكالی ندارد تا زماني كه لاطائلاتي درباره ۹۶درصدیها گفته نشود.
حتي اگر سياستمداران و قدرتمندان به هر دليلي «سادهزيستي» را انتخاب كنند، تجربه اين «سادهزيستي انتخابي» بسيار متفاوت است با «سادهزيستي اجباري» مردم طبقات فرودست.
ممكن است بيل گيتس، غذاي بسيار سادهاي بخورد يا زاكربرگ فقط يك تيشرت بپوشد؛ يا ايلان ماسك صاحب خانه نباشد اما تجربههاي زيسته اين افراد كاملا متفاوت از سادهزيستي اجباري افرادي است كه به دهكهاي پايينِ جامعه تعلق دارند.
براي نمونه، دسترسي به خدمات پزشكي در اين دو دسته، قابل مقايسه نيست. سبك زندگي ساده انتخابي هرگز تجربهاي مشابه با فقر نيست، عنصر «قدرت» چنين اجازهاي نميدهد. از سياستمداران اين جمله را بسيار ميشنويم كه «ما وضعيت فقرا را درك ميكنيم». اما برخي نظريههاي روانشناسي، از جمله نظريه «ذهن بدنمند» و «ذهن بسترمند» چيز ديگري به ما ميگويند: فقرا از تجربههاي متمولان و متمولان از آنچه فقرا دچار آنند، درك ملموسي ندارند. اين نظريهها به ما ميگويند درك انسان از جهانِ پيراموني تابعي است از شرايط بدني و همچنين شرايط پيراموني او (يعني بستر زندگي روزمرهاي كه فرد با آن اندركنش مداوم دارد). از آنجا كه متمولان و فقرا شرايط بدني و محيطي كاملا متفاوتي دارند، تجارب كاملا متفاوتي هم دارند.
نتيجهگيريام از موارد بالا اين است كه اگر سياستمدار و صاحب قدرتي واقعا سادهزيست هم باشد، اين «سادهزيستي انتخابي» نه دركي براي او از فقرا ايجاد ميكند و نه فايدهاي براي مردم فقير دارد. البته احتمالا براي خود سياستمدار فايده انتخاباتي يا پوپوليستي دارد.
تجربه يك خانواده فرودست فقط شب «نان و ماست خوردن» يا «لباس ساده» پوشيدن نيست. تحقير كارفرما، تحقير صاحبخانه و دغدغه بيخانمان شدن، عدم دسترسي به درمان مناسب، تحصيل نامناسب فرزندان، اضطراب بيكاري، شرمندگي از ناتواني، بیپناهی، ترس، خشونت و صدها تجربه و موقعيت تلخ و جانفرساي ديگر است.
فقر و تنگدستي مجموعهاي از موقعيتهاي درهمشكننده و تحقيرآميز مشابه است كه سياستمدار و قدرتمند به اصطلاح «سادهزيست»، تصوري از آن ندارد و اي كاش ژست آن را هم نگيرد كه بسيار مشمئزكننده است.
مهمترین کمکی که یک سیاستمدار و حاکم به فقرا میتواند بکند، رشد اقتصادی کشور، جلوگیری از تورم، افزایش قدرت خرید مردم، ایجاد اشتغال معنادار و عزتمند، توانمندسازی افراد و کاهش نابرابریهای ساختاریافته است؛ نه شب نان و ماست خوردن و سادهزیستی و سرزدن به مناطق محروم و درگل رفتن. اولی سخت و پیچیده است؛ تخصص و دانش و تیم و فراهم ساختن هزار شرایط و زمینه نیاز دارد. دومی آسان است؛ فقط نیاز به مقداری ادا دارد و یک دوربین.
امیرحسن موسوی
@amirhasanmousavi
متن پیادهشده اپیزود سوم پادکست فلسفه علم: علم و شبهعلم (۱)، معیار ابطالپذیری پوپر
https://cheraghprize.com/pos-ep3/
https://cheraghprize.com/pos-ep3/
بنیاد جایزه چراغ
۳. علم و شبه علم(۱)، معیار ابطالپذیری پوپر
در سومین قسمت از فلسفه علم از علم و شبهه علم گفتیم. از اینکه آیا هر چیزی که علم نیست، شبهعلم است؟ یا شاید بهتر است روشهای دیگر معرفتی را به نام «ناعلم» بشناسیم و در جای خودش از آنها بهره ببریم. اگر چنین است، آیا شبهعلم هم یکی از ابزارهای معرفتی معتبر است؟…
نامهای ضدانگیزشی به خودم:
دیشب روایت خود را با حسرتها و رویاهایش شروع کرد؛ با بیزینسی چند صد میلیون دلاری، چند هزار کارمند و با وسعت اثرگذاری کمنظیر و برای خیلیها غبطهبرانگیز.
داشتم فکر میکردم چنین سطحی از موفقیت را هم کسب کنی، بازهم حسرتها هستند.
میفهمم جنس حسرتها فرق دارد، اما حسرت، حسرت هست عزیزم.
دریای حسرت ما ساحل ندارد و با موفقیتها آرام نمیگیرد؛ اگر موّاجتر نشود.
خدارو شکر حسرت و رویا به عدالت توزیع شده است؛ فقیر و غنی در داشتن آن مشترکاند.
دیشب روایت خود را با حسرتها و رویاهایش شروع کرد؛ با بیزینسی چند صد میلیون دلاری، چند هزار کارمند و با وسعت اثرگذاری کمنظیر و برای خیلیها غبطهبرانگیز.
داشتم فکر میکردم چنین سطحی از موفقیت را هم کسب کنی، بازهم حسرتها هستند.
میفهمم جنس حسرتها فرق دارد، اما حسرت، حسرت هست عزیزم.
دریای حسرت ما ساحل ندارد و با موفقیتها آرام نمیگیرد؛ اگر موّاجتر نشود.
خدارو شکر حسرت و رویا به عدالت توزیع شده است؛ فقیر و غنی در داشتن آن مشترکاند.
متن پیادهشده اپیزود ۱۲ پادکست فلسفه علم:
از جادو تا پزشکی؛ گفتوگو با کیارش آرامش
با سپاس از خانم پونه خلیلپور برای پیادهسازی متن این اپیزود
https://cheraghprize.com/pos-ep12/
از جادو تا پزشکی؛ گفتوگو با کیارش آرامش
با سپاس از خانم پونه خلیلپور برای پیادهسازی متن این اپیزود
https://cheraghprize.com/pos-ep12/
بنیاد جایزه چراغ
۱۲. از جادو تا پزشکی - گفتوگو با کیارش آرامش
در این اپیزود درباره سازوکارهای پزشکی مبتنی بر شواهد، کارآزماییهای بالینی و آزمایشهای دوسوکور گفتوگو کردهایم. آیا باید به پزشکی مدرن، محصولات و نتایج آن اعتماد کنیم؟
Forwarded from BarAx podcast
عصرانه برعکس سوم خیلی موضوع هیجان آوری داره....از سفرهای دور و دراز انسان میبینیم و میشنویم...و دکتر امیر حسن موسوی ، از نقش این سفرها در پیشرفت تکنولوژیها میگوید....بخش دوم واقعا خود رو هیجان زده میکنه...و مشتاق شنیدنشم...اگر دوست داشتید شرکت کنید،این لینک ثبتنامش هست:
https://evand.com/events/barax-evme3
https://evand.com/events/barax-evme3