tgoop.com/amirnormohamadi1976/59478
Create:
Last Update:
Last Update:
.
شوربختانه واژهی تازی «وظیفه» برای ۳ چم گوناگون بهكار میرود و زبان ما را كممایه كرده است.
۱. بایستگی (Duty)
وظیفهی هر پدر، تربیت اولاد است =
بایستگی هر پدر، پرورش فرزندان است
٢- وامداشت (تعهد، Obligation)
وظیفهی من نسبت به وطن، خدمت بدان است=
وامداشت من به میهن، یاری بدان است
۳- خویشكاری(تكلیف، Task-Function)
وظیفهی یک سلطان، مبارزه با خصم است=
خویشكاری یک پادشاه، جنگ با دشمن است
وظیفه = بایستگی، وامداشت، خویشکاری، فِریج(برخی «فریضه» را برگرفته از آن دانند)
وظایف = خویشکارها
وظیفهدار = درگیر، گرفتارمند
وظیفه شخصی = خویشکارک
وظیفه شناس = خویشکاره
وظیفه شناسانه = خویشکارانه
وظیفه شناسی = خویشکاری
وظیفه ناشناس = ناخویشکار
وظیفه ناشناسی= ناخویشکاری
#جایگزین_پارسی
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
BY علوم وفنون ادبی

Share with your friend now:
tgoop.com/amirnormohamadi1976/59478