tgoop.com/amirnormohamadi1976/60915
Last Update:
پیرامون ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"
گویا كهنترین منبعی كه در آن به این مثل اشاره شده، دیوان اثیرالدین اخسیكتی شاعر قرن ششم هجری است كه البته در آن به نام سهراب اشاره نشده است:
بكوش آنكه پس از گفتِ وی جگر نكنی/ كه نوشدارو بعد از اجل ندارد سود
پس از آن در الهی نامۀ عطّار نیشابوری:
اگرچه روستم را دل بپژمرد/ چه سود از نوشدارو چون پسر مرد
در كتاب طوطینامه (جواهرالاسمار) هم بیت زیر آمده است:
وقتِ هر چیز نگهدار كه نافع نبود/ نوشدارو كه پس از مرگ به سهراب دهی
همه میدانند كه این ضربالمثل معروف ریشه در داستان رستم و سهراب دارد و هم در امثال و حكم دهخدا و هم در كتابهای مربوط به ریشۀ تاریخی ضربالمثلهای فارسی به این نكته اشاره شده است.
اما آنانی كه اگر پایان این داستان را در شاهنامه نیك به یاد داشته باشند میدانند كه اصلاً نوشدارویی به سهراب نرسید كه دیر برسد.رستم پس از آنكه پهلوی پور جوان را با خنجر میدرد، گودرز را نزد كاووس میفرستد تا برای درمان زخم سهراب نوشدارو بفرستد،ولی كاووس از این كار سر باز میزند و گودرز دستِ خالی رهسپار میدانگاه میشود و به رستم میگوید بهتر است خودت به كاخ كاووس بروی و با درفشان كردن جانِ تاریك پادشاه، نوشدارو را از او بگیری:
بفرمود رستم كه تا پیشكار/ یكی جامه افگند بر جویبار
جوان را برآن جامهی زرنگار/ بخوابید و آمد برِ شهریار
گو پیلتن سر سوی راه كرد/ كس آمد پسش زود آگاه كرد
كه سهراب شد زین جهانِ فراخ/ همی از تو تابوت خواهد، نه كاخ
بنابراین رستم و گودرز در گرفتن نوشدارو از كاووس توفیقی نمییابند.شاید اینگونه تصوّر شود كه ضربالمثل مذكور ریشه در دو بیت آخر دارد كه پس از مرگ سهراب فرستاده به رستم پیام میدهد كه سهراب مرده و از این رو رفتن تو به كاخ پادشاه و آوردن نوشدارو فایدهای ندارد. اما به نظر می رسد این ضربالمثل برگرفته از روایتهای مردمی از داستان رستم و سهراب است كه در آنها بخش پایانی داستان با آنچه در شاهنامه آمده كاملاً متفاوت است. در این روایات كه نقالان سالیان دراز آن را سینه به سینه نقل كردهاند، رستم خود به كاخ كاووس میرود و با نوشدارو باز میگردد،ولی زمانی به بالین سهراب میرسد كه او مرده بود. در زیر چند روایت را از كتاب مردم و شاهنامه كه زندهیاد انجوی شیرازی گرد آورده است، میآوریم:
… رستم خشمگین شد و به سراغ كیكاووس آمد كه او را بكشد.شاه كه از خشم رستم خبردار شد،نوشدارو فرستاد،ولی نوشدارو دیر رسید.
… رستم خشمگین میشود و به طرف بارگاه حركت میكند.خبر به كیكاووس میدهند كه رستم خشمگین شده و به طرف تو میآید.كیكاووس از درِ حرمسرا فرار میكند و رستم وارد كاخ میشود.موقعی كه میبیند از كاووس خبری نیست،دارو را برمیدارد و به طرف سهراب میرود اما متاسفانه دیر میرسد.منجّم میآید و میگوید كه كار از كار گذشته است
… از آن طرف مرهم زخم را برای رستم آوردند.دید پس از زدست دادن سهراب مرهم زخم رسید،خشمناك شد،سینه چاك زد،موی سر كند و بر سر و سینه زد و گفت بعد از مرگ سهراب نوشدارو آوردی؟! خنجر كشید و آورندۀ مرهم را كشت.
… فهمید پسر خودش هست، هی بر سر زد و زاری كرد و سراغ بیهوشدارو فرستاد،ولی تا رسید سهراب از بین رفته بود.
«ابوالفضل خطیبی، منشا ضربالمثل "نوشدارو بعد از مرگ سهراب"، مجله فرهنگ نویسی ،شماره 3، برگ 252 – 255»
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
BY علوم وفنون ادبی
Share with your friend now:
tgoop.com/amirnormohamadi1976/60915