tgoop.com/amirnormohamadi1976/62151
Last Update:
🌱
داستان خط و زبان آرامی!
زبانها را امپراتوران می سازند زبان اردو را امپراتوری گورکانی ساخت. و زبان آرامی شرقی را امپراتوران ایرانی از داریوش تا خسرو پرویز ، زبان انگلیسی را امپراتور بریتانیا و زبان ....
زبان آرامی زبانی است که مردم زاگرس از شهر خورشید شوش تا شهرهای غرب زاگرس و دجله به آن آشنایی داشتند پیوند محکمی با زبانهای ایرانی داشت. اما تحولاتی باعث شد این زبان در دوران ساسانی بسمت قواعد و قالبهایی صرفی و نحوی ساختگی برود این قالبها و وزنها ساخته اساتید دانشگاههای جندی شاپور و موصل بود و در نهایت به زبان عربی فصیح ختم شد که در دوره خلافت عباسی قواعد و بابهای صرف و نحو و خط تکامل یافت و از خط کوفی که نقصان زیادی داشت خارج شد. زبان آرامی شرقی آنقدر واژگان از زبانهای ایرانی بویژه از کردی و خوزی و لری و فهلوی و فرس قدیم دارد که آنرا می توان زبانی ایرانی دانست.
«آنچه در تاریخ ملل خوانده و شنیدهایم، در همۀ موارد حکم بر اینست که ملت غالب، نفوذ معنوی خود را بر ملت مغلوب تحمیل میکند و خواه و ناخواه ملت مغلوب، تحت تأثیر سنن و زبان ملت غالب قرار میگیرد. ولی در مورد ایران، آن هم زمان شاهنشاهی هخامنشی، پس از اینکه بزرگترین امپراتوری جهان را به وجود آورد ... با آنکه امیران آن به کرّات گفتهاند که ایرانیاند؛ اما به ادعای برخی، ایشان خط و زبان ملی خویش را بر خلاف همۀ موازین عقلی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی رها کرده و تحت تابعیت زبان مجعولی که آرامی نام داده اند ، قرار گرفته و زبان دربار و دولت و ملت خود را زبان و خط آرامی که سامی است، قرار دادهاند! ... هیچ منطق و عقل سلیمی نمیتواند این فرضیۀ سخیف را بپذیرد که کوروش، کبوجیه، داریوش و خشیارشا زبان مادری خود را از دست داده و به زبان مجعولی از قومی بیگانه، سخن گفته و مهمتر از همه آنکه در رواج و نشر این خط و زبان بیگانه در سراسر کشور شاهنشاهی ایران، مجاهدت و کوشش نیز کردهاند! چرا که اصطلاح خط و زبان آرامی برای مردم سرزمین ایران در دورۀ شاهنشاهی هخامنشی، یک اصطلاح ساختگی شرقشناسان مسیحی و یهودی است و با هیچ دلیل و منطق و برهان زبانشناسی جور درنمیآید».
بر پایۀ دو سند آشکار و استوار از زمان داریوش بزرگ که یکی کتیبۀ بیستون و دیگری کتیبۀ جزیرهالفیل در مصر است، نام این خط و زبان، «ایرانی» بوده نه آرامی! اینکه چگونه مستشرقان آن را به زبان سام و نوح و آرام ربط می دهند چندان علمی نیست
در سنگنوشتۀ داریوش بزرگ - بند ۲۰ از ستون چهارم که زبان پارسی است، مینویسد:
«داریوش شاه گوید به خواست اهورامزدا، این نوشتار من است که من کردم. به جز این، به خط و زبان «ایرانی/ ایرییَ (آریایی)»، هم روی لوح (خط میخی/ کتیبهای) و هم روی چرم (خط کتابی) نوشته شده. جز آن، پیکر خود را نیز بساختم و جز آن، تبارنامۀ خود را نوشتم. در پیش من این نوشته خوانده شد. پس از آن، من این نوشتهها را همه جا در میان کشورها فرستادم».
استاد همایونفرخ درین باره میافزایند (برگرفته):
«خوشبختانه این سندِ استوار، راهِ هرگونه دروغپردازی را بر روی مستشرقین قرون استعماری میبندد، چرا که این سند بیاندازه روشن و گویا بوده و نیز برای ما ایرانیان سندی است سپند که بر پایۀ آن، ما خط و زبانی را که دیگران به دروغ "آرامی" خواندهاند، "ایرانی" خوانده و آرامی خواندن آن را دشمنی با تاریخ کهن و فرهنگ درخشان کشورمان ایران میدانیم».
لوح کوروش بزرگ زبان و خطی ایرانی است و آرامی دانستن آن نادرست است. چگونگی شکل گیری زبان آرامی خود داستان مفصلی است
-سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان .
زبان آرامی را امروزه زبانشناسان به دو بخش آرامی شرقی یا زبان امپراتوری هخامنشی و زبان آرامی غربی یا سوریانی تقسیم می کنند. زبان عبری ، آرامی سوریانی و آشوری پر از واژگان ایرانی است که البته با تغییرات وارد آن زبانها شده است مانند چراغ که بشکل سراج و شراق ، شرق ، وارد آرامی و بشکل سراجیل و اشراق و مشرق عربی شده اند یا آگور ، آجر ، گورد ، کوره ، کره ، و هزاران واژه دیگر
https://www.tgoop.com/amirnormohamadi1976
BY علوم وفنون ادبی

Share with your friend now:
tgoop.com/amirnormohamadi1976/62151