tgoop.com/amuzesharabi/6285
Last Update:
داستان کوتاه از نجیب محفوظ با
عنوان: القلب الطيّب ( دل پاک)
"في أحدِ الأزقّةِ القديمةِ، كانَ يعيشُ رجلٌ مسنٌّ يُدعى عمّ أحمد.
در یکی از کوچههای قدیمی، پیرمردی زندگی میکرد که نامش عمو احمد بود.
كانَ يَجلسُ يوميًّا أمامَ بابِ بيتِه، يُراقبُ الأطفالَ وهم يَلعَبونَ ويُساعدُ كلَّ من يحتاجُ المساعدةَ.
او هر روز جلوی در خانهاش مینشست، بازی کودکان را تماشا میکرد و به هر کسی که نیاز به کمک داشت یاری میرساند.
وذاتَ يومٍ، رأى طفلاً صغيراً يَبكي، فاقتربَ منه وسألَه: ما بكَ يا صغيري؟
روزی، کودکی را دید که گریه میکرد. به او نزدیک شد و پرسید: «چه شده است، کوچولو؟
قالَ الطفلُ: «ضاعتْ نقودي، ولا أستطيعُ شراءَ
الخبزِ لأمي.
کودک گفت: «پولهایم گم شده و نمیتوانم برای مادرم نان بخرم.
ابتسمَ عمُّ أحمد، وأخرجَ من جيبِه قطعةَ نقودٍ صغيرةً وقالَ: خذْ هذه، ولا تَبكِ، ولكن لا تُخبرْ أحداً.
عمو احمد لبخند زد، سکهای کوچک از جیبش درآورد و گفت: این را بگیر، گریه نکن، اما به کسی نگو.
شكرَ الطفلُ عمَّ أحمد وعادَ سعيداً إلى بيتِه.
کودک از عمو احمد تشکر کرد و با خوشحالی به خانه بازگشت.
في مساءِ ذلك اليومِ، طرقَ أحدُ الجيرانِ بابَ عمِّ أحمد ليُعطيه سلّةً من الطعامِ، قائلاً: هذهِ هديّةٌ بسيطةٌ لمساعداتِكَ الدائمةِ لنا جميعًا.
در همان شب، یکی از همسایهها به در خانه عمو احمد آمد و یک سبد غذا به او داد و گفت: این هدیهای کوچک برای کمکهای همیشگیات به همه ماست.
ابتسمَ عمُّ أحمد وقالَ لنفسِه: ما يُعطيهِ الإنسانُ من خيرٍ يعودُ إليه أضعافًا.
عمو احمد لبخند زد و با خود گفت: آنچه انسان از خوبی به دیگران میبخشد، چند برابر به او بازمیگردد.
👇🔷👇
@amuzesharabi
BY 🌳آموزش ترجمه و اصطلاحات 🌳
Share with your friend now:
tgoop.com/amuzesharabi/6285