tgoop.com/andaromidvari/3558
Last Update:
تن در میانهی میدان ـ3
«فهم برهنگی، از ماهادوی تا سرمد»
ماهادوی ناخشنود و به ستوه آمده در جهان پرآزار مردانه پرسه میزند و از شیدایی نهانش به خدا پرده برمیدارد... بهجانب کالیانا، کانون قدیسان و ویرا شائیوا، تالارهای تجربه میشتابد آنجا که علّامه و باساوانا مکتب روانهای خویشاوند را بنا نهاده بودند. بین او و علّامه گفتگویی درمیگیرد.
علامه پرسید: همسرت کیست؟
پاسخ داد: با سنا ملک آرجوناتا جاودان پیمان بستهام.
علامه پرسید: چرا جامه از تن به در کردهای؟ میپنداری جامهی اوهام دور افکندهای؟ و چرا گیسوان جامه کردهای؟ اگر چنین آزاده و پاکدلی چرا گیسو جانشین ساری کردهای؟
و ماهادوی چنین پاسخ میدهد:
پوست نیندازد
میوه خام
افشای راز تن میپنداشتم
رنجهات میدارد
از چه بیهوده تسخر میزنی برادر
که هرچه هستم از اویم
از خدایم به سپیدی یاس
سرمد کاشی هم که به همین اتهام و اتهاماتی از این دست، سر سبز بر باد داد. در یک رباعی گویی به پرسشهای علامه پاسخ میدهد:
خوش بالایی کرده چنین مست مرا
چشمی به دو جام برده از دست مرا
او در بغل من است و من در طلبش
دزد عجبی برهنه کرده است مرا
البته ین دو درسآموز عشق و مجذوب راه، دو بیان از ماجرا دارند. یکی میرسد و یکی غارت میشود. اما یک حرف است، رسیدن هم برهنگی دارد و خوش بالای در بغل هم، لخت میکند.
یا در یک رباعی دیگر مینویسد:
... پوشاند لباس، هر که را عیبی دید
بیعیبان را لباس عریانی داد.
در این بیت خبر از کمال و کامل بودن، همان رسیدگی غایی میدهد و پوشش و پوشاک را مخصوص آنها که هنوز عیب و نقصی دارند و نرسیده و ناکاملند.
#فریاد_ناصری
بخش اول مطلب
بخش دوم
BY اندر امیدواری...
Share with your friend now:
tgoop.com/andaromidvari/3558