tgoop.com/andishehekmat/2376
Last Update:
ادامه یادداشت 👇
البته نسبت و رابطه انسان با مواریث فرهنگی به نسبت و رابطه شناختی و شناخت شناسانه محدود نمی شود. بسیار فراخ دامن تر و توبرتوتر از نسبت و رابطه شناختی و شناخت شناسانه است. نسبت و رابطه انسان با مواریث فرهنگی عمیقا" وجودی هم است و هست. انسان در ذیل صفت میراثی که فرهنگی است تعریف می شود نه تنها تعریف می شود که دمی بدون چنین میراثی نمی تواند به حیات و حضور خود در جهان ادامه دهد. این نسبت ورابطه و وجودی (Ontology) با مواریث فرهنگی سویه های تاریخی و روان و رفتارشناختی و اجتماعی و جامعه شناختی بسیارگسترده و فراخ دامن را نیز دربرمی گیرد و در باره اش می توان بسیار سخن گفت و نوشت.
متاسفانه وقتی دچار گوربینی و کوربینی تاریخی می شویم و نمی دانیم در کجای تاریخ ایستاده ایم و چه نسبتی با جامعه و جهان و زمانه ای که در آن زندگی می کنیم داریم هیچ چیز برایمان تعریف و تفهیم شده نیست؛ قندیل ها را می شکنیم:
ما که کورانه عصاها میزنیم
لاجرم قندیل ها را بشکنیم
ما چو کران ناشنیده یک خطاب
هرزه گویان از قیاس خود جواب
(مثنوی معنوی، دفتر دوم، ص ۱۹۸).
چنین است موقعیت شکننده و تاسف انگیز مواریث تاریخ و فرهنگ ملک و ملت ما. در مصادره جماعتی سوداگر و سودایی و حراج چی و حراج گذاری که با حراج گذاشتن ناموس میراث ملک و ملتشان عزت می فروشند، خود حراجی و خیانت در امانت می کنند و زر و سکه ذلت و خفت در انبان های طمع سرگشادشان می اندوزند.
موسسه حراج تهران، ننگ ایران.
۱۴۰۳/۱۲/۵ هجری خورشیدی
@andishehekmat
BY اندیشه حکمت

Share with your friend now:
tgoop.com/andishehekmat/2376