tgoop.com/atesalbeallah/13984
Last Update:
✅مراحل سیر صعودی انسان به سوی خدااز دیدگاه مایستر اکهارت-از انقطاع تا فنا و اتصال
این نوشتار ديدگاه مايستر اكهارت را دربارة مراحل سير باطني انسان به سوي اصل خويش بيان ميدارد. به نظر او، نقطة اوج اين سير عبارت است از بازگشت به واحد و يگانهشدن با او. بر اساس سخنان اكهارت، ميتوان در مجموع سه مرحلة اساسي را براي اين سير معرفي ميكرد:
1) انقطاع يا تبتل،
2) تولد كلمه در نفس،
3) و فناي در ذات.
در اينجا ما به توصيف صرف ديدگاه اكهارت بسنده نميكنیم ، بلكه از تفسير نيز بهره ميگيریم تا بتواند به سخنان نسبتاً غير نظاممند اكهارت دربارة چند و چون اين مراحل نظام ببخشد. از سوي ديگر آرا و اقوال اكهارت دربارة سير باطني انسان تركيبي از آموزههاي مسيحي و انديشة افلاطوني را به نمايش ميگذارد، تركيبي كه وصف عام عرفان مسيحي است. از اينرو، نوشتار حاضر به نوعي در پي تفكيك بين عناصر مسيحي و افلاطوني انديشة اكهارت نيز بوده است و دستكم برخي از مفاهيم اصلي انديشة وي را به تبار خويش ارجاع داده است. آميزهاي كه اكهارت از آموزههاي مسيحي و انديشة افلاطوني عرضه ميدارد محصول يك تلاش نظري براي تركيب اين دو سنت فكري نيست، بلكه حاصل تفسير و تأويلي است كه اكهارت به هنگام استناد به كتاب مقدس به كار ميگيرد.
🌇مقدمه
اکهارت در حدود 1260 ميلادي در آلمان زاده شد و در جواني به فرقه دومينيکن پيوست و در مدارس ديني که تحت نفوذ استادان بزرگ دومينيکن همانند آلبرت کبير و شاگرد او توماس آکوئيناس بودند، به تحصيل پرداخت . او در سال 1302 ميلادي در پاريس که در آن زمان مرکز علمي بود به مقام استادي رسيد و استاد ناميده شد و
همين لقب بعدها براي او به صورت علم درآمد. سپس به آلمان مراجعت كرد و تا آخر عمر به وعظ و تأليف پرداخت. اكهارت با آنكه عارفي رازپوش بود، گهگاه شطحياتي را بر زبان جاري ميكرد. به همين جهت در سال 1327 از
سوي كليساي شهر كلني محكوم شد. وي دفاعيهاي تنظيم كرد و براي پاپ در رم فرستاد. لكن در همان سال فرجام خواهياش از طرف كليساي رم رد شد. در سال 1329 بيانيهاي رسمي از سوي پاپ جان بيست و دوم در همين خصوص منتشر شد كه در آن از اكهارت بهعنوان متوفي ياد شده است. پاپ در بيانية خود از ميان 108 جملهاي كه كليساي محلي بهعنوان موارد اتهام اكهارت ارسال كرده بود، 28 جمله را محكوم و توقيف كرد. بهرغم اين محكوميت و توقيف آثار، انديشه عرفاني وي از طريق شاگردان عرفانياش چون يوهان تاولر ، هانري سوزو و يوهان رويسبروك تداوم يافت و در انديشة مغربزمين و بهخصوص در متفكران آلماني از قبيل لوتر، هگل و هايدگر مؤثر واقع شد
شايد در بين صاحبنظران خلافي نباشد در اينكه عرفان مسيحي دستکم به همان اندازه که از خاک آموزههای ابراهیمی تغذیه کرده از سرچشمه نگرش افلاطونی میانه و نوافلاطونی نيز سیراب شده است. ویلیام اینگ در کتاب خود، عرفان مسیحی، پا را فراتر میگذارد و از خویشاوندی بین مسیحیت بهطور کلی و مکتب افلاطونی سخن میگوید: «قرابت بین مسیحیت و مکتب افلاطونی در طول دورهای که هماکنون از آن سخن خواهیم گفت قویاً مورد توجه بود. یوستینوس شهید مدعی بود که افلاطون (همانند هراکلیتوس و سقراط) مسیحیِ پیش از مسیح بود. آتناگوراس افلاطون را بهترین طلایهدار مسیحیت نام نهاد. کلمنت انجیل را مکتب افلاطونی کمالیافته قلمداد کرد. مشرکان مصرانه این اتهام را تکرار میکردند که مسیح آن دسته از تعالیم خود را که حقیقت دارد از افلاطون وام گرفته است و آمبروز رسالهای در رد ایشان تحریر کرد. مسیحیان معمولاً منکر شباهت نبودند، لکن این شباهت را چنین تفسیر میکردند که افلاطون [تعالیم خود را] از موسی اقتباس کرده است - فکرت عجیبی که نخستین بار فیلون آن را مطرح کرد. در قرون وسطا عرفا به افلاطون نوعي قداست بخشیدند: اکهارت از او بهعنوان روحانی بزرگ یاد میکند... افلاطون پدر عرفان اروپایی است»
افلاطونیبودن بهعنوان وصف عام عرفان مسیحی بر عرفان اكهارت نيز صدق ميكند. انديشههاي وي مخصوصاً در مورد «واحد» ــ که فوق هر گونه اسم و رسم است و با فيضان خود موجودات را پديد ميآورد ــ و بازگشت به سوي «واحد» و يکيشدن با او بهشدت نوافلاطوني است. او نگرش نوافلاطوني خود را از انديشمنداني همچون پروکلوس ، آگوستين ، ديونیسيوس ، بوئتيوس و اريوگنا اخذ کرده است
از اينرو بايد به هنگام كاوش در انديشة اكهارت، علاوه بر عناصر مسيحي، به صبغة افلاطوني ديدگاههاي وي نيز نظر داشت.
نوشتار ديدگاه اكهارت را دربارة مراحل سير انسان به سوي خدا بيان ميدارد. تلاش شده است كه سخنان نسبتاً پراكنده اكهارت در اين خصوص به هم مرتبط شود و از دل آنها مراحل مشخصي براي اين سير استخراج گردد. بدين ترتيب، اين مقاله علاوه بر توصيف، دستاندركار نوعي تفسير و استنباط نيز هست كه به موجب آن گونهاي انسجام و نظاممندي را به سخنان اكهارت القا ميكند
BY عرفان ، حکمت و زندگی
Share with your friend now:
tgoop.com/atesalbeallah/13984