ماها آواتار باباجی

سال 1967، من در تلاش برای ملاقات با حضور بزرگ به نام شیوا-گوراکشا-باباجی (که امروزه بیشتر به عنوان ماهاواتار باباجی شناخته می شود) بودم. مردم او را با نام های زیادی صدا می زنند، اما او همیشه یکسان است، منجی مرئی-نامرئی بشریت ما. از محل تلاقی مقدس رودراپرایاگ به سمت شهر مقدس بادرینات با پای پیاده بالا رفتم.

شیوا-گوراکشا-باباجی که من تجربه اش را داشتم، خود لرد شیوا واقعی است. او شعور جهان هستی است.

حتی در آن زمان نه آمادگی داشتم، نه توانمند، اما به لطف ایشان توانستم این تجربه را کسب کنم. این موجود توانا که "بی نام" نامیده می شود، "رعد و برق ایستاده"، سر، قلب، بذر و روح معرفت بی انتها بود که از ابدیت تا ابدیت، فراتر از بی نهایت گسترش یافت. او را نمی توان فهمید، فقط تجربه کرد.

با قدم زدن در سکوت، آگاهی من عمیق تر شد. انگار داشتم وارد یک کره بهشتی می شدم که واقعا هم همینطور بود. این یک بعد متفاوت بود. غربت من چنان مست کننده بود که نتوانستم جلوی دلتنگی خود را بگیرم و از این رو به حس گسترده تری از وحدت با طبیعت منتقل شدم. یوگیراج گورونات سیدهانات

www.tgoop.com/avatarbabaji/58

640 viewsedited  Nov 8, 2021 at 14:07

سال 1967، من در تلاش برای ملاقات با حضور بزرگ به نام شیوا-گوراکشا-باباجی (که امروزه بیشتر به عنوان ماهاواتار باباجی شناخته می شود) بودم. مردم او را با نام های زیادی صدا می زنند، اما او همیشه یکسان است، منجی مرئی-نامرئی بشریت ما. از محل تلاقی مقدس رودراپرایاگ به سمت شهر مقدس بادرینات با پای پیاده بالا رفتم.

شیوا-گوراکشا-باباجی که من تجربه اش را داشتم، خود لرد شیوا واقعی است. او شعور جهان هستی است.

حتی در آن زمان نه آمادگی داشتم، نه توانمند، اما به لطف ایشان توانستم این تجربه را کسب کنم. این موجود توانا که "بی نام" نامیده می شود، "رعد و برق ایستاده"، سر، قلب، بذر و روح معرفت بی انتها بود که از ابدیت تا ابدیت، فراتر از بی نهایت گسترش یافت. او را نمی توان فهمید، فقط تجربه کرد.

با قدم زدن در سکوت، آگاهی من عمیق تر شد. انگار داشتم وارد یک کره بهشتی می شدم که واقعا هم همینطور بود. این یک بعد متفاوت بود. غربت من چنان مست کننده بود که نتوانستم جلوی دلتنگی خود را بگیرم و از این رو به حس گسترده تری از وحدت با طبیعت منتقل شدم. یوگیراج گورونات سیدهانات

BY ماها آواتار باباجی