tgoop.com/baharmokhtarian/122
Last Update:
برج اسد، شیر
در مطالب پیشین یادآور شدیم که منطقة البروج در هزارهی چهارم پیش از میلاد، با چهار نقطهی کاردینالی ثور (گاو) برابر با اعتدالِ بهاری؛ اسد (شیر) برابر با انقلابِ تابستانی؛ عقرب (کژدم) برابر با اعتدالِ پاییزی و دلو (آبریز) برابر با انقلابِ زمستانی دانسته میشد. آثار نوشتاری و آیکونهای نجومیِ بدست آمده از مصر و میانرودان در این زمان با این تقسیمبندی منطبق است. در آثار به دست آمده از میانرودان در ۳۲۰۰ تا ۲۱۰۰ پ.م. تصاویرِ بسیاری از شیر، گاو، انسان آبریز (دلو) و در برخی نمونهها عقرب دیده میشوند. کاربردِ گستردهی این تصاویر در کنار هم یا به همراه ستارهها و اجرامِ کُرویشکل همه نشانگرِ دورهای است که این چهار صورتِ فلکی، چهار نقطهی کاردینالیِ خورشید تصور میشدند.
صورتِ فلکی شیر که امروزه پنجمین صورتِ فلکی منطقة البروج است، در هزارهی چهارم تا دوم پیش از میلاد، در نقطهی انقلابِ تابستانی و به جای صورت فلکی سرطان یا خرچنگ بود. شیر در نمادپردازیِ کهن نمادی از خورشید بود در اوجِ قدرت آن، یعنی همان بلندترین روزِ سال در انقلابِ تابستانی. یالهای شیر همچون پرتوهای خورشید تصور میشد. همچنین سومریانِ کهن از شیر به جهت قدرت او در کشتار ِ دام هراس داشتند و برخی منابع کهنِ بابلی گزارش میدهند که «اگر مریخ وارد صورت فلکیِ شیر شود، آنجا بماند، شمارِ دام کاهش مییابد» (White, 2008). از سوی دیگر شیر با ایزدبانوانِ کهن پیوندِ تنگاتنگی داشت. از آنجا که ایزدبانوانِ بزرگ با جنگ وجنگاوری پیوند داشتند، بسیاری از این ایزدبانوان با شیر نمایش داده شدهاند. کهنترین نمونههای بهدست آمده از تصویرِ ایزدبانوان با گربهسانان، پلنگ یا شیر، متعلق به چتل هیوک در آناتولی است. در یونان و آسیای صغیر، ایزدبانوی مادر کیبله یا سیبله (Kybele, Cybele)، که غالباً از او با نام «مادر» یا «مادرِ بزرگ» یاد میشود، در بسیاری موارد به همراهِ شیری نشان داده میشود. در بابل نیز ایشتار همراه یا سوار بر شیر نمایش داده میشود. او ملقب به «ماده شیر آسمان» است. در ایران نیز نمونههایی از آناهیتا سوار بر شیر از دوران هخامنشی در دست است که سوار بر شیر نمایش داده شده است. شیر از سوی دیگر نمادِ شاهی است و ستارهی پادشاه «قلب الاسد» نمادِ اوست که بر سینهی شیر در صورت فلکیِ اسد نقش شده است. این ستاره در زبان بابلی «شارو» (šarru) نامیده می شود (Rojers, 1998). این صورتِ فلکی در فهرست مول آپین، مول اورگولا (Mul Ur gula) است که «اور» به معنی سگ یا شیر است و گولا به معنی «بزرگ» است (White, 2008).
در متونِ فارسی میانه نام این صورت فلکی به صورت šagr میآید (Pakzad, 2005: 76). از لحاظ ریشهشناسی هنوز ارتباط این واژه با «شیر» فارسی روشن نیست. در مورد ویژگیهای این برج نیز گزارش خاصی از این منابع به دست نمیآید. با این همه نامِ این صورت فلکی به همراه خرچنگ و خوشه در کنار هم در بندهشن در وصفِ آغازِ آفرینش اینگونه توصیف شده است: «سه هزار سال کیومرث را با گاو هستی بی پتیاره بود (که) هزارهی خدایی خرچنگ و شیر و خوشه بود (که) روی هم شش هزار سال بود» (ترجمهی مهرداد بهار، ص ۱۵۵). در کفالایا گفته میشود که «قوچ و شیر به دنیای آتش تعلق دارند» (Pettipiece, 2009: 180). در این کتاب عضوی که با این صورت فلکی مربوط دانسته میشود، معده است (ibid: 185). این ارتباط در شرحِ ثمره بطلمیوس خواجه نصیر الدین طوسی به «پشت» منسوب شده است (تصحیح جلیل اخوان زنجانی، ۱۳۷۸: ۳۴).
این صورت فلکی در منابع اسلامی اسد خوانده میشود. مسعودی در «اخبارالزمان» در وصف عمرِ جهان توضیح میدهد که برای اسد هشت هزار سال مقدر شده است. همچنین در همین کتاب در توصیف آفرینش موجودات گفته میشود که «در شمار حمل و ثور و جوزا حیوانی نبوده است و آن سی و سه هزار سال است و در زمین جهانی روحانی نبوده است. چون دوره برج سرطان در رسید آب زیان و حشرات پدید آمدند. وقتی که اسد در استقرار خود برپا شد، جنبندگان، چهارپایان و حیوانات پدید آمدند» (ترجمه کریم زمانی، ۱۳۷۰، ص ۲۶). بیرونی نیز در التفهیم برج اسد را گرم و نر و منسوب به هوا می داند (ترجمهی جلال الدین همایی، ص ۳۱۷). همچنین اسد را بریدهاندام و نیمآواز توصیف میکند (همان، ۳۱۹- ۳۲۰). بیرونی در این کتاب در دلالتِ این برج با خوی و روش آن را با هیبت، خشمآلود، سختدل، لجوج، مکرگر، دلیر، فراموشکار و پرخطا معرفی میکند (همان، ص ۳۲۵). همچنین او گروه و طبقهی سوران، ضرابان و صیادان را با این برج مرتبط میداند (ص ۳۳۱).
پیوند به نوشته در سایت انسانشناسی و فرهنگ
BY اسطورهشناسی با بهار مختاریان
Share with your friend now:
tgoop.com/baharmokhtarian/122