BASHGAHANDISHE Telegram 12582
▫️
📚 فروغی و بازشناسیِ ارزش فصاحت و بلاغت
دنباله‌ی پاره‌ی نخست👉

فصاحت و بلاغت
نگاه فروغی از آن رو دگرگونه بود که او، فصاحت و بلاغت را به دریافت دوسویه‌ی نویسنده و خواننده، یا گوینده و شنونده در زمینه‌ای بزرگ‌تر برمی‌گرداند. با افزایش شمارگان روزنامه، خواندن و نوشتن از گردونه‌ی کوچکِ هسته‌ی جامعه به پیرامون گسترش یافت. در این گستره‌ی بزرگ‌تر با تکاپوی شماری از برگشتگان از فرنگ، ارزش‌های نویسندگان سنتی رنگ باخته بود. کتاب‌ و درس‌نامه‌های کاربردی در دارالفنون، و شاگردان آن‌جا، گونه‌ی نوشتاری دیگری را نشان می‌دادند که در راه ساخته شدن زبان دیگری بود. نویسندگان سنتی، روش آنان را نمی‌پسندیدند. فروغی روش آنان را چنین پس می‌زد، می‌گویند «استقصا و استقرا و غور و تعمق و هر چه ازین الفاظ و عبارات دارید دور بیندازید که لغو است و معنی ندارد و در عالم تمدن ... احدی به انشاء و املاء و فصاحت و بلاغت اهمیتی نمی‌گذارد» (تربیت، ش۴۰۶، ص۲).

ادبیات سنتی برای نخستین‌بار با این پرسش دشوار روبه‌رو شده بود که فصاحت و بلاغت به چه کار می‌آید؟ نویسندگان سنتی از دادن پاسخی پذیرفتنی به این پرسش ناتوان بودند، و می‌کوشیدند پرسندگان را با انگِ نادانی و بی‌سوادی از میدان به‌در کنند. فروغی نوشته است: «در ممالک ما بلاغت و عبارت‌پردازی را دو سه چیز از نظر انداخته و عزیز مصر کرامت را خوار ساخته، معجز انبیا را از دایره هنر بیرون نموده بلکه حشوی قبیح و زایدی غیر لازم قلم داده.»

سخنان م.ح. فروغی درباره‌ی ارزش فصاحت و بلاغت به توانایی دانش‌آموزان و دانش‌آموختگان آموزش‌گاه‌های ایران یا فرنگ‌رفتگان برمی‌گشت. او می‌دانست از دانش‌جویان «علوم دنیایی» نمی‌توان خواست که «اول زبان عرب و لغات را تحصیل نموده بعد پی تحصیل علوم یا فنون به خارجه روند، دیر می‌شود.» پس نمی‌توان آنان را برای ندانستن واژگان سنگینِ عربی سرزنش کرد؛ اما بر این گمان بود که ندانستن عربی، به ناتوانی در نگارش فارسی راه می‌برد، و کارآمدی آنان را در جای یک آموزگار کم می‌کند. او راه چاره را در آن می‌دید که «علوم جدیده در زبان خود ما منتشر شود و تمام دانش‌ها را بخواهیم به همین لسان فارسی عصر و زمان، نقل و ترجمه نماییم»، کاری هم نداشت که چه کسانی باید به فارسی برگردانند. از دید او، بایسته‌ی این کار، پرداختن به «ادبیات فارسی و تحصیل و تکمیل آن» بود (تربیت، ۱۳۲۳، ش۴۱۵). ویژگی فارسی عصر و زمان چه بود؟ این پرسش می‌توانست به بازنگری در مرز میان زبان و ادبیات راه برد.

مرز میان فصاحت و سخن درست
محمدعلی فروغی (پسر) در دیباچه‌ی کتاب بدیع با دست گذاشتن بر هم‌آن نگرش سنتی به ادبیات، میان سخن درست و فصاحت و بلاغت مرزبندی می‌کند. سخن درست می‌تواند فصیح و بلیغ باشد، اگر بود، آن‌گاه به قلم‌رو ادبیات راه می‌یابد، وگرنه «کلام خالی از فصاحت و بلاغت از حرف‌های معمولی است و شان و اهمیتی ندارد.» از دید او، «شناسایی فصاحت و بلاغت به علم معانی و بیان است»، اما چون، «فصحا و بلغا گاه‌گاه کلام فصیح و بلیغ را به زینت‌های دیگر نیز آراسته‌اند، برای معرفت آن زینت‌ها علم بدیع لازم است.» فروغی نمی‌گوید جای‌گاه بدیع، کجا است.
دست نهادن بر سخن درست و فصاحت و بلاغت، اگر بر مرزبندی میان گفتار روزانه و نوشتار استوار باشد، چیزی است؛ وگرنه چگونه می‌توان روشنایی گفتار را ویژگی نوشتار ادبی در برابر نوشتار علمی یا رسانه‌ای خواند. روشنی و شیوایی، هم ویژگی نوشتار ادبی و هم ویژگی نوشتار علمی بود. فروغی اما، هنوز دگرسانی نوشتار ادبی و دانش‌نوشتارها را نمی‌پذیرفت.

فروغی، آن‌گاه این سخنان را بر زبان می‌آوَرْد که در گستره‌ی آفرینش ادبی، ایرج میرزا آشکارا کارآمدی آموزه‌های فصاحت و بلاغت را نادیده می‌نهاد. او می‌گفت: "شاعری طبعِ روان می‌خواهد؛ نه معانی، نه بیان می‌خواهد." سخنان ایرج، پایان روندی بود که با پرسش از کارآمدی فصاحت و بلاغت به روش سنتی درگرفته بود. شاید بر پایه‌ی هم‌این نگرش، فروغی در دیباچه‌ی پیام به فرهنگستان با مرزبندی میان زبان و ادبیات، تنها بر درستیِ استخوان‌بندی سخن در زبان دست می‌گذارد، و زیبایی و آرایش ادبی و دل‌ربایی را کنار می‌گذارد. «جای تردید نیست که تن‌درستی بر زیبایی و خط و خال مقدم است.» درستی سخن نیز از دید او، بازبسته‎ی فصاحت و بلاغت نبود؛ او نوشتن دستور زبان فارسی را راه‌نمای درست‌نویسی یافته بود.
دیدگاه فروغی‌ها در برخورد با انبوه خوانندگان، آغاز چرخش اجتماعی به ادبیات بود. چرخشی که هم‌چنان پیش رفت و با جنبشِ گرداگرد شعرها و دیدگاه‌های نیما، انبوه خوانندگان را در جایِ آفرینندگان و سازندگان معنای ادبیات به گستره‌ی آفرینش ادبی فراخواند.

👉تن در دادن به خفتِ ویراستاری

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/



tgoop.com/bashgahandishe/12582
Create:
Last Update:

▫️
📚 فروغی و بازشناسیِ ارزش فصاحت و بلاغت
دنباله‌ی پاره‌ی نخست👉

فصاحت و بلاغت
نگاه فروغی از آن رو دگرگونه بود که او، فصاحت و بلاغت را به دریافت دوسویه‌ی نویسنده و خواننده، یا گوینده و شنونده در زمینه‌ای بزرگ‌تر برمی‌گرداند. با افزایش شمارگان روزنامه، خواندن و نوشتن از گردونه‌ی کوچکِ هسته‌ی جامعه به پیرامون گسترش یافت. در این گستره‌ی بزرگ‌تر با تکاپوی شماری از برگشتگان از فرنگ، ارزش‌های نویسندگان سنتی رنگ باخته بود. کتاب‌ و درس‌نامه‌های کاربردی در دارالفنون، و شاگردان آن‌جا، گونه‌ی نوشتاری دیگری را نشان می‌دادند که در راه ساخته شدن زبان دیگری بود. نویسندگان سنتی، روش آنان را نمی‌پسندیدند. فروغی روش آنان را چنین پس می‌زد، می‌گویند «استقصا و استقرا و غور و تعمق و هر چه ازین الفاظ و عبارات دارید دور بیندازید که لغو است و معنی ندارد و در عالم تمدن ... احدی به انشاء و املاء و فصاحت و بلاغت اهمیتی نمی‌گذارد» (تربیت، ش۴۰۶، ص۲).

ادبیات سنتی برای نخستین‌بار با این پرسش دشوار روبه‌رو شده بود که فصاحت و بلاغت به چه کار می‌آید؟ نویسندگان سنتی از دادن پاسخی پذیرفتنی به این پرسش ناتوان بودند، و می‌کوشیدند پرسندگان را با انگِ نادانی و بی‌سوادی از میدان به‌در کنند. فروغی نوشته است: «در ممالک ما بلاغت و عبارت‌پردازی را دو سه چیز از نظر انداخته و عزیز مصر کرامت را خوار ساخته، معجز انبیا را از دایره هنر بیرون نموده بلکه حشوی قبیح و زایدی غیر لازم قلم داده.»

سخنان م.ح. فروغی درباره‌ی ارزش فصاحت و بلاغت به توانایی دانش‌آموزان و دانش‌آموختگان آموزش‌گاه‌های ایران یا فرنگ‌رفتگان برمی‌گشت. او می‌دانست از دانش‌جویان «علوم دنیایی» نمی‌توان خواست که «اول زبان عرب و لغات را تحصیل نموده بعد پی تحصیل علوم یا فنون به خارجه روند، دیر می‌شود.» پس نمی‌توان آنان را برای ندانستن واژگان سنگینِ عربی سرزنش کرد؛ اما بر این گمان بود که ندانستن عربی، به ناتوانی در نگارش فارسی راه می‌برد، و کارآمدی آنان را در جای یک آموزگار کم می‌کند. او راه چاره را در آن می‌دید که «علوم جدیده در زبان خود ما منتشر شود و تمام دانش‌ها را بخواهیم به همین لسان فارسی عصر و زمان، نقل و ترجمه نماییم»، کاری هم نداشت که چه کسانی باید به فارسی برگردانند. از دید او، بایسته‌ی این کار، پرداختن به «ادبیات فارسی و تحصیل و تکمیل آن» بود (تربیت، ۱۳۲۳، ش۴۱۵). ویژگی فارسی عصر و زمان چه بود؟ این پرسش می‌توانست به بازنگری در مرز میان زبان و ادبیات راه برد.

مرز میان فصاحت و سخن درست
محمدعلی فروغی (پسر) در دیباچه‌ی کتاب بدیع با دست گذاشتن بر هم‌آن نگرش سنتی به ادبیات، میان سخن درست و فصاحت و بلاغت مرزبندی می‌کند. سخن درست می‌تواند فصیح و بلیغ باشد، اگر بود، آن‌گاه به قلم‌رو ادبیات راه می‌یابد، وگرنه «کلام خالی از فصاحت و بلاغت از حرف‌های معمولی است و شان و اهمیتی ندارد.» از دید او، «شناسایی فصاحت و بلاغت به علم معانی و بیان است»، اما چون، «فصحا و بلغا گاه‌گاه کلام فصیح و بلیغ را به زینت‌های دیگر نیز آراسته‌اند، برای معرفت آن زینت‌ها علم بدیع لازم است.» فروغی نمی‌گوید جای‌گاه بدیع، کجا است.
دست نهادن بر سخن درست و فصاحت و بلاغت، اگر بر مرزبندی میان گفتار روزانه و نوشتار استوار باشد، چیزی است؛ وگرنه چگونه می‌توان روشنایی گفتار را ویژگی نوشتار ادبی در برابر نوشتار علمی یا رسانه‌ای خواند. روشنی و شیوایی، هم ویژگی نوشتار ادبی و هم ویژگی نوشتار علمی بود. فروغی اما، هنوز دگرسانی نوشتار ادبی و دانش‌نوشتارها را نمی‌پذیرفت.

فروغی، آن‌گاه این سخنان را بر زبان می‌آوَرْد که در گستره‌ی آفرینش ادبی، ایرج میرزا آشکارا کارآمدی آموزه‌های فصاحت و بلاغت را نادیده می‌نهاد. او می‌گفت: "شاعری طبعِ روان می‌خواهد؛ نه معانی، نه بیان می‌خواهد." سخنان ایرج، پایان روندی بود که با پرسش از کارآمدی فصاحت و بلاغت به روش سنتی درگرفته بود. شاید بر پایه‌ی هم‌این نگرش، فروغی در دیباچه‌ی پیام به فرهنگستان با مرزبندی میان زبان و ادبیات، تنها بر درستیِ استخوان‌بندی سخن در زبان دست می‌گذارد، و زیبایی و آرایش ادبی و دل‌ربایی را کنار می‌گذارد. «جای تردید نیست که تن‌درستی بر زیبایی و خط و خال مقدم است.» درستی سخن نیز از دید او، بازبسته‎ی فصاحت و بلاغت نبود؛ او نوشتن دستور زبان فارسی را راه‌نمای درست‌نویسی یافته بود.
دیدگاه فروغی‌ها در برخورد با انبوه خوانندگان، آغاز چرخش اجتماعی به ادبیات بود. چرخشی که هم‌چنان پیش رفت و با جنبشِ گرداگرد شعرها و دیدگاه‌های نیما، انبوه خوانندگان را در جایِ آفرینندگان و سازندگان معنای ادبیات به گستره‌ی آفرینش ادبی فراخواند.

👉تن در دادن به خفتِ ویراستاری

● در پویه‌ی زبان فارسی⁦
گزیده‌ی یادداشت‌ها در فرهنگ، زبان و ادبیات
https://www.tgoop.com/OnPersianLanguage/

BY باشگاه اندیشه


Share with your friend now:
tgoop.com/bashgahandishe/12582

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

End-to-end encryption is an important feature in messaging, as it's the first step in protecting users from surveillance. The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. The best encrypted messaging apps The channel also called on people to turn out for illegal assemblies and listed the things that participants should bring along with them, showing prior planning was in the works for riots. The messages also incited people to hurl toxic gas bombs at police and MTR stations, he added.
from us


Telegram باشگاه اندیشه
FROM American