tgoop.com/bijanabdolkarimi/11463
Last Update:
نخست، فرض بر اینکه اکثریت مردم ناراضی هستند، ادعایی است که بدون شواهد آماری قابلاتکا نمیتوان آن را پذیرفت. در بسیاری از جوامع، اقلیتهای پرصدا که گاها توییتر و اینستاگرام را این افراد تشکیل می دهند ممکن است تصویر نادرستی از اکثریت جامعه ارائه دهند. اینجا است که جان استوارت میل هشدار میدهد «صدای بلندتر به معنای اکثریت نیست». دوم، اتهام سرکوب به حکومتها باید با معیارهای حقوقی و قانونی سنجیده شود. در هر کشوری، اعتراض و تجمع باید در چارچوب قانون صورت گیرد و عدم رعایت این چارچوب حتی در نظامهای لیبرالدموکراتیک، برخورد قانونی را به دنبال دارد. هابز نیز تأکید میکند که «حاکمیت برای حفظ نظم، حق استفاده از ابزارهای قدرت را دارد». سوم، امنیت ملی و استقلال کشور مفاهیمی بنیادیناند که هرگونه نارضایتی نباید بهگونهای مدیریت شود که به مداخله خارجی منجر شود. تاریخ نشان داده است که قدرتهای خارجی از نارضایتی داخلی بهعنوان ابزاری برای دخالت در امور کشورها استفاده میکنند. واقعگرایی سیاسی به ما میآموزد که حفظ امنیت و جلوگیری از فروپاشی اجتماعی، مقدم بر هر خواسته دیگری است. چهارم، تلاش برای تطبیق شرایط ایران با استانداردهای کشورهای غربی، بیتوجهی به بستر فرهنگی و تاریخی خاص این کشور است. سیاستگذاری در ایران، هرچند ممکن است کاستیهایی داشته باشد، باید در این زمینه بومی تحلیل شود. بنابراین، نارضایتی در جامعه ایران قابل انکار نیست، اما ادعای فراگیری آن و تقلیل امنیت و نظم بهعنوان ابزاری سرکوبگر، سادهسازی مسألهای پیچیده است. همانطور که اسپینوزا میگوید، «آزادی واقعی از نظم و عقلانیت ناشی میشود، نه از هرجومرج».
BY بیژن عبدالکریمی
Share with your friend now:
tgoop.com/bijanabdolkarimi/11463