BIJANABDOLKARIMI Telegram 11474
Forwarded from Pooya Parvaresh
ایدئولوژی نئولیبرال به عنوان ایدئولوژی توانگرمحور نافی برابری انسان‌ها و حق برابر همگان در برخورداری از منابع و دستاوردهای اجتماعی است. وقتی برابری و آزادی اجتماعی به مثابه آزادی همبسته با همبستگی انکار شود، نظام دموکراتیک یا فرومی‌پاشد یا بی‌مایه می‌گردد. از این زاویه ارتباطی روشن دیده می‌شود میان افول دموکراسی در دوره‌ی اخیر با رواج نئولیبرالیسم و همبسته با آن برآمد رئالیسم قدرت در سطح بین‌المللی. این نکته مبنای نظری است که در ابتدای این نوشته پیش گذاشته شد در باره‌ی پیوستگی دو روند جهانی:

- کند شدن پیش‌روی موج دموکراتیزاسیون، و بحران‌زدگی و کم‌مایه‌تر شدنِ دموکراسی‌های موجود
- گسترش منطق زور در سطح بین‌المللی و در جامعه‌های مختلف.

خاورمیانه و منطق زور
شاید اکنون در هیچ‌کجای جهان همچون خاورمیانه حق و زور در برابر هم قرار نداشته باشند. آنجایی که زور حکمفرماست، جایی برای حق نمی‌ماند. در خطّه‌ی ما آنچه با منطق زور پایمال می‌شود نه این یا آن حق، بلکه حقِ داشتن حق است. غزّه، مظهر این بی‌حقی بنیادی است. بر اقدام ۷ اکتبر حماس هر نامی که بگذاریم −شکلی از مقاومت، ناسنجیدگی، حماقت، تروریسم− چیزی در واقعیت وجودی غزه به عنوان بی‌حقی مطلق تغییر نمی‌دهد.

آنچه در خاورمیانه‌ی جدید می‌گذرد، فصل سوم کتابی است که فصل اول آن سلطه‌ی استعمارگران بر منطقه و تکه‌تکه کردن قلمرو عثمانی و فصل دوم آن "نکبة" به تعبیر فلسطینیِ تأسیس دولت اسرائیل است. "جنگ تمام‌عیار" علیه منطقه را اسرائیل پیش برد. آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از جنگی پشتیبانی کرده و می‌کنند که نسل‌کشی در غزه تنها یکی از عوارض آن است. حضور و دخالت روسیه در منطقه، برای حفظ جای پا بود و در دوره‌ی اخیر تابعی از روابط این کشور با قدرت‌های دیگر، آن هم بیشتر در چارچوب استراتژی جنگ تمام‌عیاری که مسکو علیه اوکراین پیش می‌برد.

آنچه در قاموس دولت اسلامی ایران "محور مقاومت" خوانده می‌شود، خود ادغام‌شده در سیستمی است که بر آن منطق زور حاکم است. بودن در این سیستم با آلوده شدن به همه‌ی شرارت‌ها و حق‌کشی‌های آن همراه است، چنانکه حضور نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه همدستی با یک رژیم جنایتکار و فاسد بود.

دولت ولایی ایران اکنون شکست‌خورده‌ی بازی قدرت است، با وجود این همچنان ادغام شده در سیستم فاجعه‌بار درگیری‌هاست. رئالیسم قدرت ممکن است رژیم ایران را به کناره‌گیری موقت از درگیری‌های مستقیم وادارد، یا آن را به سوی مخاطره‌ی بزرگی سوق دهد، به این صورت که تلاش سریع برای تجهیز به سلاح اتمی را در برنامه‌ی تقابلی خود بگذارد.

از بد به بدتر
سال ۲۰۲۴ برای جهانیان سال بدی بود: سال حق‌کشی و بی‌عدالتی بیشتر، سال جنگ‌زدگی، سال آوارگی و بی‌‌پناهی گسترده، سال ژرفش بحران زیست‌محیطی، سال بی‌مایه‌تر شدن دموکراسی‌ها، سال عوامفریبی، سال ناتوانی‌ نهادهای بین‌الملی برای مهار بحران‌ها.

به نظر می‌رسد که ۲۰۲۵ حتا سال بدتری باشد.

جنگی که در همه جا علیه حق و عدالت و تأمین اجتماعی و آزادی‌های دموکراتیک در جریان است، با مقاومت مواجه می‌شود. آنچه مقاومت را ضعیف می‌کند، درونی کردن فرهنگ نئولیبرال، گریز از همبستگی در مقابل قدرتمندان و از سوی دیگر گرویدن به کیش قدرت است: سرسپردگی به قدرت با این توّهم که اطاعت و تقلید چاره‌ساز بیچارگی است.

در نمونه‌ی گروهی از ایرانیان می‌توان جلوه‌های فتیشیسم قدرت را دید: با اینکه بخشی از ایرانیان خود آواره و پناه‌جو شده‌اند و از منظر فاشیست‌های غربی در مقوله‌ی "پَست‌ها" قرار می‌گیرند، شیفتگی اسف‌ناکی نسبت به قدرتمندان جهانی در فضای عمومی ایرانی دیده می‌شود. رئالیسم قدرت جریانی قوی در میان ایرانیان شده است. عده‌ای شیفته‌ی ترامپ و نتانیاهو شده‌اند و با دیدن فلاکت مردم غزه با اظهار شیفتگی به نسل‌کشان اسرائیلی و همدستان آنان در جهان غرب، خود را مُتَوَهِمانه بر فراز موقعیت خاورمیانه‌ای ایرانی قرار می‌دهند.

اقتدارطلبی رژیم ولایی ایران، هر مسیری که پیش گیرد، با رنج و مرارت برای مردم همراه است. اگر به سلاح اتمی رو آورد، مردم با خطر جنگی مواجه می‌شوند که عاقبت آن شکست رژیم هم که باشد، رها شدن از شر استبداد را به دنبال نمی‌آورد. و اگر رژیم با درک سنجیده‌تری در سیستم قدرت عمل کند، برای جبران فشارهایی که از بیرون به آن وارد می‌شود، اقتدارگرایی خود را در درون تشدید می‌کند. بر خلاف آنچه اپوزیسیون راست‌گرای سرسپرده به کیش قدرت می‌گوید جنگ و فشارهای تحریمی، صرفاً جنگ علیه جمهوری اسلامی و فشار بر آن نیست، بلکه ضربه زدن به ایران و مردم آن است.



tgoop.com/bijanabdolkarimi/11474
Create:
Last Update:

ایدئولوژی نئولیبرال به عنوان ایدئولوژی توانگرمحور نافی برابری انسان‌ها و حق برابر همگان در برخورداری از منابع و دستاوردهای اجتماعی است. وقتی برابری و آزادی اجتماعی به مثابه آزادی همبسته با همبستگی انکار شود، نظام دموکراتیک یا فرومی‌پاشد یا بی‌مایه می‌گردد. از این زاویه ارتباطی روشن دیده می‌شود میان افول دموکراسی در دوره‌ی اخیر با رواج نئولیبرالیسم و همبسته با آن برآمد رئالیسم قدرت در سطح بین‌المللی. این نکته مبنای نظری است که در ابتدای این نوشته پیش گذاشته شد در باره‌ی پیوستگی دو روند جهانی:

- کند شدن پیش‌روی موج دموکراتیزاسیون، و بحران‌زدگی و کم‌مایه‌تر شدنِ دموکراسی‌های موجود
- گسترش منطق زور در سطح بین‌المللی و در جامعه‌های مختلف.

خاورمیانه و منطق زور
شاید اکنون در هیچ‌کجای جهان همچون خاورمیانه حق و زور در برابر هم قرار نداشته باشند. آنجایی که زور حکمفرماست، جایی برای حق نمی‌ماند. در خطّه‌ی ما آنچه با منطق زور پایمال می‌شود نه این یا آن حق، بلکه حقِ داشتن حق است. غزّه، مظهر این بی‌حقی بنیادی است. بر اقدام ۷ اکتبر حماس هر نامی که بگذاریم −شکلی از مقاومت، ناسنجیدگی، حماقت، تروریسم− چیزی در واقعیت وجودی غزه به عنوان بی‌حقی مطلق تغییر نمی‌دهد.

آنچه در خاورمیانه‌ی جدید می‌گذرد، فصل سوم کتابی است که فصل اول آن سلطه‌ی استعمارگران بر منطقه و تکه‌تکه کردن قلمرو عثمانی و فصل دوم آن "نکبة" به تعبیر فلسطینیِ تأسیس دولت اسرائیل است. "جنگ تمام‌عیار" علیه منطقه را اسرائیل پیش برد. آمریکا و دیگر قدرت‌های غربی به صورت مستقیم و غیرمستقیم از جنگی پشتیبانی کرده و می‌کنند که نسل‌کشی در غزه تنها یکی از عوارض آن است. حضور و دخالت روسیه در منطقه، برای حفظ جای پا بود و در دوره‌ی اخیر تابعی از روابط این کشور با قدرت‌های دیگر، آن هم بیشتر در چارچوب استراتژی جنگ تمام‌عیاری که مسکو علیه اوکراین پیش می‌برد.

آنچه در قاموس دولت اسلامی ایران "محور مقاومت" خوانده می‌شود، خود ادغام‌شده در سیستمی است که بر آن منطق زور حاکم است. بودن در این سیستم با آلوده شدن به همه‌ی شرارت‌ها و حق‌کشی‌های آن همراه است، چنانکه حضور نیروهای جمهوری اسلامی در سوریه همدستی با یک رژیم جنایتکار و فاسد بود.

دولت ولایی ایران اکنون شکست‌خورده‌ی بازی قدرت است، با وجود این همچنان ادغام شده در سیستم فاجعه‌بار درگیری‌هاست. رئالیسم قدرت ممکن است رژیم ایران را به کناره‌گیری موقت از درگیری‌های مستقیم وادارد، یا آن را به سوی مخاطره‌ی بزرگی سوق دهد، به این صورت که تلاش سریع برای تجهیز به سلاح اتمی را در برنامه‌ی تقابلی خود بگذارد.

از بد به بدتر
سال ۲۰۲۴ برای جهانیان سال بدی بود: سال حق‌کشی و بی‌عدالتی بیشتر، سال جنگ‌زدگی، سال آوارگی و بی‌‌پناهی گسترده، سال ژرفش بحران زیست‌محیطی، سال بی‌مایه‌تر شدن دموکراسی‌ها، سال عوامفریبی، سال ناتوانی‌ نهادهای بین‌الملی برای مهار بحران‌ها.

به نظر می‌رسد که ۲۰۲۵ حتا سال بدتری باشد.

جنگی که در همه جا علیه حق و عدالت و تأمین اجتماعی و آزادی‌های دموکراتیک در جریان است، با مقاومت مواجه می‌شود. آنچه مقاومت را ضعیف می‌کند، درونی کردن فرهنگ نئولیبرال، گریز از همبستگی در مقابل قدرتمندان و از سوی دیگر گرویدن به کیش قدرت است: سرسپردگی به قدرت با این توّهم که اطاعت و تقلید چاره‌ساز بیچارگی است.

در نمونه‌ی گروهی از ایرانیان می‌توان جلوه‌های فتیشیسم قدرت را دید: با اینکه بخشی از ایرانیان خود آواره و پناه‌جو شده‌اند و از منظر فاشیست‌های غربی در مقوله‌ی "پَست‌ها" قرار می‌گیرند، شیفتگی اسف‌ناکی نسبت به قدرتمندان جهانی در فضای عمومی ایرانی دیده می‌شود. رئالیسم قدرت جریانی قوی در میان ایرانیان شده است. عده‌ای شیفته‌ی ترامپ و نتانیاهو شده‌اند و با دیدن فلاکت مردم غزه با اظهار شیفتگی به نسل‌کشان اسرائیلی و همدستان آنان در جهان غرب، خود را مُتَوَهِمانه بر فراز موقعیت خاورمیانه‌ای ایرانی قرار می‌دهند.

اقتدارطلبی رژیم ولایی ایران، هر مسیری که پیش گیرد، با رنج و مرارت برای مردم همراه است. اگر به سلاح اتمی رو آورد، مردم با خطر جنگی مواجه می‌شوند که عاقبت آن شکست رژیم هم که باشد، رها شدن از شر استبداد را به دنبال نمی‌آورد. و اگر رژیم با درک سنجیده‌تری در سیستم قدرت عمل کند، برای جبران فشارهایی که از بیرون به آن وارد می‌شود، اقتدارگرایی خود را در درون تشدید می‌کند. بر خلاف آنچه اپوزیسیون راست‌گرای سرسپرده به کیش قدرت می‌گوید جنگ و فشارهای تحریمی، صرفاً جنگ علیه جمهوری اسلامی و فشار بر آن نیست، بلکه ضربه زدن به ایران و مردم آن است.

BY بیژن عبدالکریمی


Share with your friend now:
tgoop.com/bijanabdolkarimi/11474

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots. Although some crypto traders have moved toward screaming as a coping mechanism, several mental health experts call this therapy a pseudoscience. The crypto community finds its way to engage in one or the other way and share its feelings with other fellow members. Members can post their voice notes of themselves screaming. Interestingly, the group doesn’t allow to post anything else which might lead to an instant ban. As of now, there are more than 330 members in the group. During a meeting with the president of the Supreme Electoral Court (TSE) on June 6, Telegram's Vice President Ilya Perekopsky announced the initiatives. According to the executive, Brazil is the first country in the world where Telegram is introducing the features, which could be expanded to other countries facing threats to democracy through the dissemination of false content. With the sharp downturn in the crypto market, yelling has become a coping mechanism for many crypto traders. This screaming therapy became popular after the surge of Goblintown Ethereum NFTs at the end of May or early June. Here, holders made incoherent groaning sounds in late-night Twitter spaces. They also role-played as urine-loving Goblin creatures.
from us


Telegram بیژن عبدالکریمی
FROM American