tgoop.com/bijanabdolkarimi/11475
Last Update:
«زندگی بد را نمیتوان خوب زیست»
نظام اقتدار در جهان، اقتدارگرایی رژیم ایران و فتیشیسم اقتدار در میان "اپوزیسیون" راستگرای ایرانی و متأثران از تبلیغات آن، همه ادغامشده در شبکهی سیستم قدرت هستند. آنجایی که عناصری از این سیستم در برابر هم قرار میگیرند، باز همگی از منطق مشترکی پیروی میکنند که مبنای آن این است: تعیینکننده زور است؛ حق با زورمندان است.
در این وضعیت چه میتوان کرد؟ − در وضعیتی که به نظر میرسد جایی خارج از سیستم وجود ندارد. با مشکلی مواجه هستیم که آدورنو آن را این گونه تقریر کرده است: «زندگی بد را نمیتوان خوب زیست»، یعنی هر کاری در این سیستم کنی، آلوده میشوی به تبهکاریهای آن.
مسئله، جواب سادهای ندارد. اما راهی که کانت نمایانده است برای درهمشکستن منطق جنگ و رسیدن به صلح پایدار، همچنان اعتبار دارد: برقراری سامانی مبتنی بر حق، عدالت و آزادی. این یعنی ایستادگی در برابر استبداد، و مقابله با بیمایه شدن نظامهای کمابیش دموکراتیک.
از زمان نگارش رسالهی "به سوی صلح پایدار" کانت تاکنون بسی تجربه به دست آمده و درک ما از جنگ و صلح و دموکراسی غنیتر شده است. اکنون میدانیم در پس جنگ چه اقتصاد سیاسی و چه ساختار قدرتی در عرصهی کشوری و بینالمللی عمل میکند. مجموعهی شناخت و تجربهی اعصار همه حاکی از آناند که تسلیم شدن به یک قدرت به امید دستیابی به آزادی و عدالت با اتکا به آن، از یک تنگنا به تنگنای دیگر راه میبرد. پناه بردن به سیستم، به امید دفع یک شر، یا تقویت پایگاه یک هویت و برنامه، تبعیت از نظام سلطه را از پی میآورد و تسلیم به شرارتی که شکلهای مختلفی به خود میگیرد هرچند سرشت آن تغییر نمیکند: سرشتی با مشخصهی ثابت تبعیض، استثمار و زورآوری خشونتبار.
BY بیژن عبدالکریمی
Share with your friend now:
tgoop.com/bijanabdolkarimi/11475