BONYADVARAHRAM Telegram 1740
راه حل سیاسی مسئله مذهب
داریوش همایون
بخش یکم

  جستاری طولانی درباره مشکل و جایگاه اسلام در جامعه ایرانی که هر بار به گوشه‌های تازه‌ای از این تصویر پیچیده کشانده شد بازتاب‌هائی داشت که نشان می‌دهد هنوز نیاز به روشنگری‌هائی هست. اکنون اگر مسئله به پرسش‌های بنیادی آن تجزیه شود پاره‌ای سوء‌تفاهم‌ها برطرف خواهد شد:
‌ ‌
*مشکل ما چیست، اسلام است یا سیاستی که به درجات گوناگون در هزار و چند صد ساله گذشته زیر سایه اسلام افتاده است؟ پاسخ این است که اسلام بیش از هر دین دیگری با قهر و غلبه ــ عنصر سیاسی در گسترده‌ترین معنی آن ــ گسترش یافت، چنانکه پیروزی‌های نظامی آن را بزرگ‌ترین دلیل حقانیت‌ش شمردند؛ و در همه این هزار و چند صد سال به نیروی سیاست، با انحصار قدرت سیاسی و به ویژه انحصار اندیشه، برتری خود را حفظ کرده است. از همان آغاز می‌شد گفت که خود اسلام یک چیز است و قدرت سیاسی آن که راه را بر اندیشه و گفتار می‌بندد چیز دیگر. مشکل ما سیاست زیر سایه اسلام است و راه حل ما نیز از سیاست می‌گذرد. حتی باز کردن در‌های اندیشه نیز به عامل سیاسی وابسته است. در هفته‌های گذشته در این ستون نمونه‌های بسیار از تاثیر عامل سیاست بر اسلام در اندیشه و عمل آورده شده است. بیش از همه خود اسلامیان با اسلام هر چه خواسته‌اند کرده‌اند و می‌کنند. ما لازم نیست نگران سازگار کردن اسلام با اوضاع و احوال امروزی باشیم.
‌ ‌
*واپسماندگی ایران به علت مذهبی بودن مردم است یا غیر دمکراتیک بودن فرهنگ و نظام سیاسی؟ اگر مردم ایران با همین روحیات، با همین ضعف سیاسی و کاستی‌های اخلاقی، مسیحی یا زرتشتی یا بی‌دین بشوند (به فرض اینکه عملی باشد و به نسل‌ها و سده‌ها نکشد) دیگر مشکلی نخواهد بود؟
با آنکه در آموزش‌های مسیح عناصر مدرن، از جمله عرفیگرائی، برجسته است دمکراسی و عرفیگرائی در اروپای مسیحی پس از مبارزات دراز و تحولات بسیار در زمینه‌های گوناگون برقرار شد و سنت حقوقی رم در آن فرایند نقشی بیش از عناصر مدرن مسیحیت داشت. کلیسا سخنان مسیح را صدها سال نادیده گرفت ولی نگهبان حقوق رم در آن سده‌های آشفتگی ماند. (نادیده گرفته شدن‌های گاه‌گاهی و موضوعی، از اسباب مهم دوام آوردن دین‌ها بوده است).
جامعه ایرانی را نه می‌توان از اسلام، اسلامی که برای هر گروه معنی خود را دارد، روی گرداند و نه ضرورتی بدان هست. بجای تغییر دین می‌باید نگرش دینی را عوض کرد. در هر زمان و جامعه به جایگاه دین در اجتماع، به گونه‌ای دیگر نگریسته‌اند. هم امروز ما نگرش‌های متفاوتی در کشورها‌ی با اکثریت مسلمان می‌بینیم. تونس را با عربستان سعودی نمی‌توان مقایسه کرد.
‌ ‌
*برنامه سیاسی ما آیا می‌باید دین‌ستیزی و ریشه‌کنی اسلام باشد یا برقراری یک نظام عرفیگرا که در آزاد‌منشی لیبرال خود دولت و دین را از مداخله در یکدیگر باز می‌دارد؛ هم احترام باور‌های دینی را نگه می‌دارد، هم احترام حق اندیشه و گفتار آزاد را. اگر برای برقراری یک نظام عرفیگرا می‌کوشیم آیا می‌باید به مذهب بتازیم و کار‌مان را از مداخله در باور‌های مردم آغاز کنیم یا به عنوان نیرو‌های سیاسی در پی پاسخ سیاسی به مسئله سیاسی کشور خود باشیم؟ نظام عرفیگرا مشکلی با دین ندارد و ضدیت با دین به نام آزادی، هم از نظر اصولی نادرست است زیرا بیرون از قلمرو حکومت است و هم از نظر سیاسی، زیرا مردمان بسیاری را رویاروی نیرو‌های آزادی و ترقی قرار می‌دهد.
‌ ‌
* * *
در کشوری که همه اقتدار حکومتی پشت سر یک برنامه گسترده رواج خرافات و فرهنگ‌زدائی گذاشته شده است و اسلام آخوندی را همچون سنگ آسیائی بر گردن جامعه می‌اندازند دین و نقش آن در جامعه ناگزیر بالا‌ترین جا را در گفتمان سیاسی پیدا می‌کند. از یک سو اندیشه‌مندان مسلمان و اسلامی هر دو ــ چه آنها که از جزم مذهبی بیرون می‌زنند و چه آنها که در همان حلقه تنگ چاره‌ای می‌جویند ــ برای نجات جامعه و نجات مذهب، با مثال آوردن از کتاب و سنت و تاریخ در پی سازگار کردن دین با جهان دگرگون شونده هستند. از سوی دیگر گروه‌های روز‌افزونی در خشم و خروش خود به ستیز با اسلام برخاسته‌اند. و با مثال آوردن از کتاب و سنت و تاریخ، رهائی ملی را در رها شدن از اسلام می‌بینند.
رهیافت approach نخستین که پوزشگرانه است، این سودمندی را دارد که در‌های یک بحث جدی را که در هیچ جا متوقف نخواهد شد درباره اسلام می‌گشاید. اسلام با همه حضور سنگین‌ش در جامعه، حتی در دهه‌های نوسازندگی رژیم پادشاهی بیرون از چنان بحثی نگه داشته شد. نتیجه آن بود که آخوند‌ها سخنان هزار ساله را تکرار کردند و اندیشه‌مندانی انقلابی که در پی مدرن کردن مذهب برآمدند و از پشتیبانی رسمی نیز بی‌بهره نبودند یک اسلام ایدئولوژیک و توتالیتر باب روز را به توده‌ای که هرگز ندانست چه می‌خواهد و با چه مخالف است عرضه داشتند.

@BonyadVarahram



tgoop.com/bonyadvarahram/1740
Create:
Last Update:

راه حل سیاسی مسئله مذهب
داریوش همایون
بخش یکم

  جستاری طولانی درباره مشکل و جایگاه اسلام در جامعه ایرانی که هر بار به گوشه‌های تازه‌ای از این تصویر پیچیده کشانده شد بازتاب‌هائی داشت که نشان می‌دهد هنوز نیاز به روشنگری‌هائی هست. اکنون اگر مسئله به پرسش‌های بنیادی آن تجزیه شود پاره‌ای سوء‌تفاهم‌ها برطرف خواهد شد:
‌ ‌
*مشکل ما چیست، اسلام است یا سیاستی که به درجات گوناگون در هزار و چند صد ساله گذشته زیر سایه اسلام افتاده است؟ پاسخ این است که اسلام بیش از هر دین دیگری با قهر و غلبه ــ عنصر سیاسی در گسترده‌ترین معنی آن ــ گسترش یافت، چنانکه پیروزی‌های نظامی آن را بزرگ‌ترین دلیل حقانیت‌ش شمردند؛ و در همه این هزار و چند صد سال به نیروی سیاست، با انحصار قدرت سیاسی و به ویژه انحصار اندیشه، برتری خود را حفظ کرده است. از همان آغاز می‌شد گفت که خود اسلام یک چیز است و قدرت سیاسی آن که راه را بر اندیشه و گفتار می‌بندد چیز دیگر. مشکل ما سیاست زیر سایه اسلام است و راه حل ما نیز از سیاست می‌گذرد. حتی باز کردن در‌های اندیشه نیز به عامل سیاسی وابسته است. در هفته‌های گذشته در این ستون نمونه‌های بسیار از تاثیر عامل سیاست بر اسلام در اندیشه و عمل آورده شده است. بیش از همه خود اسلامیان با اسلام هر چه خواسته‌اند کرده‌اند و می‌کنند. ما لازم نیست نگران سازگار کردن اسلام با اوضاع و احوال امروزی باشیم.
‌ ‌
*واپسماندگی ایران به علت مذهبی بودن مردم است یا غیر دمکراتیک بودن فرهنگ و نظام سیاسی؟ اگر مردم ایران با همین روحیات، با همین ضعف سیاسی و کاستی‌های اخلاقی، مسیحی یا زرتشتی یا بی‌دین بشوند (به فرض اینکه عملی باشد و به نسل‌ها و سده‌ها نکشد) دیگر مشکلی نخواهد بود؟
با آنکه در آموزش‌های مسیح عناصر مدرن، از جمله عرفیگرائی، برجسته است دمکراسی و عرفیگرائی در اروپای مسیحی پس از مبارزات دراز و تحولات بسیار در زمینه‌های گوناگون برقرار شد و سنت حقوقی رم در آن فرایند نقشی بیش از عناصر مدرن مسیحیت داشت. کلیسا سخنان مسیح را صدها سال نادیده گرفت ولی نگهبان حقوق رم در آن سده‌های آشفتگی ماند. (نادیده گرفته شدن‌های گاه‌گاهی و موضوعی، از اسباب مهم دوام آوردن دین‌ها بوده است).
جامعه ایرانی را نه می‌توان از اسلام، اسلامی که برای هر گروه معنی خود را دارد، روی گرداند و نه ضرورتی بدان هست. بجای تغییر دین می‌باید نگرش دینی را عوض کرد. در هر زمان و جامعه به جایگاه دین در اجتماع، به گونه‌ای دیگر نگریسته‌اند. هم امروز ما نگرش‌های متفاوتی در کشورها‌ی با اکثریت مسلمان می‌بینیم. تونس را با عربستان سعودی نمی‌توان مقایسه کرد.
‌ ‌
*برنامه سیاسی ما آیا می‌باید دین‌ستیزی و ریشه‌کنی اسلام باشد یا برقراری یک نظام عرفیگرا که در آزاد‌منشی لیبرال خود دولت و دین را از مداخله در یکدیگر باز می‌دارد؛ هم احترام باور‌های دینی را نگه می‌دارد، هم احترام حق اندیشه و گفتار آزاد را. اگر برای برقراری یک نظام عرفیگرا می‌کوشیم آیا می‌باید به مذهب بتازیم و کار‌مان را از مداخله در باور‌های مردم آغاز کنیم یا به عنوان نیرو‌های سیاسی در پی پاسخ سیاسی به مسئله سیاسی کشور خود باشیم؟ نظام عرفیگرا مشکلی با دین ندارد و ضدیت با دین به نام آزادی، هم از نظر اصولی نادرست است زیرا بیرون از قلمرو حکومت است و هم از نظر سیاسی، زیرا مردمان بسیاری را رویاروی نیرو‌های آزادی و ترقی قرار می‌دهد.
‌ ‌
* * *
در کشوری که همه اقتدار حکومتی پشت سر یک برنامه گسترده رواج خرافات و فرهنگ‌زدائی گذاشته شده است و اسلام آخوندی را همچون سنگ آسیائی بر گردن جامعه می‌اندازند دین و نقش آن در جامعه ناگزیر بالا‌ترین جا را در گفتمان سیاسی پیدا می‌کند. از یک سو اندیشه‌مندان مسلمان و اسلامی هر دو ــ چه آنها که از جزم مذهبی بیرون می‌زنند و چه آنها که در همان حلقه تنگ چاره‌ای می‌جویند ــ برای نجات جامعه و نجات مذهب، با مثال آوردن از کتاب و سنت و تاریخ در پی سازگار کردن دین با جهان دگرگون شونده هستند. از سوی دیگر گروه‌های روز‌افزونی در خشم و خروش خود به ستیز با اسلام برخاسته‌اند. و با مثال آوردن از کتاب و سنت و تاریخ، رهائی ملی را در رها شدن از اسلام می‌بینند.
رهیافت approach نخستین که پوزشگرانه است، این سودمندی را دارد که در‌های یک بحث جدی را که در هیچ جا متوقف نخواهد شد درباره اسلام می‌گشاید. اسلام با همه حضور سنگین‌ش در جامعه، حتی در دهه‌های نوسازندگی رژیم پادشاهی بیرون از چنان بحثی نگه داشته شد. نتیجه آن بود که آخوند‌ها سخنان هزار ساله را تکرار کردند و اندیشه‌مندانی انقلابی که در پی مدرن کردن مذهب برآمدند و از پشتیبانی رسمی نیز بی‌بهره نبودند یک اسلام ایدئولوژیک و توتالیتر باب روز را به توده‌ای که هرگز ندانست چه می‌خواهد و با چه مخالف است عرضه داشتند.

@BonyadVarahram

BY بنیاد وَرَهرام


Share with your friend now:
tgoop.com/bonyadvarahram/1740

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Earlier, crypto enthusiasts had created a self-described “meme app” dubbed “gm” app wherein users would greet each other with “gm” or “good morning” messages. However, in September 2021, the gm app was down after a hacker reportedly gained access to the user data. “[The defendant] could not shift his criminal liability,” Hui said. Today, we will address Telegram channels and how to use them for maximum benefit. In handing down the sentence yesterday, deputy judge Peter Hui Shiu-keung of the district court said that even if Ng did not post the messages, he cannot shirk responsibility as the owner and administrator of such a big group for allowing these messages that incite illegal behaviors to exist. For crypto enthusiasts, there was the “gm” app, a self-described “meme app” which only allowed users to greet each other with “gm,” or “good morning,” a common acronym thrown around on Crypto Twitter and Discord. But the gm app was shut down back in September after a hacker reportedly gained access to user data.
from us


Telegram بنیاد وَرَهرام
FROM American