tgoop.com/bzyad/1718
Last Update:
دكتر جمشيد لطفي
شب از نيمه گذشته بود .همه در هواپيما خواب بودند. خوابي دشوار تنگ و ترش ! ما با گروهي از متخصصين مغز و اعصاب از يك كنگره اروپايي بر ميگشتيم بسياري از ما در يكي دو رديف جلو و دو سه نفر ته هواپيما . برخي از ما كه خوابشان نميبرد ناگاه متوجه خانمي در همان نزديكي شديم كه سرش روي سينه افتاد بيهوش شد . اندكي بعد دست هايش با يك انقباض هماهنك بالا آمد .از ميان ما متخصصين يكي فرياد زد "ديازپام بيارين تشنج كرد "ديگري گفت "انتوبه انتوبه "، ديگري داد زد "بخوابونينش بخوابونبن" ديگري گفت "ماساژ ماساژ بدين" مهماندار درمانده ما را نگاه ميكرد .ديازپام كجا بوده كي رگ بگيره ؟ كجا بخوابونيم ؟
در هول وولا بوديم كه ديدم استاد كه ته هواپيما نشسته بود تازه از جايش بلند شده و با اشاره ميپرسد " چي شده ؟"
وقتي توضيح داديم ، مكث نكرد گفت :
"ببينين تو كيفش انسولين داره ؟"
كيف را باز كرديم إنسولين با سوزن تزريق در كيف بود .در تاريكي شب إنسولين را اشتباه حساب كرده ريادي تزريق كرده بود
سوم فروردين زادروز دكتر جمشيد لطفي طبيب بزرگ ايراني
و بنيانگذار نورولوژي مدرن در ايران گرامي باد
https://www.tgoop.com/bzyad
BY یادداشتهایِ دکتر بابک زمانی

Share with your friend now:
tgoop.com/bzyad/1718