Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/cherouu/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو@cherouu P.5832
CHEROUU Telegram 5832
دو شعر از #الهه_عبادی

۱)

نیستی؟
از کجا پیدایت کنم
لای موهام که دست کشیدی
بوسیده‌ شدم
و تاریکی آغازم شد.

از کجا پیدایت کنم
زیرِ آفتاب
ای تاریکی مسَلّم

روح مرا گرفتی به بازی کودکان خیره‌سر
چند تکه روزنامه‌باطله به ماه دادی،
که شیشه‌های شکسته‌ی خانه‌‌ام را پاک کند.

مگر تاریکی در هوای روشن
بیشتر معلوم نمی‌شود؟

من دنبال چه می‌گردم که گرفتار ذرات نامرئی توهمم؟

ای عزیز همیشه غائب
نور شو

مثلا بگویم
کودکانی که پیر شدند روح مرا فرستادند انبار آخرت
شیشه‌ها را چسباندم به بزاق تحمل
و روزنامه‌ها به درخت بازگشتند
دست‌های خانه‌دارم بریده، خونی و زنانه،
حیاط را آب می‌‌دهند
خاک به دنیای بعدی گریخته‌،
خاکِ خانه وزن تو را اشتباه‌ گرفته بود
با جستجوی من.

ای عزیزِ همیشه غایب
نور شو

آن‌جا که شروع می‌شوی صبر من را خاک کردند
هنوز به تماشایت می‌آیم

هیچ‌چیز به جز پرده‌ی زرشکی تئاتر
که در پس آن
نقش یک تکه رودخانه‌ی پارچه‌ای را به تو داده‌بودند
این‌جا اثری ندارد
دلم تنگ حرف‌هایی‌ست که نخواهی گفت
دلم تنگِ روزی‌ست که در آغوشت جایی نداشتم
که گلوله به کبدم خورد
تا علت مرگ را بنویسند:
مثل پدرم.

۲)


حواست به دیدن کودکان نیل است
هنگامی که در گوشم می‌خوانی
بر دهانت شکر می‌ریزم.
اصلاح می‌کنم
واژگانی که قرار است فردا بخوانی
ای ناسزای همیشه،
تلخیِ شنوا، بازارِ شامِ بوسه

باید کاری کنم، باید از قطره‌ی اشک داخل حمامت نوزاد پیدا کنم
باید بگذارم پروانه‌های روان‌پریش
بر گلدان‌های خشک
بر گلدان‌های آزرده‌ بنشینند
باید از تو مجسمه‌ای کاغذی بسازم
که حداقل
به درد فشار دادن در مشت‌های کوچکم خورده‌ باشد...

فردا که به پهلوی چپ آرام گرفته‌‌ای
و صدا می‌زنی مرا: چای!
فردا که شیطان، نانِ صبحانه‌ات است
و حتما آدم دهانت را پاک می‌کند
و حتما مریم تو را با متنِ آماده‌اش خواهد خنداند
تو هنوز می‌بوسی و تلخی،
من غبارآلود از گلدانِ ‌خال‌خالی‌م
-لگدمالم-

به پهلوی راست می‌خوابم که میکاییل
به کفنم گیر ندهد

گریه‌ خواهی‌ کرد
آزاد گریه‌ خواهی‌ کرد
جایی وسط جرز دیوار، دلتنگ زنی خواهی شد
که گردنش با طنابِ حبابی
رو به صورتِ آخرینت خیره‌ بماند

اشک‌هایت را دوباره خواهی‌ بلعید
خون‌ از اجاق به آلتت برمی‌گردد

و چمدانِ طلاق، سیاه‌تر از گور تنگی که پیش از مرگ
قول داده‌ بودند

چیزی حس نمی‌کنیم.


#الهه_عبادی

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11  اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد



tgoop.com/cherouu/5832
Create:
Last Update:

دو شعر از #الهه_عبادی

۱)

نیستی؟
از کجا پیدایت کنم
لای موهام که دست کشیدی
بوسیده‌ شدم
و تاریکی آغازم شد.

از کجا پیدایت کنم
زیرِ آفتاب
ای تاریکی مسَلّم

روح مرا گرفتی به بازی کودکان خیره‌سر
چند تکه روزنامه‌باطله به ماه دادی،
که شیشه‌های شکسته‌ی خانه‌‌ام را پاک کند.

مگر تاریکی در هوای روشن
بیشتر معلوم نمی‌شود؟

من دنبال چه می‌گردم که گرفتار ذرات نامرئی توهمم؟

ای عزیز همیشه غائب
نور شو

مثلا بگویم
کودکانی که پیر شدند روح مرا فرستادند انبار آخرت
شیشه‌ها را چسباندم به بزاق تحمل
و روزنامه‌ها به درخت بازگشتند
دست‌های خانه‌دارم بریده، خونی و زنانه،
حیاط را آب می‌‌دهند
خاک به دنیای بعدی گریخته‌،
خاکِ خانه وزن تو را اشتباه‌ گرفته بود
با جستجوی من.

ای عزیزِ همیشه غایب
نور شو

آن‌جا که شروع می‌شوی صبر من را خاک کردند
هنوز به تماشایت می‌آیم

هیچ‌چیز به جز پرده‌ی زرشکی تئاتر
که در پس آن
نقش یک تکه رودخانه‌ی پارچه‌ای را به تو داده‌بودند
این‌جا اثری ندارد
دلم تنگ حرف‌هایی‌ست که نخواهی گفت
دلم تنگِ روزی‌ست که در آغوشت جایی نداشتم
که گلوله به کبدم خورد
تا علت مرگ را بنویسند:
مثل پدرم.

۲)


حواست به دیدن کودکان نیل است
هنگامی که در گوشم می‌خوانی
بر دهانت شکر می‌ریزم.
اصلاح می‌کنم
واژگانی که قرار است فردا بخوانی
ای ناسزای همیشه،
تلخیِ شنوا، بازارِ شامِ بوسه

باید کاری کنم، باید از قطره‌ی اشک داخل حمامت نوزاد پیدا کنم
باید بگذارم پروانه‌های روان‌پریش
بر گلدان‌های خشک
بر گلدان‌های آزرده‌ بنشینند
باید از تو مجسمه‌ای کاغذی بسازم
که حداقل
به درد فشار دادن در مشت‌های کوچکم خورده‌ باشد...

فردا که به پهلوی چپ آرام گرفته‌‌ای
و صدا می‌زنی مرا: چای!
فردا که شیطان، نانِ صبحانه‌ات است
و حتما آدم دهانت را پاک می‌کند
و حتما مریم تو را با متنِ آماده‌اش خواهد خنداند
تو هنوز می‌بوسی و تلخی،
من غبارآلود از گلدانِ ‌خال‌خالی‌م
-لگدمالم-

به پهلوی راست می‌خوابم که میکاییل
به کفنم گیر ندهد

گریه‌ خواهی‌ کرد
آزاد گریه‌ خواهی‌ کرد
جایی وسط جرز دیوار، دلتنگ زنی خواهی شد
که گردنش با طنابِ حبابی
رو به صورتِ آخرینت خیره‌ بماند

اشک‌هایت را دوباره خواهی‌ بلعید
خون‌ از اجاق به آلتت برمی‌گردد

و چمدانِ طلاق، سیاه‌تر از گور تنگی که پیش از مرگ
قول داده‌ بودند

چیزی حس نمی‌کنیم.


#الهه_عبادی

مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو

@cherouu   تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir   سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11  اینستاگرام
🟡⚪️🟡

#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد

BY مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو


Share with your friend now:
tgoop.com/cherouu/5832

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Hashtags Users are more open to new information on workdays rather than weekends. Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? The best encrypted messaging apps
from us


Telegram مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
FROM American