tgoop.com/cherouu/5868
Last Update:
روحِ زنی مجنون که مجبورش میکردند با آب سرد در زمستان حمام کند و
برهنه زیر برف بایستد؛
در من رخنه کرده است
زنی که فراموش کرده بود پستان دارد
موهایش را تراشیده بودند
بر کف سرد اتاق میخوابید
سرما را نمیفهمید
زنی که دچارِ خشم آسمان بود
در جذامخانهی سابق
بیآنکه خود بداند
در انتظارِ بخشش
میگویم
تنهایی یعنی این که
نام درختها را از یاد بردهام
جز تک درختِ مزرعهی پنبه
که سیاهان را به آن میبستند و شلاق میزدند
میگویم
من ادامهی گناهِ زنی مجنونم، اما
مردی که آیین نوازش را میدانست،
سردی تنم را دوست نداشت
در خواب دیدم درختِ مزرعهی پنبه میسوزد
در خواب دیدم پشت میز روی صندلی لاجوردیات
نشستهای
سیگار دود میکنی
از پشت شیشهی عینکی که روی رانهای برهنهام میگذاشتی،
نگاهم میکنی که چطور در مزرعهی پنبه سرایت کردهام
در خواب دیدم دکمههای پیراهنت مرا میشناختند، اما
تو زبانشان را بریده بودی
در خواب دیدم زنی مجنون
دهان مرا برای فریاد انتخاب کرده است
ایوانِ طبقهی اول ایدهی خوبی برای پریدن نیست
پرندهی کوچکم را زیر یقهی پیراهنم میگذارم.
#پریسا_امامی
مجله الکترونیک تخصصی شعر #چرو
@cherouu تلگرام
🟡⚪️🟡
cherouu.ir سایت
⚪️🟡⚪️
Cherouu11 اینستاگرام
🟡⚪️🟡
#مجله_الکترونیک_چرو
#مجله_مستقل_ادبیات
#شعر_پیشرو
#شعر_آزاد
BY مجله الکترونیکی تخصصی شعر چرو
Share with your friend now:
tgoop.com/cherouu/5868