tgoop.com/cm_magazine/5732
Last Update:
آنچه هویداست، عدم امکان پایداری وضعیت موجود است
✍🏻علی مسعودینیا/ نویسنده
◻️ ...تمام داستانهای دنیا با ریختاری کموبیش مشابه رخ میدهند؛ تعادل اولیه، برهمخوردن تعادل، تعادل ثانویه. بر این اساس تعداد زیادی الگوی داستانی داریم که چنین روندی را آشکارتر ظاهر میسازند. مثلاً الگوهای تحول، بلوغ، دگردیسی، زیادهروی و افول، انسان ضعیف (قصههای سیندرلایی)، صعود و سقوط.
◻️ به محض شروع یک داستان منتظر آن نیروی مرموز و جادویی هستیم که وضعیت اولیة شخصیت و موقعیت را تغییر دهد و بعد ببینیم شخصیت در قبال این تغییر چه واکنشی دارد و به چه سرانجامی میرسد. در الگوهای تحول شاهد رخدادی هستیم که نگرش، کردار و رفتار شخصیت را تغییر میدهد، مثل مرگ مادر در «بیگانه» آلبر کامو یا قتل پیرزن نزولخوار در «جنایت و مکافات» داستایوفسکی. در الگوهای بلوغ شاهد تغییر شخصیتی هستیم که با نزدیکشدن به دوران بلوغ فیزیولوژیک، درک متفاوتی از جهان اطرافش کسب میکند، مثل «آرزوهای بزرگ» چارلز دیکنز یا «ناطور دشت» سلینجر.
◻️در الگوهای دگردیسی، تغییر شگرف فیزیکی و ظاهری کاراکتر است که تفاوت مناسبات او با جهان پیرامونش را رقم میزند، مثل «پینوکیو» اثر کارلو کلودی، یا «مسخ» اثر فرانتس کافکا. تمام این الگوها اما نماد یا تمثیلی هستند از آنچه در زندگی واقعی تجربه میکنیم و البته هشدار میدهند که هیچ تضمینی نیست که تمام تغییرها به پایان خوش منجر شوند. دنیای امروز ما کمتر فانتزی و سیندرلایی جلوه میکند و احتمال بدلشدن کدو به کالسکه آنقدرها زیاد نیست.
روزگار معجزههایی از ایندست قرنهاست سپری شده و دیگر امید به معجزه حالوهوایی افسانهای یافته است. شاید به همین دلیل است که به تبعیت از زیست ما، در داستانها هم مدام میبینیم که این نیروی تغییر، یا آموختن و الهامگرفتن است، یا تغییر در معیارهایی روانکاوانه، یا تغییر خطمشی ایدئولوژیک. خلاصهاش انگار چه در جهان واقعی و چه در دنیای داستان، همهچیز اگزیستانسیال شده و مسئولیت کنشگری به خود افراد و آحاد محول شده است. اما نکتهای که در تمامی این داستانها مشترک است، امید به وجود ظرفیت تغییر و دلبستن به استفاده از این ظرفیت است.
◻️ از دنیای داستان نقب بزنیم به زندگی خودمان. ما ایرانیان در این روزگار بغرنج، کاری به پروپاگاندای این جناح و آن مسئول نداریم، چیزی که بر تمامی ما مقیمان این اقلیم آشکار است، نیاز به تغییر است. هیچ لازم نیست اقتصاد یا علوم سیاسی یا جامعهشناسی خوانده باشیم تا متوجه شویم امروزه در عرصههای مختلف زیست در یک تنگنای هولناکیم که اصلاً نمیتواند به همین شکل ادامه یابد. مهم نیست بهتر یا بدتر شود، به کامیابی منجر شود یا به تراژدی؛ آنچه هویداست، عدم امکان پایداری وضعیت موجود است. اما چرا داستان ما نمیتواند از الگوهای داستانی پیروی کند و تحول، پوستاندازی و بلوغ را در دستور کارش قرار دهد؟....
🗞 متن کامل این یادداشت در شماره ۱۶۶_۱۶۷ منتشر شده است. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.
◽️◽️◽️
@cm_magazine
BY ماهنامه مديريت ارتباطات
Share with your friend now:
tgoop.com/cm_magazine/5732