tgoop.com/darmoeedmohseni/501
Last Update:
فلسفه چیست چرا اهمیت دارد. بخش یازدهم، قسمت اول.
بهترین راه برای کسب دانش چیست؟
در بخش گذشته مساله شکاکیت را مورد مطالعه قرار دادیم و تلاش رنه دکارت برای پیدا کردن حقیقتی که غیر قابل شک است را بررسی کردیم. مقولاتی را که میتوانیم بدانیم بدون آنکه تجربه ای از آنها در ابتدا داشته باشیم. کسب تجربه ای از جهان بدون آنکه بدانیم آن تجربه به صورت دقیقی جهان را توصیف میکند.
دیدیم که استدلال دکارت در نشان دادن وجود عینی جهان به شکست منتهی شد.
منتها میشود استدلال کرد که وجود عینی جهان بهترین تبیین برای تجارب ذهنی ما از اطراف است. حتی اگر این استدلال که استدلالی قیاسی - استنتاجی نیست را قبول کنیم و باور به این داشته باشیم که جهان عینی وجود دارد، پرسشی که پیش میآید این است که دانش ما راجع به جهان تا چه اندازه دقیق است؟ آیا باورهای ما انعکاس درستی از چگونگی جهان است؟
و نیز بهترین راه برای کسب اطمینان از اینکه این باورها مطابق با آنگونه که جهان است، چه میباشد؟
بهترین راه برای کسب دانش چیست؟
برای پاسخ به این پرسش احتیاج به کاوشی در فلسفه تجربه گرائی ( Empiricism ) داریم.
میدانیم که دکارت یک منطق گرا ( Rationalist ) بود. او میپنداشت بعضی از باورها پیشینی ( A priori ) هستند. این باورها قابلیت توجیه شدن بدون احتیاج به و یا قبل از ادراکات حسی هستند.
از طرف دیگر تجربه گرایان باور به این دارند که قادر به کسب دانش بدون داشتن ادراکی حسی نیستیم. نه تنها تجربه گرائی بهترین راه برای کسب دانش است، بلکه تنها راه آن است.
اولین تجربه گرا فیلسوف انگلیسی جان لاک است. او در کتاب سال ۱۶۸۹ خود به نام رساله در باب فهم بشری
( An essay considering human understanding )
پیش نهاد میکند که انسانها هنگام تولد مانند یک بوم نقاشی تازه هستند که هیچ شکلی به روی ذهن آنها نقش نبسته است. ( Tabula rasa ).
به دنیا آمده ایم بدون آنکه ایده ای در ذهن داشته باشیم. شکل گرفتن ایده ها در ذهن هنگامی به وقوع میپیوندد که تجربه و ادراکی حسی داسته باشیم.
منظور از لاک از ایده چیزی مانند الهام نیست. برای لاک هر چیزی که در ذهن میتواند وجود داشته باشد یک ایده است. باورها، احساسات، افکار، ... از انواع ایده در نظر لاک است.
مطابق با فلسفه لاک از دو طریق ایده ها شکل میگیرند:
۱- از طریق حس کردن ( Sensation )
۲- از راه تأمل ( Reflection )
از طریق احساس ایده های ساده ای در ذهن نقش میبندد، مانند:
گرما، سختی ( Solidity )، شکل و مزه.
از طریق تأمل ایده های مانند ادراک، شک و استدلال در ذهن شکل میگیرند. میشود از ترکیب این ایده ها به ایده های پیچیده تری دست یافت ولی انسان قابلیت خلق ایده های جدید از طریق ترکیب ایده های ساده که به وسیله احساس تولید میشود را ندارد.
در تحلیل نهائی مطابق فلسفه لاک هر آنچه که در ذهن نقش گرفته است از طریق احساس و تأمل کسب کرده ایم.
در بخش های گذشته دیدیم که تعریف دانش باوری است صادق که توجیه شده باشد
Knowledge is defined as Justified True Belief.
(راجع به ایراد ادموند گتیه به این تعریف در آینده صحبت خواهد شد.)
چون باور صادق توجیه شده مطابق با جهان است، برای تشخیص درست بودن دانش میبایستی پیدا کنیم که ایده ای که در ذهن داریم با چه دقتی با جهان مطابقت دارد.
به قول جان لاک، میخواهیم بدانیم که ایده هائی که در ذهن داریم همانند خواص ویا کیفیات اشیائی هستند که باعث تولید چنین ایده هائی در ذهن ما شده اند.
به عنوان مثال ایده من راجع به سختی یک جسم بوسیله دیدن یک جسم سخت در ذهن من شکل گرفت.
کیفیت سختی یک جسمی که آنرا مشاهده کردم در واقع مانند ایده ای است که آن جسم در ذهن من ایجاد کرده است.
به نظر میرسد که آن جسم و ایده آن جسم در ذهن من دارای کیفیت مشترکی هستند.
ادامه دارد...
کانال اندیشیدن
https://www.tgoop.com/darmoeedmohseni
.
BY اندیشیدن
Share with your friend now:
tgoop.com/darmoeedmohseni/501