DASNEVESHTHA Telegram 211
‍ ‍ اقتصاد سیاسیِ سقوط اسد: بهار عربی در تنگنای بی‌ثباتی نهادی
(بخش 2 از 4)

بهار عربی از زمستان تونس آغاز شد. خودسوزی محمد بوعزیزی که وسایل امرار معاشش را مقامات حکومتی آتش زده بودند خشم از فقر، بیکاری و نابرابری را بیکباره به خروش یک ملت بدل کرد. از میان کشورهایی که بهار عربی به آنها سرایت کرد، تونس، مصر، لیبی و یمن به ترتیب در آتش اعتراضات، اسقاط دولت را تجربه کردند و سوریه نیز درگیر جنگی خانمان‌سوز شد.

هر دو دولت تونس و مصر در ابتدای کار توانستند دموکراسی را احیاء کرده و گروه‌هایی از متن جامعه که معمولاً میانه‌روهای اسلامگرا بودند بر صدر قدرت نشستند. اقتصاد هم در کشورهایی نظیر تونس در ابتدا بواسطه گذار صلح آمیز قدرت روندی از بهبود را تجربه کرد، اما بتدریج که این جابجایی قدرت عمیق‌تر شد، رقابت‌ها جدی‌تر شده و دموکراسی به عنوان «قاعده رقابت سیاسی» تحت تاثیر هدف از رقابت قرار گرفت.

مارکس در تبیین مرحله پس از انقلاب از «دیکتاتوری پرولتاریا» می‌گفت، حرف او معطوف به تجربه‌های انقلابی قرن نوزده بود، جایی که ضد انقلاب را نمی‌شد با صرف قرار دادن قواعد جدید پایبند به بازی کرد، اما فراتر از قرن نوزده، این یک قاعده است که با همه می‌شود مدارا کرد جز مخالفین مدارا. بصورت مشخص نظامیان مصر که قدرت را به انقلابیون واگذار نکرده و صرفاً پذیرفته بودند که با آنها شریک شوند، به همراه شبکه حامیان رژیم پیشین، ابتدا در انقلاب مصر سنگ اندازی کردند و وقتی کشمکش‌ها انشقاق میان صفوف انقلابیون افکنده بود، در یک لحظه تاریخی قدرت را پس گرفتند. در تونس هم اگرچه گذار صلح آمیز و تصویر میانه‌رو، موجب صلح نوبل برای انقلابیون شد، اما نظامیان این بار در همراهی با رئیس جمهور محافظه‌کار، یک دهه پس از انقلاب، تونس را به نظم دسترسی محدود سابق بازگرداندند.

بنابراین انقلاب‌های عربی در هر دو کشور تونس و مصر با دوره‌های کوتاهی از آزادی سیاسی و سپس بازگشت اقتدارگرایی همراه بود. شاید بتوان گفت ناتوانی این انقلاب‌ها در احیاء رشد در فردای انقلاب و ایجاد بهبود معنی‌دار در وضع اقتصادی زمینه‌ای برای نارضایتی ایجاد کرد و همین نارضایتی در شرایط رقابتی کافی بود تا گروه‌هایی به قدرت برسند، گروه‌هایی که وعده اصلاح اقتصادی می‌دادند اما در فردای قدرت‌گیری در جهت نه اصلاح بلکه تنگ‌تر کردن فضای سیاسی و تضمین موقعیت خود به عوض اقدام مستقیم برای رشد کوشیدند. از همین جاست که این انقلاب‌ها در اقتصاد سیاسی نهادی، بواسطه ناتوانی در تثبیت شکست خوردند.

فراتر از این‌ها در سه کشور لیبی، سوریه و یمن انقلاب‌ با مقاومت حداکثری حکومت به جنگ داخلی منجر شد. این جنگ داخلی شکنندگی نهادها برای تثبیت قدرت را هر چه بیشتر افزایش داد و نتیجه آن، بحران و فروپاشی اقتصاد این کشورها بود. یک دهه پس از این جنگ هیچ یک از این سه دولت حتی نتوانسته‌اند اندکی به موقعیت رفاهی سابق نزدیک شوند. این را نمودار پایین صفحه به‌خوبی نشان می‌دهد.

هدف از انقلاب‌ها که معمولاً توسط اعتراضات فراگیر توده‌ها تحقق می‌یابد، بهبود وضعیت اقتصادی است، حال آنکه ناتوانی در تثبیت اقتصادی مانعی مهم (حداقل در کوتاه‌مدت) در جهت دستیابی به این هدف محسوب می‌شود. سوریه، 13 سال پس از بهار عربی به هیچ عنوان نتوانست اقتصادش را احیاء کند و این خود فراتر از هر شعاری توضیح دهنده دلایل رفتن اسد، بدون مقاومت عمومی است. نمودار پایین صفحه گویای روند تجربه شده است.


👈 ارتباط با نویسنده:
@Hossein_Rajabpour

@dasneveshtha



tgoop.com/dasneveshtha/211
Create:
Last Update:

‍ ‍ اقتصاد سیاسیِ سقوط اسد: بهار عربی در تنگنای بی‌ثباتی نهادی
(بخش 2 از 4)

بهار عربی از زمستان تونس آغاز شد. خودسوزی محمد بوعزیزی که وسایل امرار معاشش را مقامات حکومتی آتش زده بودند خشم از فقر، بیکاری و نابرابری را بیکباره به خروش یک ملت بدل کرد. از میان کشورهایی که بهار عربی به آنها سرایت کرد، تونس، مصر، لیبی و یمن به ترتیب در آتش اعتراضات، اسقاط دولت را تجربه کردند و سوریه نیز درگیر جنگی خانمان‌سوز شد.

هر دو دولت تونس و مصر در ابتدای کار توانستند دموکراسی را احیاء کرده و گروه‌هایی از متن جامعه که معمولاً میانه‌روهای اسلامگرا بودند بر صدر قدرت نشستند. اقتصاد هم در کشورهایی نظیر تونس در ابتدا بواسطه گذار صلح آمیز قدرت روندی از بهبود را تجربه کرد، اما بتدریج که این جابجایی قدرت عمیق‌تر شد، رقابت‌ها جدی‌تر شده و دموکراسی به عنوان «قاعده رقابت سیاسی» تحت تاثیر هدف از رقابت قرار گرفت.

مارکس در تبیین مرحله پس از انقلاب از «دیکتاتوری پرولتاریا» می‌گفت، حرف او معطوف به تجربه‌های انقلابی قرن نوزده بود، جایی که ضد انقلاب را نمی‌شد با صرف قرار دادن قواعد جدید پایبند به بازی کرد، اما فراتر از قرن نوزده، این یک قاعده است که با همه می‌شود مدارا کرد جز مخالفین مدارا. بصورت مشخص نظامیان مصر که قدرت را به انقلابیون واگذار نکرده و صرفاً پذیرفته بودند که با آنها شریک شوند، به همراه شبکه حامیان رژیم پیشین، ابتدا در انقلاب مصر سنگ اندازی کردند و وقتی کشمکش‌ها انشقاق میان صفوف انقلابیون افکنده بود، در یک لحظه تاریخی قدرت را پس گرفتند. در تونس هم اگرچه گذار صلح آمیز و تصویر میانه‌رو، موجب صلح نوبل برای انقلابیون شد، اما نظامیان این بار در همراهی با رئیس جمهور محافظه‌کار، یک دهه پس از انقلاب، تونس را به نظم دسترسی محدود سابق بازگرداندند.

بنابراین انقلاب‌های عربی در هر دو کشور تونس و مصر با دوره‌های کوتاهی از آزادی سیاسی و سپس بازگشت اقتدارگرایی همراه بود. شاید بتوان گفت ناتوانی این انقلاب‌ها در احیاء رشد در فردای انقلاب و ایجاد بهبود معنی‌دار در وضع اقتصادی زمینه‌ای برای نارضایتی ایجاد کرد و همین نارضایتی در شرایط رقابتی کافی بود تا گروه‌هایی به قدرت برسند، گروه‌هایی که وعده اصلاح اقتصادی می‌دادند اما در فردای قدرت‌گیری در جهت نه اصلاح بلکه تنگ‌تر کردن فضای سیاسی و تضمین موقعیت خود به عوض اقدام مستقیم برای رشد کوشیدند. از همین جاست که این انقلاب‌ها در اقتصاد سیاسی نهادی، بواسطه ناتوانی در تثبیت شکست خوردند.

فراتر از این‌ها در سه کشور لیبی، سوریه و یمن انقلاب‌ با مقاومت حداکثری حکومت به جنگ داخلی منجر شد. این جنگ داخلی شکنندگی نهادها برای تثبیت قدرت را هر چه بیشتر افزایش داد و نتیجه آن، بحران و فروپاشی اقتصاد این کشورها بود. یک دهه پس از این جنگ هیچ یک از این سه دولت حتی نتوانسته‌اند اندکی به موقعیت رفاهی سابق نزدیک شوند. این را نمودار پایین صفحه به‌خوبی نشان می‌دهد.

هدف از انقلاب‌ها که معمولاً توسط اعتراضات فراگیر توده‌ها تحقق می‌یابد، بهبود وضعیت اقتصادی است، حال آنکه ناتوانی در تثبیت اقتصادی مانعی مهم (حداقل در کوتاه‌مدت) در جهت دستیابی به این هدف محسوب می‌شود. سوریه، 13 سال پس از بهار عربی به هیچ عنوان نتوانست اقتصادش را احیاء کند و این خود فراتر از هر شعاری توضیح دهنده دلایل رفتن اسد، بدون مقاومت عمومی است. نمودار پایین صفحه گویای روند تجربه شده است.


👈 ارتباط با نویسنده:
@Hossein_Rajabpour

@dasneveshtha

BY دستنوشته های اقتصادی و فلسفی




Share with your friend now:
tgoop.com/dasneveshtha/211

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

It’s yet another bloodbath on Satoshi Street. As of press time, Bitcoin (BTC) and the broader cryptocurrency market have corrected another 10 percent amid a massive sell-off. Ethereum (EHT) is down a staggering 15 percent moving close to $1,000, down more than 42 percent on the weekly chart. As of Thursday, the SUCK Channel had 34,146 subscribers, with only one message dated August 28, 2020. It was an announcement stating that police had removed all posts on the channel because its content “contravenes the laws of Hong Kong.” Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. Hashtags Polls
from us


Telegram دستنوشته های اقتصادی و فلسفی
FROM American