Warning: mkdir(): No space left on device in /var/www/tgoop/post.php on line 37

Warning: file_put_contents(aCache/aDaily/post/dasneveshtha/--): Failed to open stream: No such file or directory in /var/www/tgoop/post.php on line 50
دستنوشته های اقتصادی و فلسفی@dasneveshtha P.253
DASNEVESHTHA Telegram 253
حاشیه‌ای بر متن توسعه صنعتی
(بخش 2 از 3)

روایتی که این گزارش از مسیر توسعه صنعتی ارائه می‌دهد چهارگانه است: «گروهی از کشورها مسیر توسعه منابع طبیعی مانند نفت و گاز را در پیش گرفته‌اند. گروهی از ظرفیت‌های جغرافیایی یا جاذبه‌های گردشگری بهره برده‌اند. گروهی بهره‌مندی از منابع طبیعی مانند نفت یا گاز را به‌عنوان اهرم صنعتی شدن مورد استفاده قرار داده‌اند و بلاخره، گروهی صنعتی‌شدن را انتخاب کرده‌اند... یکی از عوامل موثر متمایز کننده این طیف وسیع از انتخاب‌ها، اندازه بازار کار آنها بوده است»

سوال اینجاست آیا واقعاً کشورها استراتژی توسعه خود را «انتخاب» کرده‌اند؟ از منظر تاریخی، این متقدمین توسعه و کشورهای مسلط بودند که عمدتاً در دوره استعمار طرح توسعه برخی حوزه‌ها را در این کشورها ریختند. بطور مثال انقلاب صنعتی دوم که به انقلاب انرژی‌های فسیلی مشهور شده است، بازاری وسیع برای مواد هیدروکربنی ایجاد کرد و با شکل‌گیری شرکت‌های بزرگ نفتی کنترل اکتشاف، تولید و توزیع تماماً در دست این شرکت‌ها قرار داشت. یعنی بجای آنکه اقتصادهای درحال توسعه اختیار سیاستگذاری مواد معدنی خود را داشته باشند، این شرکت‌های بزرگ بودند که جریان‌ توسعه را در دست داشتند و فراموش نکنیم که دعوای اصلی مصدق با کمپانی‌های نفتی نه بر سر سهم‌ ایران از عواید نفت بلکه بر سر کنترل تولید و اکتشاف بود. این واقعیتی است که کشمکش بر سر آن به کودتا منجر شد!

فراز دیگری از مقدمه، تصویری عجیب از وضع موجود ارائه می‌دهد: «سرنوشت آینده هر یک از کشورهای جهان، بویژه کشورهایی مانند ایران را که در کانون جغرافیایی و سیاسی درگیری‌های نظامی رو به گسترش قرار گرفته این موضوع تعیین می‌کند که اول، آیا در کام تنش‌ها و درگیری‌ها خواهد غلتید یا نه، دوم چگونه خواهد توانست خود را با تغییرات پارادایمی ناشی از انقلاب صنعتی چهارم سازگار کند».

نکته مهم اینجاست که نوشته در فرازهای دیگر خود از اهمیت نرخ رشد برای رفاه بحث کرده بود، حال در این فراز از اهمیت «تغییرات پارادایمی ناشی از انقلاب صنعتی چهارم» بحث کرده است. یک دعوای نظری در اقتصاد نقش پویش‌های فناوری بر توسعه است. در رویکرد چپ یا حتی نهادگرایی، فناوری نقش بنیادی در ایجاد مناسبات اقتصادی دارد، به تعبیر مارکس، اقتصاددانانِ به زعم او «بورژوایی» با بدون زمان کردن اقتصاد، آن مناسبات اقتصادی که محصول اقتصاد سرمایه‌داری است (کار کالایی شده) را به همه تاریخ نسبت می‌دهند درحالی که سطح فناوری و مناسبات کارِ همبسته با آن در دوره‌های دیگر، صورتبندی‌های اجتماعی متفاوتی را بدنبال داشته است. نورث هم در کتاب «ساختار و دگرگونی در تاریخ اقتصادی» از دو انقلاب کشاورزی و صنعتی، برای توضیح ابداعات نهادی تحول آفرین در پویش‌های تاریخی استفاده می‌کند، تحولی که تحلیل مبتنی بر قیمت‌های نسبی قادر به تبیین آن نیست. همچنین از متفکران دیگری نیز می‌توان صحبت کرد اما همه این متفکران را می‌توان بنوعی ایستاده بر شانه‌های مکتب تاریخی آلمان و دستاوردهای آن دانست. مکتبی که می‌توانست در تحولات تاریخی از اصطلاحاً «تغییر پارادایم» صحبت کند، اما نویسندگانی که قائل به بسندگی حسابداری رشد برای توضیح تحولات کشورها بوده و تمرکز خود را بر مولفه‌هایی نظیر قیمت و سرمایه و بازار گذاشته و پویش‌های تحول آفرین فناوری را عمدتاً فرع بر تغییر قیمت‌های نسبی و انباشت سرمایه تحلیل می‌کنند، چطور می‌توانند درباره «انقلاب» و «تغییر پارادایم» صحبت کنند؟

در چارچوب تاثیر تحول فناوری بر عملکرد و مناسبات اقتصادی می‌توان گفت که موج سوم انقلاب فناوری که انقلاب اطلاعات و ارتباطات بود و با ابداع رایانه (کامپیوتر) همبسته بود، دو پیامد داشت، اولاً با شبیه‌سازی رایانه‌ای، زمان پیش‌تولیدِ محصول جدید را بشدت کاهش داد و ثانیا با امکانپذیرساختن تولید ماژولار (قطعات منفصل) برون‌سپاری برخی مراحل تولید را امکان داد. این تحول اجازه می‌داد شبکه تولید به فراسوی مرزها گسترش یابد. همبسته با آن، تحول نهادی و فروپاشی برتون وودز که کنترل سرمایه را کاهش داد اجازه داد سرمایه به خارج از مرزها جابجا شود و مثلاً کشوری مثل چین در این رویکرد توانست از مزایای آن بهره‌مند شود. همه این‌ها نتایج انقلاب سوم بود و اگر قرار است از «تغییر پارادایم» در انقلاب چهارم صحبت شود، اول باید تاریخ، رشد و صنعتی شدن نه بر مبنای نرخ رشد بلکه برمبنای «تغییرات پارادایمی» ناشی از انقلاب‌های صنعتی تحلیل شده و در هر عصری، امکانات ما بحث شود. درواقع فقدان روایت درست موجب می‌شود که اقتضائات عمل و سیاستگذاری صنعتی در عصر این انقلاب چهارم هم بدرستی فهم نشده باشد.

ادامه دارد....

👈 ارتباط با نویسنده:
@Hossein_Rajabpour

@dasnevestha



tgoop.com/dasneveshtha/253
Create:
Last Update:

حاشیه‌ای بر متن توسعه صنعتی
(بخش 2 از 3)

روایتی که این گزارش از مسیر توسعه صنعتی ارائه می‌دهد چهارگانه است: «گروهی از کشورها مسیر توسعه منابع طبیعی مانند نفت و گاز را در پیش گرفته‌اند. گروهی از ظرفیت‌های جغرافیایی یا جاذبه‌های گردشگری بهره برده‌اند. گروهی بهره‌مندی از منابع طبیعی مانند نفت یا گاز را به‌عنوان اهرم صنعتی شدن مورد استفاده قرار داده‌اند و بلاخره، گروهی صنعتی‌شدن را انتخاب کرده‌اند... یکی از عوامل موثر متمایز کننده این طیف وسیع از انتخاب‌ها، اندازه بازار کار آنها بوده است»

سوال اینجاست آیا واقعاً کشورها استراتژی توسعه خود را «انتخاب» کرده‌اند؟ از منظر تاریخی، این متقدمین توسعه و کشورهای مسلط بودند که عمدتاً در دوره استعمار طرح توسعه برخی حوزه‌ها را در این کشورها ریختند. بطور مثال انقلاب صنعتی دوم که به انقلاب انرژی‌های فسیلی مشهور شده است، بازاری وسیع برای مواد هیدروکربنی ایجاد کرد و با شکل‌گیری شرکت‌های بزرگ نفتی کنترل اکتشاف، تولید و توزیع تماماً در دست این شرکت‌ها قرار داشت. یعنی بجای آنکه اقتصادهای درحال توسعه اختیار سیاستگذاری مواد معدنی خود را داشته باشند، این شرکت‌های بزرگ بودند که جریان‌ توسعه را در دست داشتند و فراموش نکنیم که دعوای اصلی مصدق با کمپانی‌های نفتی نه بر سر سهم‌ ایران از عواید نفت بلکه بر سر کنترل تولید و اکتشاف بود. این واقعیتی است که کشمکش بر سر آن به کودتا منجر شد!

فراز دیگری از مقدمه، تصویری عجیب از وضع موجود ارائه می‌دهد: «سرنوشت آینده هر یک از کشورهای جهان، بویژه کشورهایی مانند ایران را که در کانون جغرافیایی و سیاسی درگیری‌های نظامی رو به گسترش قرار گرفته این موضوع تعیین می‌کند که اول، آیا در کام تنش‌ها و درگیری‌ها خواهد غلتید یا نه، دوم چگونه خواهد توانست خود را با تغییرات پارادایمی ناشی از انقلاب صنعتی چهارم سازگار کند».

نکته مهم اینجاست که نوشته در فرازهای دیگر خود از اهمیت نرخ رشد برای رفاه بحث کرده بود، حال در این فراز از اهمیت «تغییرات پارادایمی ناشی از انقلاب صنعتی چهارم» بحث کرده است. یک دعوای نظری در اقتصاد نقش پویش‌های فناوری بر توسعه است. در رویکرد چپ یا حتی نهادگرایی، فناوری نقش بنیادی در ایجاد مناسبات اقتصادی دارد، به تعبیر مارکس، اقتصاددانانِ به زعم او «بورژوایی» با بدون زمان کردن اقتصاد، آن مناسبات اقتصادی که محصول اقتصاد سرمایه‌داری است (کار کالایی شده) را به همه تاریخ نسبت می‌دهند درحالی که سطح فناوری و مناسبات کارِ همبسته با آن در دوره‌های دیگر، صورتبندی‌های اجتماعی متفاوتی را بدنبال داشته است. نورث هم در کتاب «ساختار و دگرگونی در تاریخ اقتصادی» از دو انقلاب کشاورزی و صنعتی، برای توضیح ابداعات نهادی تحول آفرین در پویش‌های تاریخی استفاده می‌کند، تحولی که تحلیل مبتنی بر قیمت‌های نسبی قادر به تبیین آن نیست. همچنین از متفکران دیگری نیز می‌توان صحبت کرد اما همه این متفکران را می‌توان بنوعی ایستاده بر شانه‌های مکتب تاریخی آلمان و دستاوردهای آن دانست. مکتبی که می‌توانست در تحولات تاریخی از اصطلاحاً «تغییر پارادایم» صحبت کند، اما نویسندگانی که قائل به بسندگی حسابداری رشد برای توضیح تحولات کشورها بوده و تمرکز خود را بر مولفه‌هایی نظیر قیمت و سرمایه و بازار گذاشته و پویش‌های تحول آفرین فناوری را عمدتاً فرع بر تغییر قیمت‌های نسبی و انباشت سرمایه تحلیل می‌کنند، چطور می‌توانند درباره «انقلاب» و «تغییر پارادایم» صحبت کنند؟

در چارچوب تاثیر تحول فناوری بر عملکرد و مناسبات اقتصادی می‌توان گفت که موج سوم انقلاب فناوری که انقلاب اطلاعات و ارتباطات بود و با ابداع رایانه (کامپیوتر) همبسته بود، دو پیامد داشت، اولاً با شبیه‌سازی رایانه‌ای، زمان پیش‌تولیدِ محصول جدید را بشدت کاهش داد و ثانیا با امکانپذیرساختن تولید ماژولار (قطعات منفصل) برون‌سپاری برخی مراحل تولید را امکان داد. این تحول اجازه می‌داد شبکه تولید به فراسوی مرزها گسترش یابد. همبسته با آن، تحول نهادی و فروپاشی برتون وودز که کنترل سرمایه را کاهش داد اجازه داد سرمایه به خارج از مرزها جابجا شود و مثلاً کشوری مثل چین در این رویکرد توانست از مزایای آن بهره‌مند شود. همه این‌ها نتایج انقلاب سوم بود و اگر قرار است از «تغییر پارادایم» در انقلاب چهارم صحبت شود، اول باید تاریخ، رشد و صنعتی شدن نه بر مبنای نرخ رشد بلکه برمبنای «تغییرات پارادایمی» ناشی از انقلاب‌های صنعتی تحلیل شده و در هر عصری، امکانات ما بحث شود. درواقع فقدان روایت درست موجب می‌شود که اقتضائات عمل و سیاستگذاری صنعتی در عصر این انقلاب چهارم هم بدرستی فهم نشده باشد.

ادامه دارد....

👈 ارتباط با نویسنده:
@Hossein_Rajabpour

@dasnevestha

BY دستنوشته های اقتصادی و فلسفی




Share with your friend now:
tgoop.com/dasneveshtha/253

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) Clear How to Create a Private or Public Channel on Telegram? ZDNET RECOMMENDS Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators.
from us


Telegram دستنوشته های اقتصادی و فلسفی
FROM American