Warning: Undefined array key 0 in /var/www/tgoop/function.php on line 65

Warning: Trying to access array offset on value of type null in /var/www/tgoop/function.php on line 65
- Telegram Web
Telegram Web
#راحم_تبریزی

دلم چیزی نمی‌خواهد به جزدیوانه‌ات بودن
خیالت در دلم باشد به دل ویرانه‌ات بودن

نه غیری در سرم باشد نه غیری خاطرم آید
تو دُرّ وُ گوهرم باشی و من دردانه‌ات بودن

#خاقانے

عشاق بجز یار سر انداز نخواهند
خوبان بجز از عاشق جان‌باز نخواهند

آنان ڪه چو من بے پر و پروانهٔ عشقند
جز در حرم جانان پرواز نخواهند

#مهدی_مظاهری

عقل اگر غیرت کند، یک بار عاشق می‌شویم

اشتباه ناگهان، تکرار می‌خواهد مَگَر

#هوشنگ_ابتهاج

به زیر سایه‌ی زلف تو آمده‌‌ست دلم


به غم بگوی که این خسته در پناه من است

#شهریار

ای دل ز دوستان وفادار روزگــار
جز ساز من نبود کسی سازگـار من

در گوشه غمی که فراموش عالــمی است
من غمگسار سازم و او غمگــسار من

#الف
#سعدے

صبحدمی ڪه
برڪنم، دیده به روشنایی‌ات
بر در آسمان زنم، حلقهٔ آشنایی‌ات

ڪَوشهٔ چشم
مرحمت بر صف عاشقان فڪن
تاشب رهروان شودروز به روشنایی‌ات

#مولانا

ذات من نقش صفات خوش توست


من مگر خود صفت ذات توام

#حسین_دهلوی

درد تنهایی درون استخوان پیچیده است
شرح درد از من مخواه! این داستان پیچیده است

گفت "دوری" التیام دردهای عاشقی ست
نسخه ما را دلی نامهربان پیچیده است

#امیرخسرو_دهلوی

تقدیر که یک چند مرا از تو جدا داشت
از جان گله دارم که مرا زنده چرا داشت؟

اندوه جدایی ز کسی پرس که یک چند
دور فلک از صحبت یارانش جدا داشت

داغ دگر این است که از گریه بشستم
آن داغ که دامانت ز خون دل ما داشت

#فریدون_مشیری

من، اینجا، ریشه در خاکم

من، اینجا، عاشق این خاک،
اگر آلوده یا پاکم ...

من، اینجا، تا نفس باقیست می مانم .

#مولانا

حاجت نبود مستی ما را به شراب
یا مجلس ما را طرب از چنگ و رباب

بی‌ساقی و بی‌شاهد و بی‌مطرب و نی
شوریده و مستیم چو مستان خراب

#مولانا

ﻫﺴﺘﯽ ﺍﺛﺮﯼ ﺯ ﻧﺮﮔﺲ ﻣﺴﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ
ﺁﺏ ﺭﺥ ﻧﻴﺴﺘﯽ ﻫﻢ ﺍﺯ ﻫﺴﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﻣﮕﺮ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﺗﻮ ﺭﺳﺪ
ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ...

#شهریار

یا به آهو روشان انس و صفا ده یا رب


یا ز صاحب نظران بازستان ذوق سلیم

#غالب_دهلوی

وداع و وصل
جداگانه لذتی دارد

هزار بار بُرو
صدهزار بار بیا ...

#فروغ_فرخزاد

ستاره های  کوچک بي تجربه
از ارتفاع درختان به خاک مي‌افتند
و از ميان پنجره‌های  پريده رنگ خانه‌ی ماهی‌ها
شب ها صدای سرفه می‌آيد ...

#بیژن_جلالی

چه غم انگیز است خفتن با چشم هایِ باز
و پایانِ اندیشه ها را نگریستن .

چه غم انگیز است خفتن ،
انگاه که شب رفته است
و از روز خبری نیست ...

2024/07/01 03:12:33
Back to Top
HTML Embed Code: