Telegram Web
🌙آیا نماز واجب است؟ (دیدار پنجم)

سینا: در دیدار قبل گفتید در هیچ موردی از 69 آیه ای که در آن لفظ نماز (صلاه) آمده، به عذاب و تنبیه در صورت نماز نخواندن اشاره نشده. اما یکی از آیات مربوط به امر به نماز است. خداوند به پیامبر می گوید: (وامر اهلک بالصلاه: ای پیامبر! خانواده ات را به نماز امر کن). ظاهرا نوعی اجبار و وادار کردن در این آیه هست.

من: خیر. هیچ اجباری بر نماز از این آیه برداشت نمی شود. امر به نماز، یعنی مطالبه و درخواست به نماز و مفهوم اضافه تری در آن نیست. بنابراین از این آیه استنباط نمی شود که اعضای خانواده ات را مجبور به نماز کن و اگر انجام دادند، مثلا آنها را تنبیه کن.

سینا: ولی ما از «امر» نوعی اجبار می فهمیم.

من: اگر در فارسی اینگونه است، در عربی اینگونه نیست. در عربی، امر به معنای مطلق طلب و درخواست و اگر جایی امر به معنای اجبار باشد، احتیاج به قرینه در متن است. در مورد این آیه، قرینه کاملا برعکس است. در روایاتی که در توضیح این آیه آمده است، گفته شده که پیامبر خدا، بعد از نزول این آیه، برای مدت چند ماه هر روز صبح، هنگام نماز، به کنار خانه علی و فاطمه می رفت و از بیرون خانه، ندا می داد: «الصلاه، الصلاه». دقت کنید که پیامبر، بیش از دعوت به نماز هیچ کار اضافه تری که بوی اجبار و تحکم بدهد انجام نمی داد. ضمن این که آیه، تکمله ای هم دارد: «وامر اهلک بالصلاه و اصطبر علیها»، یعنی از خانواده ات بخواه که نماز برپادارند و برای این خواسته ات «صبور» باش. یعنی عجله مکن و به دنبال این نباش که هر جور شده فرزندانت نماز بخوانند، بلکه حوصله و صبوری کن، تا زمینه ها در آنها ایجاد شود و آنان خود به اهمیت نماز به عنوان یک رابطه سازنده با خدا برسند.

سینا: در مورد این روایت مشهور از امام ششم (ع) که می گویند ما از پنج سالگی فرزندانمان را امر به نماز می کنیم و شما از هفت سالگی امر کنید، نظرتان چیست؟

من: اینجا هم امر به معنای مطالبه و درخواست است.

سینا: ولی ظاهرا این روایت نوعی خط کشی می کند، و انگار که باید از هفت سالگی خیلی جدی کودکان را وادار به نماز کرد.

من: اتفاقا این گونه نیست. امام می فرمایند ما (امامان) شرایط خانوادگی مان به گونه ای است که در فرزندانمان از پنج سالگی، زمینه های نماز را می یابیم و لذا از همین زمان از آنان نماز را مطالبه می کنیم. ولی در فرزندان شما، این زمینه ها دیرتر ایجاد می شود. دقت کنید، که اینجا بحث پنج سال و هفت سال و اصلا بحث عدد نیست. امام به این نکته اشاره می کنند، که درخواست و مطالبه نماز، منوط به ایجاد زمینه هاست و هر پدر و مادری، باید ببیند که دل و جان فرزندش زمینه پذیرش این درخواست را دارد یا نه.

سینا: اگر اینجور است، حالا آمدیم و در یک فرزندی تا 12 سالگی یا 16 سالگی هم زمینه ها ایجاد نشد.

من: اشکال ندارد، هر زمان که زمینه ها فراهم بود مطالبه کنند.

سینا: حالا آمدیم و اصلا زمینه ها ایجاد نشد؟

من: در این صورت اصلا لازم نیست مطالبه کنند.

سینا: خب آنوقت پدر و مادر مسوول نیستند؟

من: خیر، نه آنها مسوول اند و نه حتی آن فرزند، درقبال نماز نخواندنش از رستگاری محروم می شود. البته، این در حالتی است که شرایط بیرونی و خارج از اختیار، مثل آشفتگی های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و ... زمینه رشد و بالندگی و فهم نماز را از بین برده باشند. در این صورت دست خداوند بنده نیست و حتی اگر نقصی از نماز نخواندن برای آن فرد ایجاد شده باشد، خدای مهربان برای او جبران می کند و بهشت برین جایگاه این فردی است که حتی یک بار هم در طول زندگی اش نماز نخوانده
است.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
☀️ آیا نماز واجب است؟ (دیدار ششم)

سینا: در قرآن،سوره ماعون، این عبارت آمده است که «وای بر کسانی که در نمازشان سهل انگارند»، برداشت من از این آیه این است که سهل انگاری در نماز، عقوبت بدی دارد، و می توان نتیجه گرفت که کسی که نماز نمی خواند، به مراتب دچار عقوبت سنگین تری می شود.

من: شما عبارت قرآن را تقطیع کرده اید. اگر قبل و بعد آیه را ملاحظه کنید، متوجه می شوید که اصلا بحث بر سر انسان های معمولی که ممکن است مثلا گاهی نماز بخوانند و گاهی نخوانند یا اصلا نخوانند نیست. از این آیات هیچ نتیجه ای درباره کسانی که نماز نمی خوانند نمی توان گرفت. در مورد کسانی که نماز نمی خوانند قبلا گفت و گو کردیم. این آیه برای یک گروه خاص از نمازخوانها پیام دارد و نه نماز نخوانها.

سینا: این پیام چیست و برای چه کسانی است؟

من: این سوره کوتاه حامل یک پیام اجتماعی و مهم است. پیام سوره ماعون، ابراز نگرانی از یک گروه اجتماعی است که دارای مجموعه ای از حالات هستند که یکی از آنها ظاهرسازی برای نماز است. ارایت الذی یکذب بالدین،.... فویل للمصلین، الذین هم عن صلاتهم ساهون، الذین هم یراوون و یمنعون الماعون. این گروه از افراد که در جامعه دینی زمینه رشد دارند دارای این ویژگی ها هستند: اینان تکذیب کنندگان جهان دیگر اند، یعنی با آنکه می دانند جهان دیگری هست، آن را دروغ می شمارند و ریاکارانه خود را در گروه مومنان قرار داده اند. آنها، حتی یتیمان را با خشونت و جفا از خود می رانند، از مال خود نمی بخشند، ولی در عین حال نماز می خوانند، نمازی از سر غفلت و ظاهر سازی. به قول مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر همین آیات، این نمازگزاران «شکارچيانى هستند كه با زبان شكار حرف مى زنند، تا شكار بدامشان بيفتد» و خود را «از مسلمانان مسلمان تر جلوه می دهند»، تا مردمان را فریب دهند. واضح است که وای بر اینگونه نمازگزاران که از نماز، پله فریب و ترقی می سازند.

سینا: در مورد این روایت معروف از پیامبر که «نماز ستون دین است و اگر پذیرفته شود، سایر اعمال پذیرفته می شود و اگر رد شود، سایر اعمال هم رد می شود»، چه می گویید؟

من: این روایت هم هیچ مطلبی درباره کسانی که به دلایل مختلف نماز نمی خوانند نیامده است و سکوت کرده است و هیچ حکمی درباره آنها نداده، درست مثل آیات سوره ماعون. هم این روایت و هم آیات سوره ماعون، درباره نمازخوان هاست و نه درباره کسانی که به هر دلیل نماز نمی خوانند. این روایت درباره کسانی که نماز می خوانند، هشدار می دهد که اگر این نمازتان قبول باشد، به سایر کارهایتان نظر می شود.

سینا: توضیح بیشتری می دهید؟

من: این روایت اشاره به یک خطر دیگر که ممکن است دامن گیر جامعه مسلمانان شود دارد؛ خطر قشری گری. در روایت « ان قبلت قبل ...» پیامبر به مسلمانان می گوید شماهایی که نماز می خوانید، حواستان باشد این نماز شما صرفا یک خم و راست شدن نباشد و دلخوش نباشید، که بسنده کردن به ظاهر نماز، شما را به سعادت نزدیک نمی کند. نماز شما باید قبول باشد تا خداوند به کارهای دیگر شما هم نظر کند.

سینا: خب قبولی نماز به چیست؟

من: به این که یک رابطه صادقانه با خدا باشد و اصل دینداری همین رابطه است. نه جامعه را فریب دهید (آیات سوره ماعون) و نه خودتان را (روایت پیامبر). بنابراین روایت پیامبر و آیات سوره مبارکه ماعون یک پیام مشترک دارند: نماز گوهری گرانبهاست ولی همین نماز ممکن است وسیله گمراهی شود، هم گمراهی خودتان و هم گمراهی مردمان، پس مبادا حقیقت نماز زیر ظاهرها و ظاهرسازی ها دفن شود.

ادامه دارد...
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اظهار لطف جناب استاد حجه الاسلام نقویان به بنده و نوشته های مربوط به نماز. ضمنا آخرین دیدار (دیدار هفتم) از سلسله بحثها درباره نماز، در یکی دو روز آینده ان شاء الله تقدیم خواهد شد.
🍂 آیا نماز واجب است؟ (دیدار هفتم)

سینا: من با توضیحات شما تا کنون، از یک جهت احساس سبکی می کنم و آن این که خدای مهربان، از من نخواسته که با ترس نماز بخوانم و مرا در صورت نماز نخواندن تهدید به هیچ چیز نکرده است. اما از جهتی دیگر احساس سنگینی می کنم و این که این نماز باید یک نماز آنچنانی باشد تا بتواند مرا در مسیر بندگی نگه دارد، در حالی که نمازهای من اکثرا بدون حضور قلب است و گاهی در طول نماز حتی به یک عبارت آن هم فکر نمی کنم و کلا در نماز حواسم جای دیگری است. در صورتی که شما در همه دیدارها تاکید بسیار بر محتوای نماز کردید و این که نماز صرفا یک ظاهر نیست. من بیم آن دارم که نمازهای من هیچکدام مورد قبول قرار نگیرد.

من: هر نمازی که صادقانه باشد، قبول است. من گمان نمی کنم شما که یک فرد معمولی هستید، حتی یک نماز برای ظاهر سازی و کسب آب و نان خوانده باشید، پس همه نمازهای شما قبول است، حتی اگر در آنها حضور قلب به معنای مرسوم نداشته باشید.

سینا: منظور از صادقانه بودن چیست؟

من: یعنی همین که برای ظاهرسازی نباشد، دکانی برای آب و نان نباشد. اگر کسی از شما بپرسد چه می کردید، صادقانه بگویید داشتم نماز می خواندم و بازی نمی کردم. همین کافی است.

سینا: یعنی همین مقدار کافی است، حتی اگر در طول نماز حواسم به آنچه می گویم نباشد؟

من: ولی اگر کسی از شما بپرسد چه می کردید، آیا می گویید داشتم نماز می خواندم؟

سینا: بله

من: آیا صادقانه رفته بودید که آنچه خدا از شما خواسته بود انجام دهید؟

سینا: بله

من: در این صورت شما یک نماز حداقلی خوانده اید که در پیشگاه پروردگار ارزش دارد و مورد قبول است.

سینا: خب چه ارزشی دارد؟

من: تصور کنید یک کاسب یا یک راننده تاکسی یا یک کارمند، مقید است که هر روز ظهر نمازش را بخواند. این شخص وسط فعالیت روزانه، چند دقیقه ای صادقانه و نه از سر ریا و موقعیت اجتماعی، همه چیز را رها می کند و می رود وضو می گیرد و گوشه ای پیدا می کند و مثلا مقوایی پهن می کند و یا به مسجدی می رود و نماز می خواند. ممکن است این شخص ذهنش جای دیگری باشد که دست خودش نیست، ولی همه اعمالی که انجام می دهد دارای معنا هستند و او در ضمیرناخودآگاهش معنای همه آنها را می داند. مثلا اگر بپرسیم، در آن لحظه چه می کردی؟ می گوید داشتم سجده می کردم و معنای سجده را هم می داند. اگر بپرسیم، چه می گفتی؟ فی الجمله می داند که در حال حمد و ثنای خدا بوده است. پس او واقعا در حال نماز بوده است. همین که انسان صادقانه برای دقایقی همه کارهایش را رها می کند و برای خدا می ایستد و سجده می کند، چنین حالتی ارزشمند است و تاثیرات مثبتی در زندگی دارد.

سینا: پس حضور قلب به این نیست که مثلا من به الفاظ نماز فکر کنم؟

من: حضور قلب برای خدا، یعنی انسان وجودش را برای خدا بگذارد، و همین که شما کار روزانه را رها می کنید تا به نماز بایستید، خود را برای خدا مهیا کرده اید، پس شما در حضور پروردگار حاضر شده اید.

سینا: همین مقدار کافی است؟

من: بله، شما حداقل را به جا آورده اید و همین، هم برای خدا ارزش دارد و هم برای شما هم برکت. البته این رابطه بندگی با خدا مثل هر رابطه دیگری، احتیاج به مراقبت و مواظبت دارد، به قول قرآن عزیز: حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ. خداوند می گوید از همه نمازهایتان خصوصا نمازی که در میانه روز، در وسط مشغولیت ها و درگیری های روزانه می خوانید مراقبت کنید که فروتنانه به سویش بروید و نمازتان عادت و غفلت نباشد. واقعا اگر کسی مواظب همین نمازهای معمولی اش باشد و بداند که رکوع و سجودی که می کند، اظهار خشوع در برابر خالق هستی است، چنین نمازی انسان ساز است. او می داند، آنچه انجام می دهد، یعنی نماز، حرمت دارد، پس اگر هر روز، حداقل سه بار به دیدار خدا می رود، حواسش است که در میانه های آن دروغ نگوید، حرام نگیرد، تندی نکند، تحقیر نکند، چرا که عن قریب، دوباره موعد نماز و حضور در پیشگاه خدای عزیز و مهربان است و هر رفتار زشتی، در میانه این دیدارها، حرمت شکنی خالق زیبایی هاست.

سینا: ممنون از شما. گفتگوها راه گشا بود. هم اکنون تصویر روشن تری از نماز دارم. ضمنا احساس سبکی می کنم.

من: خوش باشید، من هم از این گفتگوها لذت بردم.

پایان دیدارهای هفت گانه با سینا
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
Forwarded from نشر نقد فرهنگ
منتشر شد:
📚گذر از خدای رخنه‌پوش؛ تأملاتی بر چالش‌های علم و دین | نویسنده: مهدی نساجی | نقد فرهنگ | 1399
♦️خرید آنلاین از سایت انتشارات نقد فرهنگ
🛵 ارسال از طریق پست
🛒برای خرید کتاب روی این لینک کلیک کنید🛒

به اینستاگرام نقد فرهنگ بپیوندید:
https://www.instagram.com/p/CD-u8AOp_BP/?igshid=1hv7sd0666c70
📗کتاب «گذر از خدای رخنه پوش»، پرسش ها و پاسخهایی است درباره چالشهای میان تکامل داروین و باور به خلقت جهان و آدم و حوا، چیستی روح و سازگاری آن با یافته های علمی در مورد انسان، قانونهای مکانیکی جهان و رنج انسانها، پرسش از وجود خدا و علم و دغدغه های دیگر.

این کتاب در حقیقت گفت و گوی من با یک دانشجوی پزشکی دانشگاه تهران، سینا سرمد (نام مستعار) است. او شخصیتی واقعی است که روزی از روزهای زمستان سال 96 از طریق همین کانال تلگرام با من تماس گرفت و دغدغه هایش را در این باره که نمی تواند میان باورهای دینی اش و یافته های علمی جهان امروز هماهنگی ایجاد کند و این ناهماهنگی، روح و روانش را آزرده کرده است، مطرح نمود.

پرسش ها و پاسخ ها با دقت و حوصله رد و بدل می شدند و حدود یکسال طول کشیدند. این گفت و گو ها را دوستان دیگر هم در جریان بودند، و هم آنها پیشنهاد کردند که این گفتگوها برای بسیاری دغدغه است و انتشارش در قالب یک کتاب مفید است.

کتاب «گذر از خدای رخنه پوش»، محصول همان بحثهای صمیمانه وصادقانه با سینا سرمد، دانشجوی پر مطالعه و باهوشی است که این روزها دیگر پزشک شده است.

نکته: همراهان عزیز کانال این دلشده ولشده، اگر برای تهیه کتاب با مشکلی مواجه اند (خصوصا شهرستانها و خارج از کشور)، لطفا با خود من تماس بگیرند.

ارادتمند-مهدی نساجی
ارتباط با نویسنده: @Delshodevelshode
🔻«زندگی پس از زندگی»؛ پنجره‌ای به سوی لیبرالیسم مذهبی
مهدی نساجی

: : احتمالاً برنامه‌سازان صدا و سیمای ایران، «زندگی پس از زندگی» را با هدف ترغیب مردم به باور به عالم غیب و معاد و تحول معنوی ساخته‌اند، اما این برنامه به شکل نامحسوس و احتمالاً ناخواسته‌ای جامعه را به سمت لیبرالیسم مذهبی می‌برد. «زندگی پس از زندگی»، برنامه‌ای از شبکه چهارم سیما برای روایت مردم عادی از تجربیات نزدیک به مرگشان (Near Death Experience) است...

📎 پیوند به متن کامل این یادداشت در سایت دین‌آنلاین

🆔 @dinonline
یک زن از هزاران

دیشب، عبدالناصر همتی، نامزد ریاست جمهوری، همسرش دکتر سپیده شبستری را به عنوان نماینده خود برای توضیح دیدگاهها و اندیشه های اداره کشور به صدا و سیما آورد.

مردی که آنقدر به همسرش اعتماد دارد که یک تریبون با میلیون ها مخاطب را به او می دهد تا او به راحتی اندیشه ها و سیاست های کلان ملی و بین المللی اش را مطرح کند، مردی امروزی و حتی فردایی است.

صرف نظر از هرگونه موضع گیری و امید انتخاباتی، باید به این زوج فرهیخته، خصوصا خانم دکتر سپیده شبستری که بسیار مسلط و متین و دقیق سخن گفت و حتی از خود دکتر همتی بهتر از عهده کار برآمد تبریک گفت.

ایران دارای هزاران زن فرهیخته است که هرکدامشان می توانند در بالاترین رده های مدیریتی و حتی ریاست جمهوری حضور موثر و پیشرو داشته باشند.

افسوس که فرهنگ مردسالارانه (و البته غیر دینی ما)، فرصت ها را از زنان گرفته است.
Forwarded from دغدغه ایران
چگونه و چرا به #همتی رأی می‌دهم؟

محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی

من به استناد ۲۰ سال مطالعه درباره توسعه و دموکراسی، آگاهی بر دشواری‌های بسیار تحقق این دو گوهر دردانه بشریت، جلوگیری از تضعیف بیشتر جامعه در برابر قدرت سیاسی، امکان‌پذیری تداوم نقد دولت و در نقد برخی رویه‌های حاکم بر سیاست و حکمرانی کشور، ضمن احترام به بقیه نامزدها، به عبدالناصر #همتی #رأی_میدهم.

با چه تعهدی رأی می‌دهم؟

یک. عهد می‌کنم در صورت پیروزی او در انتخابات، در دولت عبدالناصر همتی، مطلقاً هیچ سمت دولتی جز همان معلمی دانشگاه را به عهده نمی‌گیرم، تا در رأی دادن به او، شائبه منفعت فردی در میان نباشد.

دو. در دوران ریاست جمهوری #همتی، زبان و قلمی تیزتر و بُرّاتر در نقد دولت خواهم داشت؛ چرا که هیچ قاعده حرفه‌ای مانعی پیش روی نقدم نخواهد بود.

سه. در سویه مدنی و همراه با جامعه، هم‌چون گذشته برای ساختن ذره ذره و با خون جگر ایران آباد و آزاد، تلاش خواهم کرد. ایستادن در کنار جامعه، نافی تلاش برای در قدرت قرار گرفتن گزینه‌ای نیست که برای توانمندسازی جامعه بهتر می‌دانم.

چرا به عبدالناصر همتی رأی می‌دهم؟

یک. کنشگر اجتماعی و سیاسی باید آماده شکست خوردن هم باشد. کنشگری فقط در لحظات بخت بالای پیروزی، فرصت‌طلبی است. برای من که به #موفقیت‌های_کوچک باور دارم و از ماکس وبر جامعه‌شناس آلمانی آموخته‌ام «سیاست سُفتن (سوراخ کردن) تخته‌های سفت است»، شکست خوردن احتمالی اما بازی دشوار و تاریخی توسعه و دموکراسی را پیش بردن، بخشی از زنده بودن است.

دو. سیاست مسالمت‌آمیز را تا جایی که معنادار است و حتی سبب #موفقیت‌های_کوچک می‌شود، باید پیش برد؛ و از طرفی، یکدست شدن قدرت را به نفع روزنه‌های اثرگذاری بر وضع زندگی ایرانیان، کاستن از رنج‌ها و افزودن بر حتی اندک شادکامی‌ها نمی‌دانم. #موفقیت‌های_کوچک از #شکست‌های_بزرگ بهتر است.

سه. نظریه‌های اجتماعی از تحقیقات تاریخی غنی برینگتن مور و چارلز تیلی گرفته تا آثار اخیر عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون نشان می‌دهند توسعه و دموکراسی محصول توازن قدرت میان «ظرفیت حکومت» و «مشاوره با مردم» است. جهت‌گیری‌های قوه مجریه نقشی اساسی در افزایش توأمان ظرفیت حکومت و مشاوره با مردم دارد. عبدالناصر همتی نامزدی است که به کمک پایگاه اجتماعی رأی و خاستگاه گفتمانی اصلاح‌جویی، به تقویت هر دو وجه کمک می‌کند.

#همتی به‌واسطه تحصیلات و خاستگاه، نوع گفتار و اندیشه، با تکنوکراسی و نخبگان طرفدار شیوه‌های مدرن حکمرانی سازگاری بیشتری دارد و می‌تواند پذیرنده ایده‌های اصلاحی برای تقویت ظرفیت حکومت در ایران باشد. او هم‌چنین به گفتمان دموکراسی‌خواهی نزدیک‌تر است و بهتر از دیگران قادر است نماینده نسل نو دموکراسی‌خواه ایرانی از مسیر مسالمت‌آمیز صندوق رأی باشد.

چهار. جوامع نه با یکدست شدن بلکه با به رسمیت شناختن تکثر و قدرت یافتن گروه‌هایی که می‌خواهند در جامعه اثرگذار باشند (زنان، جوانان، فقرا، آسیب‌دیدگان اجتماعی، نوآوران، مخترعان، ورزشکاران و ...) رشد می‌کنند. اندیشه اصلاح‌جویی (با اصلاح‌طلبان به عنوان یک جناح سیاسی فرق دارد) که امروز عبدالناصر همتی آن‌را نمایندگی می‌کند و از آن سخن می‌گوید، میدان بیشتری به این تکثر می‌دهد و حمایت از او، حمایت از این تکثر است.

پنج. عبدالناصر #همتی در جایگاه رئیس‌جمهور به معنای باز بودن بیشتر عرصه نقد اجتماعی، سیاستی و فنی علیه دولت است. دولت نیروی تأثیرگذار بر هستی ایرانیان است و باز بودن عرصه نقد دولت اهمیت دارد، همان گونه که هشت سال حتی ناسزا گفتن به حسن روحانی هم هیچ عقوبتی نداشت و آسان بود. آسان بودن نقد دولتی که #همتی رئیس آن باشد، مهم است. نقد و اعتراض کردن به همتی و دولتش بسیار کم‌هزینه است.

شش. همتی خاستگاه و پایگاه تکنوکراتیک دارد و هم ناچار از انتخاب تکنوکرات‌های متخصص و برآمده از میان متخصصان است تا ظرفیت دستگاه دولت در ایران به عقلانیت مدرن نزدیک‌تر شود.

هفت. دولت #همتی در مقابل مجلس و قوه قضائیه‌ای که از مخالفان وی هستند، مجبور است کارآمدتر، سالم‌تر، شفاف‌تر و اثرگذارتر باشد و این به مراتب از دولت، مجلس و قوه قضائیه یکدست تجربه‌شده در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ که پاسخ‌گویی را کاهش می‌دهد، بهتر است.

هشت. دنیای توسعه و سیاست جای معجزه نیست. من از همتی انتظار معجزه ندارم، از روحانی و خاتمی هم نداشتم. اگر اصولگرایان هم پیروز انتخابات شوند، از آن‌ها هم چنین انتظاری نیست.

من رأی می‌دهم تا در آغاز قرن پانزدهم هجری، راه اصلاح‌جویی، و مسیر توانمندسازی جامعه برای توسعه و دموکراسی باز بماند و عریض‌تر شود.

(اگر می‌پسندید به اشتراک بگذارید.)

@fazeli_mohammad
من هم ضمن احترام به کاندیداهای دیگر، به همتی رای می دهم.
می خواستم دلایل این این رای را در این جا توضیح دهم، ولی دیدم دوست فرهیخته و فاضل، جناب دکتر محمد فاضلی، بهتر و دقیق تر از من، دلایل رای به همتی را توضیح داده اند. نوشته ایشان را در بالا بخوانید شاید اگر تا کنون به جمع بندی نرسیده اید، نوشته خوب و متقن ایشان، در تصمیم گیری شما موثر باشد.
با صبا افتان و خیزان میروم تا کوی دوست، وز رفیقان ره استمداد همت می کنم.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
💠نوشته یکی از دوستان عزیزتر از جان در مورد رای روز جمعه:

من خودم قصد نداشتم رای بدم، ولی بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم ۲۰۰ کیلومتر رانندگی کنم برم هلسینکی رای بدم و بیام. به چند دلیل:

۱) وقتی ته دلم دوست دارم یک کاندید خاص😉 رای بیاره، باید به خاطرش در این حد تلاش کنم.

۲) پیروزی احتمالی کاندید مورد نظرم رو اولویت دادم به اینکه گفته بشه که شما با رای‌تون منو تایید کردید (چه من رای بدم چه نه، چه مشارکت بالا باشه چه پایین، این حرف‌ها زده خواهد شد)

۳) روز شنبه، اگه ببینم کاندید مورد نظر من رای نیاورده، یا به دور دوم نرفته (به خصوص با اختلاف کم)، در کدام حالت بیشتر ناراحت و پشیمان میشم: رای دادن یا رای ندادن؟ (برام این دلیل از همه مهمتر بود)

۴) تعدادی از افراد و جریان‌های مرجع (که من بهشون تا حدودی اعتماد کرده‌ام) توصیه کرده‌اند که رای بدید.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
💠ما پیروز قطعی انتخابات شدیم

📍نتایج شمارش آراء تقریبا روشن است و ما پیروز قطعی انتخابات شدیم. ما که به همتی رای دادیم. شما که رای ندادید و آنان که به دیگران رای دادند. ما، یعنی همه مردم ایران، پیروز انتخابات هستیم.

📍ما در این چند روز دسته دسته شدیم. هرکداممان هرچه در توان داشت، در متقاعد کردن دیگری انجام داد. هر گروه از ما، دیگری را، عامل شکست می دانست. تحریمی ها، اصرار کردند که تو را به خدا رای ندهید، همتی ها خواهش کردند که تو را به خدا رای دهید، دیگران هم گرچه اظهار نظر نمی کردند و نامزد خود را انتخاب کرده بودند، اما با چشمانی نگران و سرگردان بحثها را نظاره می کردند.

📍با همه تفاوت ها و با این که در نهایت نیز نتوانستیم یک دست شویم، گرچه خار در چشم و استخوان گلو داشتیم، به صورت هم پنجه نکشیدیم، در خیابان با هم دعوا نکردیم، قشون و قبیله به پا نکردیم. ما آرام و متین، فقط با هم حرف زدیم، فکر کردیم و از استدلال و احساس برای قانع کردن یکدیگر استفاده کردیم.

📍ما مردمانی بودیم که در روزهای سرنوشت ساز، با تمام اختلاف نظرها، از خشونت پرهیز نمودیم. ما در این روزها از یکدیگر آموختیم و بر آگاهی های خود افزودیم، هرچند به یک نقطه مشترک نرسیدیم.

📍نتیجه انتخابات هرچه باشد، این یک پیروزی بزرگ است. ما ایرانیان بلوغ فکری و سیاسی خود را نمایان نمودیم.

📍همه ما بغض در گلو داریم، چه آنان که به همتی رای دادند، چه آنان که رای ندادند و حتی آن مردمان منصف که دلشان می خواست به دیگران، در وضعیتی عادلانه رای دهند، اما دست آخر با شرم و خجالت از برخی صحنه آرایی ها، به کاندیدای خود، با دلی پر خون رای دادند.

📍نتایج هر چه باشد، ما یکدیگر را شماتت نمی کنیم. چه آنها که رای دادیم، حالا به هر کس که رای دادیم، چه آنها که رای ندادیم. ما تکثر را پذیرفته ایم، و پذیرفته ایم که حتی در سرنوشت ساز ترین اتفاقات، اختلافات محترم اند و همه حق داریم نظر داشته باشیم حتی اگر اشتباه باشد.

📍اکثر ما غمگین و افسرده ایم. قطعا فقط بخش کوچکی ما به مراد دلشان در این انتخابات رسیدند و انتخاباتی که می توانست، شادی بخش باشد، با خطاهای بزرگ برخی، غم بار شد. اما با همه اینها، بیاید خوشحال باشیم، چرا که ما در سخت ترین روزها، از کوره در نرفتیم و ظرفیت های مدنی خود را از دست ندادیم و تکانه ها و رفتارهای خشن و عصبی از خود بروز ندادیم. ملتی که چنین ظرفیتی دارد، قطعا آینده ای روشن دارد.

📍نتیجه انتخابات هرچه باشد، مشارکت هر مقدار که باشد، دنیا تمام نشده است. از فردای انتخابات، ما بازهم مثل گذشته، با همه سختی ها، زندگی خواهیم کرد. دوباره بر سر سفره های یکدیگر می نشینیم، با هم می گوییم و می خندیم، کوه می رویم، به دیدار پدران و مادرانمان می رویم، شادی می کنیم و لبخند می زنیم.

📍روزهای سخت می گذرند، دنیا از این روزها به خود بسیار دیده است. مهم این است که ما سربلند هستیم و رفتاری در تراز متمدن ترین مردمان جهان از خود نشان دادیم. حق هم همین بود، ایران عزیز، صاحب کهن ترین تمدن هاست. ما ریشه در خاک داریم.


📍ما هستیم، ایران هست. زندگی هست، بازیگران می روند... .

مهدی نساجی
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
#وبینار
مرکز علم والهیات پژوهشکده مطالعات بنیادین علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی برگزار می کند:
سلسله سخنراني های علم و الهیات با موضوع:
علم، دین و پرسش‌های بزرگ در مدرسه
سخنران:دکتر مهدی نساجی(پژوهشگر علم و دین در دانشگاه کانتربری انگلستان )
🗓تاریخ برگزاری:دوشنبه ۱۱ مردادماه ۱۴۰۰
🕰زمان: ساعت ۱۸ تا ۲۰
لینک ورود به وبینار:
http://www.skyroom.online/ch/newandishan/kargah
4_5782987822692567837.mp4
243.4 MB
🎥فایل ویدیویی
وبینار علم،دین و پرسش‌های بزرگ در مدرسه
برگزارکننده:مرکز علم و الهیات پژوهشکده مطالعات بنيادين علم و فناوری دانشگاه شهید بهشتی
🎙سخنران:دکتر مهدی نساجی(پژوهشگر علم ودین در دانشگاه کانتربری انگلستان)
#دانشگاه_شهید_بهشتی
#پژوهشکده_مطالعات_بنیادین_علم_و_فناوری
#مرکز_علم_و_الهیات
#وبینار
◼️کرونا و عزاداری محرم

▪️دوستی پرسید: اگر کمی شراب بخوریم، با این که مست نمی شویم و هیچ اتفاقی نمی افتد، آیا بازهم حرام است؟ پاسخ دادم، بلی. به نظر می رسد در حکم حرمت شراب، مسایل اجتماعی هم مطرح بوده است. به قول معروف، اگر باب خوردن آن باز شود، دیگر کنترلی بر آن نیست ، لذا برای جلوگیری از آفات مستی و حواشی مخرب آن، نوشیدن شراب از اساس ممنوع و دارای حرمت شرعی است. شما از یک قطره اجتناب کنید تا دیگران یک پاتیل ننوشند.

▪️در مورد کرونا و اجتماعات مردمی نیز، به نظر می رسد تا جایی که می توان باید از تجمعاتی که کنترلی نمی توان بر آن داشت پرهیز نمود. مثلا در مسابقات المپیک به دلیل فضای هیجانی ورزشی و نیز حواشی رفت و آمدها، گرچه برگزار کنندگان می توانستند بگویند مسابقات با حضور تماشاچیان و با رعایت پروتکل های بهداشتی انجام شود، چون به درستی دریافته بودند که اگر باب ورود تماشاچیان به مسابقات باز شود، دیگر کنترلی بر آن نیست و کرونا گسترش می یابد، این بود که از اساس حضور تماشاچیان ممنوع شد.

▪️در مورد هیات های مذهبی نیز، گرچه می توان گفت با رعایت پروتکل های بهداشتی، اجتماعات عزاداری برگزار شوند، ولی به نظر می رسد با توجه به فضای حاکم بر عزاداری امام حسین (ع)، خصوصا در روزهای منتهی به عاشورا که پر از شور و احساس است (علی الخصوص در تجمعاتی که توسط مداحان سرشناس برگزار می شود)، همچنین دیدار های پس از مراسم و ازدحام ناشی از پخش نذورات، عملا کنترلی بر تجمعات نیست و کرونای منحوس، فرصت بیشتری برای جولان و گرفتن جان مردمان پیدا خواهد کرد.

▪️بنابراین، ای کاش دست اندرکاران کشوری و نیز عالمان دین، با درک موقعیت، اجتماعات عزاداری را به طور کلی ممنوع می کردند.

▪️عشق و علاقه و محبت به امام حسین، در میان ایرانیان ریشه دار تر از آن است که با یکی دو سال نبود تجمعات عزاداری، از میان مردم برود.

▪️ضمن این که راههای مطمئن دیگری همچون فضای مجازی بستر مناسبی است که بتوان به طور موقت و در شرایط اضطراری در آن به تعظیم شعائر سید و سالار شهیدان پرداخت.

▪️مرحوم میرزاى شیرازی، به خاطر مصالح سیاسی و حفظ منافع اقتصادی جامعه، در یک جمله کوتاه، تکلیف همه را روشن کرد و «بای نحو کان» (به هر شکل و صورت) استعمال تنباکو را حرام اعلام کرد، او نگفت، تنباکوی کمپانی خارجی حرام و داخلی آزاد است. او می دانست که باید فتوایی صریح و محکم بدهد و همه راهها را ببندد تا مساله ریشه کن شود.

▪️به نظر می رسد، اگر می توان برای حفظ منافع سیاسی و اقتصادی ملت، چنین احکامی صادر کرد، جایی که مساله کشتار و جان مردم در شرایط کرونایی مطرح است، برای عالمان دین این ظرفیت وجود دارد که به اقتضای مصلحت جان مردم، تجمعات را «بای نحو کان»، ممنوع و در صورت صلاحدید حرام شرعی اعلام کنند.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
🔷 در درستی رفتار اشرف غنى

🔹اشرف غنی، رییس جمهور افغانستان، هیچ مقاومتی در برابر طالبان نکرد و فرار را بر قرار ترجیح داد. به نظر من اشرف غنی کار درستی کرد.

🔹هرچه بود، در لحظه ای که اشرف غنی تصمیم به خروج از کشور گرفت، طالبان به دلایل متعدد داخلی و خارجی، دارای قدرت بودند و پیش آمده بودند (یادمان باشد که از سالها قبل طالبان کنترل بخشهای زیادی از کشور را در دست داشتند و عملا دولت افغانستان فقط بر بخشی از کشور حاکم بود). مردم هم به دلایل مختلف، از جمله خستگی از جنگ و ناامنی و نیز نارضایتی از دولت مستقر، در مقابل طالبان مقاومتی نکردند. آیا در این وضعیت معقول بود که اشرف غنی بایستد وبجنگد؟ از این جنگ چه حاصل می شد؟ جز کشتار بیشتر مردم و ادامه جنگ داخلی؟

🔹اساسا به فرض که طالبان ظالمان زمان باشند که هستند، و با زور و غلبه کشور را گرفته باشند، که گرفتند، در مقابل هر ظلمی نباید ایستاد. این حرف که ما در مقابل ظلم حتی یک قدم عقب نمی نشینیم، همیشه درست نیست. شرایط بیرونی بسیار تعیین کننده هستند. در موقعیت افغانستان، قطعا در این مرحله، مقاومت بی معنا بود. ضمن این که ماندن اشرف غنی در افغانستان، وضعیت را بحرانی تر می کرد و ممکن بود، حضور او را طالبان خطر بالقوه تلقی کنند و فشار را بر اقشار مختلف، خصوصا نخبگان بیشتر کنند.

🔹در طول تاریخ هم نمونه ها فراوان اند. مثلا تقریبا تمام امامان شیعه، در مقابل ظالمان زمان، مقاومت سخت ننمودند (جز امام حسین آن هم در شرایطی کاملا خاص). نمونه بارزش رفتار امام صادق (ع) است که حتی در دوران خلاء قدرت میان بنی امیه و بنی عباس هم، حاضر به هیچ اقدام مسلحانه ای نشد. چرا؟ احتمالا چون می دانست، هرگونه اقدامی منجر به خونریزی مردمان کوچه و بازار می شود.

🔹البته من از نیات اشرف غنی با خبر نیستم. احتمالا همانطور که از واکنشهای طبقه متوسط افغان ها بر می آید، اشرف غنی متهم به ترسو بودن و بی عرضگی و یا غافلگیری است. شاید هم این گونه باشد. با اینحال، به هر نیتی که اشرف غنی، از افغانستان گریخت، چنین عملی، در شرایط کنونی به نفع مردم بود و این «رفتار» درست بود.

🔹طالبان بد است، ولی جنگ با طالبان بدتراست. گاهی چاره ای نیست و باید تسلیم شد و به فکر راههای دیگر بود.

🔹البته تلاشهای مدنی بیست ساله گذشته مردم افغان، که دولت های بیست ساله گذشته افغانستان هم زمینه آن را فراهم کرده اند، قطعا در آینده افغانستان موثر است و امیدهايى وجود دارد که طالبان نیز، به تدریج تحت تاثیر همین آگاهی های ایجاد شده و فشار افکار عمومی، به خواسته های مدنی مردم افغانستان تن بدهد. ضمن این که طالبان اگر به یک دولت رسمی تبدیل شود، مجبور است که ملازمات جهانی را تا حد زیادی بپذیرد و این احتمالا فرصتی به فعالان مدنی افغانستان می دهد که هر چند سخت و پرهزینه، در بالیدن افغانستان عزیز بکوشند.

🔹امید بذر هویت ماست و ما نیز برای همسایگان افغان خود، آرزوی روزهای بهتر داریم.

https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
دکتر عبدالکریمی را از نزدیک می شناسم. انسانی شریف،دلسوز، متدین، ساده زیست و اهل مدارا و گفت و گو که حتی در میان دانشجویان بسیجی نیز محبوب است. اخراج ایشان از دانشگاه، اگر صحت داشته باشد، عجیب و بسیار مایه ی تاسف است. واقعا به کدام دلیل شرعی و اخلاقی هم جامعه را از چنین استادی محروم می کنند و هم منبع معاش یک انسان شریف را از او می گیرند؟

مهدی نساجی- پژوهشگر علم و دین
🔻 درباره مقاومت پنجشیر

📍به نظر می رسد نوعی فضای هیجانی بر آنچه در پنجشیر می گذرد حاکم است. ضمنا عده ای به صرف این که دولت ایران، سکوت کرده است و یا اینگونه برداشت می شود که دولت تمایلاتی به طالبان دارد، از مقاومت پنجشیر حمایت می کنند، تا مخالفت خود را با رویه های غلط در حاکمیت ایران نشان دهند. این دو باعث می شود که ما در طبل جنگی خونین بکوبیم، بدون آن که هیچ تصویر روشنی از نتایج آن داشته باشیم.

📍صرف نظر از موضع گیری دولت ایران (که به نظر من در این مورد غلط نیست، هر چند به بدترین شکل تبیین می شود) و نیز آنچه تاکنون بر افغانستان رفته است و همچنین موضع گیری های سودجویانه بین المللی، مقاومت احمد مسعود و یارانش بهترین راه حل برای وضعیت در حال حاضر افغانستان نیست. این که احمد مسعود می گوید «ما در جغرافیای پنجشیر از کل افغانستان دفاع می کنیم»، یک عبارت زیبا ولی یک استراتژی مبهم و بدون اهداف روشن است.

📍به نظر می رسد، در وضعیت کنونی که طالبان، تقریبا کل کشور را غصب کرده است، بهترین استراتژی پرهیز از جنگ و خونریزی به هر طریق ممکن، حتی در صورت پذیرش حاکمیت طالبان باشد.

📍شاید بهتر بود احمد مسعود در همان ابتدا، با طالبان به نوعی مصالحه می کرد، حتی اگر این مصالحه غیر عادلانه و به قول معروف ده بر یک باشد. حداقلش این بود که جان و مال و خانه پنجشیریان حفظ می شد و پس از برقراری ثبات و امنیت نسبی، تا حد ممکن مقاومت از طریق تلاشهای مدنی و فرهنگی ادامه پیدا می کرد.

📍امروز در ایران، مصلحان و دلسوزان، برای استیفای مطالبات به حق مردمی، به هیچ وجه تجمعات خیابانی را که ممکن است به آشوب و خشونت منجر شود و مردم آسیب ببینند توصیه نمی کنند، حتی اگر ظلمی صورت گرفته باشد. همه تلاشها بر این است که راه اصلاح از طریق مدنی، حتی اگر گوش شنوایی نباشد صورت گیرد. مشی اصلاح طلبانه، راهی سخت و کم بازده و دیربازده است ولی همه ما در ایران به این نتیجه رسیده ایم که چاره ای جز این نداریم.

📍آیا بهتر نبود که بچه شیر پنجشیر نیز، استراتژی پرهیز از خشونت و جنگ را به هر قیمت پیش می گرفت و پس از برقراری امنیت نسبی، حتی امنیت ظالمانه، دست به اقدامات و تلاشهای مدنی، ولو کم بازده و دیربازده می زد؟

📍در زمان حمله مغولان، خواجه نصیرالدین طوسی، عالم سرشناس شیعی، به نوعی با سلاطین مغول مصالحه کرد و در برابر ظلم و یورش آنها مقاومت سخت نکرد. با اینحال پس از برقراری حاکمیت مغول، او دست از کار نکشید و به تلاش برای تغییر از درون، به روشهای فرهنگی و مدنی پرداخت و اتفاقا در این زمینه موفقیت های بزرگی به دست آورد که به نوعی منجر به رنسانس فرهنگی در میان مغولان شد.

📍این که گفته می شود، در مقابل ظلم یک قدم عقب نمی نشینیم و یا در استیفای حقوق ملت، یک گام هم عقب نمی رویم، معنایش این نیست که باید سلاح گرفت و تا آخرین قطره خون جنگید. بلکه به این معناست که حتی به اندازه یک قدم هم به ظلم رسمیت نمی دهیم. و این منافاتی ندارد با این که در جایی که افقی برای پیروزی وجود ندارد، ضمن افشای ظلم، تن به مصالحه های نابرابر، برای حفاظت بهینه از آنچه موجود است بدهیم.
https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
پنجشیر و عاشورا

🔹در نوشته پیشین، این دیدگاه را مطرح کردم که شاید بهتر بود احمد مسعود، به نوعی، هر چند نابرابر و ظالمانه، با طالبان غاصب، به مصالحه می رسید و پنجشیر را درگیر جنگ نابرابر نمی کرد تا جان و مال مردم پنجشیر به خطر نیفتد. دوستانی این پرسش را مطرح کردند که پس مبارزه با ظلم تا آخرین نفس چه شد؟ مگر درس عاشورا این نبود که در مقابل ظلم، تا آخرین قطره خون ایستادگی کنیم؟

🔹ان شاء الله در چند نوشته کوتاه، به عاشورا خواهم پرداخت و توضیح خواهم داد که ماجرای عاشورا، گرچه درسهای مهمی دارد، ولی پیام عاشورا این نیست که در مقابل ظلم حتی یک قدم عقب ننشینیم. گاهی ممکن است با حفظ مرزبندی میان حق و باطل، در مقابل ظالمان، نه یک قدم که دهها قدم عقب بنشینیم تا از منافع جامعه تا حد امکان محافظت کنیم.

🔹حسین بن علی (ع)، اساسا به دنبال مبارزه مسلحانه با ظلم نبود و به نظر می رسد ایشان اصلا نمی خواست با یزید درگیر شود و حتی حاضر بود پس از انصراف اهل کوفه از پذیرش امام، راه خویش بگیرد و از معرکه بیرون رود. امام حسین (ع) فقط یک خط قرمز داشت و آن هم عدم بیعت با یزید بود.

🔹اما چرا امام نمی خواست با یزید بیعت کند؟ چون اگر امام با یزید بیعت می نمود، از آن به بعد، اسلام بنی امیه رسمیت می یافت و تصور همگان این بود که اسلام یعنی آنچه یزید و حاکمان بعد از او می گویند، تا جایی که شاید ما نیز بعد از 1400 سال تصور می کردیم که اسلام یعنی همان که بنی امیه در ادامه رسول خدا به جامعه عرضه کرده است. امام حسین با شهادت خود، در حقیقت دست به افشاگری زد و مسیر حق و باطل را روشن کرد و مشعلی برای پاسداشت حقیقت برافروخت.

🔹وقتی چنین مشعلی برافروخته شد، و حق از باطل در مسیر اسلام روشن شد، امامان بعدی، دیگر نیازی نمی دیدند که با حاکمان زمان خود درگیر جنگ مسلحانه شوند و حتی با آنان بیعت هم می نمودند . به عبارت دیگر تمامی امامان بعدی، مشعلی در کنار خود داشتند که آن مشعل را حسین بن علی برافروخته بود و مرزبندی ها مشخص شده بود و به همین دلیل امامان بعدی ضمن تمکین مدنی از حاکمان جور، راههای فرهنگی را برای گسترش حق و ابطال باطل برگزیدند و البته در چنین راهی، هزینه های شخصی بسیار از جمله زندان و شهادت هم می دادند.

🔹به نظر میرسد، خود امام حسین (ع) هم اگر راه دیگری غیر از ریخته شدن خون خود برای افشای باطل داشت، آن راه را انتخاب می نمود، ولی شرایط خاص اجتماعی و تاریخی امام، چاره ای جز شهادت برای ایشان نگذاشت.

🔹بنابراین، وقتی مرز میان حق و باطل روشن شد، دیگر لازم نیست تا آخرین قطره خون با حاکمان جور مبارزه مسلحانه نمود، بلکه در بسیاری موارد، مصلحت جان و مال مردم بی پناه اینگونه ایجاب می کند که با حفظ خطوط و مرزبندی ها، در عمل از حاکمان جور تمکین کرد و یا به نوعی با آنان مصالحه نمود و راههای دیگری را برای مبارزه، از جمله تلاشهای فرهنگی، پیش گرفت.

🔹در زمینه و زمانه ما، بر هیچ انسان فرهیخته ای، انحراف طالبان از مسیر انسانیت و دین پوشیده نیست و به مدد تکنولوژی ارتباطات، راههای بسیاری برای افشای ظلم وجود دارد و لازم نیست که مثلا یک شهر را درگیر جنگ خونین کنیم، تا به جهانیان ظلم ظالمان را نشان دهیم.

🔹بنابراین، منافاتی ندارد که ما از حسین بن علی (ع)، درس آزادگی بیاموزیم، ولی برای حفظ حداقل های مردم، از جنگ و خون ریزی پرهیز نماییم و با حاکمان جور وارد نوعی مصالحه، ولو به ناچار نابرابر شویم و راههای دیگری برای مبارزه بیابیم.


https://www.tgoop.com/delshodeyevelshode
2025/07/10 14:06:31
Back to Top
HTML Embed Code: