tgoop.com/drnekoonam/1137
Last Update:
#تعریف_خدا_در_دین_عقلانی
#تأویل_خدای_دین_تاریخی
1. چنان که پیش تر بیان شد، خدا در دین عقلانی عبارت هستی مطلق است. از چنین خدایی در گفتمان فلسفی و عرفانی به خدای وحدت وجودی و در گفتمان مدرن به خدای نامتشخص تعبیر می شود.
2. برخی برای این که ثابت کنند که در دین تاریخی از چنین خدایی سخن به میان می آید، به آیاتی از قرآن نظیر آنچه که در پی می آید، استشهاد می جویند.
الف. هُوَ اْلأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِکلِّ شَيْءٍ عَليمٌ (حدید،3)؛ او همان اول و آخر و ظاهر و باطن است و بر هر چیز داناست.
ب. وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ (بقره،115)؛ مشرق و مغرب از آن خداست. به هر جا که رو کنید، آنجا روی خداست. خدا گسترده و داناست.
3. من اینک نمی خواهم بگویم که آیا این آیات بر خدای نامتشخص یا خدای وحدت وجودی دلالت دارد یا نه؛ بلکه می خواهم بگویم که من چنین معنایی را برای چنین آیاتی می پسندم و با عقل و درک خودم سازگار می یابم.
4. نیز من نمی خواهم بگویم که تعریفی که من از خدا به دست می دهم، با خدای عرفانی و وحدت وجودی انطباق دارد یا نه. سخن من این است که ما اگر بخواهیم از خدا یک تعریفی به دست بدهیم که برای همه افراد بشر قابل درک و مورد قبول باشد، همین است که گفته شود، خدای عبارت از هستی مطلق است و لذا باید به همه کس و چه چیز عشق ورزید.
5. البته این به معنای انکار خدای متشخص نیست. تنها سخن ما این است که با ادله برون دینی اثبات خدای متشخص قابل اثبات نیست. باور به خدای متشخص ریشه در ایمان و اعتماد به بیانات انبیای الهی دارد؛ لذا اگر کسانی به بیانات انبیای الهی ایمان و اعتماد نداشته باشد، نمی تواند به خدای متشخص به مفهوم دینی اش یعنی خدای انسانوار سخنگو باور داشته باشد.
6. بر این اساس، ما به کسانی که از دین تاریخی اعراض کرده اند، عرض می کنیم، اگر خدای متشخص معقول نمی نماید، اما خدای نامتشخص یعنی هستی مطلق چنین نیست و معقول می نماید؛ چرا که بدیهی است که فقط من نیستم که هستم؛ بلکه غیر از من هم اعم از انسان ها و حیوانات و گیاهان و جمادات و نیز اعم از مشهودات و غیرمشهودات وجود دارند.
7. آنچه برای تمام انسان ها مسلم است، این است که آدمی در دامن این هستی خلق شده و پروریده است و هستی او وابسته به هستی مطلق است و او اگر یک آن، هستی مطلق نباشد، وجود نخواهد داشت.
8. لذا می توان نتیجه گرفت که ما باید شاکر هستی مطلق باشیم و به آن عشق ورزی بورزیم و با آن وحدت ذهنی و قلبی برقرار کنیم تا از رهگذر آن به آرامش و لذت معنوی برسیم.
9. پرستش چنین خدایی هم عبارت از همین عشق ورزی و فانی ساختن خودیت و منیت با وحدت در هستی مطلق است. چنین پرستشی می تواند روح عبادات و مناسک دینی را تشکیل دهد و از این رهگذر، عبادات و مناسک را دلپذیر و آرامش بخش سازد.
BY مدهامتان
Share with your friend now:
tgoop.com/drnekoonam/1137