tgoop.com/elahebaseda/407
Last Update:
برای دختری که با لهجهی من دوست شد |
برای ستا
تو با لهجهی من دوست شدی اولینبار. من با چی تو دوست شدم؟ با خندههایت؟ شاید اینطور بود: من چیز بامزهیی گفتم، تو خندیدی، ما با هم دوست شدیم. ما با هم دوست ماندیم.
همهاش فکر میکردم این نامه را بنویسم، ننویسم، تو نامه گرفتن را دوست داری نداری، اصلن نامهام را میخانی نمیخانی، میفهمی نمیفهمی، با آن قیافهات، دلت هم بخاهد، بعد یادم آمد که نه، تو کلمهها را دوست داری، تو جملهها را دوست داری، تو لهجهها را دوست داری، و مهمتر، تو مرا دوست داری، پس چرا که نه، وقتی که من هم تو را دوست دارم.
من چطور تو را دوست دارم و چطور با تو دوستم؟ اینطور که با خانهی شما راحتم. با اتاقت راحتم. با کمد لباست راحتم. مهمتر از همه با آشپزخانه و یخچال خانهی شما خیلی خیلی راحتم. من میتوانم هرچیزی را به تو بگویم، اگر برایت سؤال شود. که نمیشود و این نشان میدهد تو از جهاتی نرمال نیستی. بههرحال، نمیخاهم باز به این حالت مزخرف بیسؤالی تو گیر بدهم. بگذار از این بگویم: دلم لک زده برای کیکهای شکلاتی خوشمزهی مزخرفت، البته بهشرط عدم حضور دخترخالهی کوفتیات.
جدا از مسخرهبازی، این میزان راحتی و صمیمیت من با تو، بهخاطر خود تو است، تو که اهل قضاوت نیستی، تو که اهل خندیدنی، تو که خوشگذرانی، تو که کلهخر و جسوری. با تو خوش میگذرد، باز هم میگویم بهشرط عدم حضور دخترخالهات و پچپچهای ریز درگوشیِ شما دوتا.
بگذار اینطور تمامش کنم: دوستت دارم و بهت افتخار میکنم(واقعن و بدون هیچ شوخی و شرطی). کافی است خانهتان خالی شود تا با یک کیک گنده بیایم و تولد ۴ نفرهمان را یکی کنیم.
الهه نصیری
#برای_تو_مینویسم
@elahebaseda
BY جَستوجو | الهه نصیری
Share with your friend now:
tgoop.com/elahebaseda/407