tgoop.com/eshtadan/9836
Last Update:
.
تیر
یکم تیر ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
"چارپایان خُرد و بزرگ و مردم، همه آرزومند دیدار تیشتر هستند، تا کی دوباره آن ستاره باشکوه سر بر زند و چشمههای آب روان شود، به ستبری شانههای اسبان." ـ اوستا. تیریشت.
چهارمین ماه سال به نام تیر یا تیشتر است که ستارهشناسان متاخر ایرانی آن را ستاره شعرای یمانی میشناسند.
ایرانیان به شعرای یمانی ارج مینهادند چندان که باور داشتند اهورامزدا او را نگاهبان دیگر ستارگان کرده است.
ستاره شعرای یمانی در ماه تیر، هر بامداد با شکوه تمام در آسمان خاور میدرخشد.
تیشتر را فرشته باران میشناسند و در نزد ایرانیان فرشته خوراکی و خوردنی است.
در اوستا، خورشید و ماه و تیشتر با هم آمده و یشتهای هر یک هم پشت سر یکدیگر است.
تیر یشت یکی از دلکشترین پارههای اوستاست. بهتر است تا هر ایرانی یک بار کتاب اوستا را برخواند و با دانش کهن ایرانی و آیین نیاکانی خود آشنا شود.
تیشتر در جهانشناسی ایرانی اسپ سپید زیبایی است، زرین گوش و با ساز و برگ زرین که به دریای کیهان فرورفت. در آنجا با اَپوش، دیو خشکسالی، رویارو شد. اپوش اسپی سیاه بود با گوش و دم سیاه و ترسناک.
تیشتر سه شبانه روز با اپوش بجنگید. اما از او بشکست. سپس اهورامزدا بدو یاری بخشید و باری دیگر به نبرد اپوش شد و پیروز آمد. تندر و آذرخشی که تیرماه در آسمان دیده میشود از پیکار تیشتر و اپوش است. ریزش باران در صحنههای پر از دلهره در فیلمهای سینما از همین افسانه کهن نبرد تیشتر و اپوش در خیال فیلمسازان پیکر بسته است.
با پیروزی تیشتر و شکست دیو خشکسالی، آبها به چراگاهها و به زمینهای کشاورزی روان شد. باد برخاست و ابرهای بارانزا را به هر سو ببرد تا بارانها بر هفت اقلیم زمین فروبارید. همه جور تخمها با آن باران بر زمین ریخت و سرآغاز رویش و رونق کشت و ورز شد.
هم ماه تیر یادآور نبرد افراسیاب تورانی با ایرانیان در زمان شاهنشاهی منوچهر پیشدادی است. در آن نبرد بر آن نهادند تا یکی ایرانی تیری بیندازد و جای فرودآمدن تیر مرز ایران و توران باشد. آرش، تیرانداز زبردست، بر چکاد دماوند شد و تیری به خاور انداخت که بر کران رود جیحون بر درختی نشست و آنجا را مرز شناختند. ایرانیان از آن روزگار سیزدهم تیر ماه را سالروز تیرانداختن آرش شناخته و به نام تیرگان جشن میگیرند.
افسانه تیشتر و نبردش با دیو خشکسالی گویای دیرینگی کمآبی در بوم ایران است.
جای درنگ و ستایش دارد که نیاکان ما این سرزمین کمآب را هزاران سال نگه داشتهاند.
این افسانهها و باورهای کهن ایرانی بنیادهای تمدنی ماست. از زمانی که از این فرهنگ دیرینه بالنده جدا شدیم مسیر زندگانی خود را گم کردیم. اگر مسیری برای سربلندی ما مانده باشد همچنان مسیر فرهنگ باستانی ایران است.
جز آن هر چه هست بازی و بازیگریهایی است تا ایرانی را در بند بدارند. سودش به جیب بندسازان و بندداران. فقر و درماندگی بهره ما، تا در گرفتاری و تباهی بمانیم و گشایش زندگانی فروبسته خود را از موهومات طلب کنیم.
https://www.tgoop.com/dejnepesht4000
.
BY اشتادان Eshtadan
Share with your friend now:
tgoop.com/eshtadan/9836