tgoop.com/esmaeilzadehasl/639
Last Update:
پزشکیان یا جلیلی - قسمت ششم: نهادهای مالی
بانک، بیمه، بورس و صندوقهای بازنشستگی از مهمترین نهادهای مالی هستند.
حال نهادهای مالی کشورمان خوب نیست.
- اغلب بانکهای ایران سالهاست که ورشکسته هستند.
- بیمههای ایران پشتوانه لازم برای ارایه خدمات بیمهای مورد نیاز صنایع بزرگ را ندارند.
- بورس به محل نوسان گیری دولت و خصولتیها از مردم تبدیل شده
- صندوقهای بازنشستگی هم به صندوقهای ورشکستگی تبدیل شدهاند و در حال نابودی کل اقتصاد کشور هستند.
چرا این بلاها بر سر تمام نهادهای مالی کشور آمده است؟
بانکها از یک طرف محلی برای تامین مالی دولت بودهاند و از طرف دیگر، به ابزاری برای خدمات اجتماعی تبدیل شدند که دولت توان انجام آنها را نداشت. بانکها به جای اینکه سپردههای مردم را نگهدارند و تامین مالی کوتاه مدت بخشهای صنعت، کشاورزی و خدمات را انجام دهند، به محلی برای اعطای «تسهیلات دستوری» تبدیل شدند. تسهیلاتی که هم «نرخ نکول» در آنها بالاست و هم سود آور نیستند. ما به التفاوت نرخ دستوری و نرخ شورای پول و اعتبار را هم دولتها متعهد شدند که پرداخت کنند، اما هیچ وقت پرداختی انجام نشد و این مبالغ تبدیل به بدهیهای بلندمدت دولت شد که هیچ گاه هم پرداخت نخواهند شد. بالا بودن نرخ تورم و پایینتر نگهداشتن نرخ تسهیلات از نرخ تورم هم میخ آخر تابوت نظام بانکی را زد تا بانک ماهیت کسب و کاریاش را از دست بدهد و به محلی برای «توزیع رانت» تبدیل شود.
بیمهها هم همواره با مساله کم بودن سرمایه و ناتوانی در پوشش خطرات پروژههای بزرگ مواجه بودهاند. برای حل این مساله، طی سالیان گذشته «بیمه اتکایی» مورد استفاده بوده است تا شرکتهای بیمه داخلی بتوانند با پشتوانه شرکتهای بیمه بزرگ دنیا نسبت به پوشش خطرات پروژههای بزرگ اقدام کنند. با این حال، با گسترش تحریمها، حالا بیمههای داخلی هم امکان ارتباط با صنعت بیمه جهانی را از دست دادهاند و عملا ریسکهای انجام فعالیتهای صنعتی و تجاری بزرگ به شدت افزایش پیدا کرده است.
بورس اوراق بهادار، قرار بوده به محلی شفاف برای حمایت از سرمایه گذاران تبدیل شود تا مردم بتوانند با خیالی آسوده پساندازهای کوچک خودشان را با کمک این نهاد سرمایه گذاری کنند و تامین مالی پروژههای بزرگ را امکان پذیر کنند.
با این حال بورس اوراق بهادار به محلی برای تامین مالی کسر بودجه دولت و به ابزاری برای نوسانگیری خصولتیها از مردم تبدیل شده است. خصولتیها که سرمایههای بزرگ در دست دارند، به صورت فرمایشی در دورههایی بازار را به اوج میبرند و در دورههایی بازار را به زمین میزنند. دولت هم با «قیمت گذاری دستوری» و مصوبات حساب نشده و گاهی حتی «اعلام نشده»، یکدفعه یک صنعت را به اوج و حضیض میبرد. خود سازمان بورس هم گاهی به «دلایل غیر فنی» سالها شرکتها را در نوبت ورود به بورس نگاه میدارد و مانع از تامین مالی آنها در بورس میشود.
از همه عجیبتر، دشمنی گروهی از سیاسیون نزدیک به دولت سیزدهم با «بورس کالا» است. بورس کالا که شفافترین محل برای کشف قیمت و عرضه محصولات است، به بهانههایی مانند «دلار زدایی» مورد حمله قرار گرفته است و اگر این حضرات قدرت پیدا کنند، با از بین بردن این بازار، قیمت گذاری و ساز و کار عرضه محصولات را به «تاریکخانه»های مطلوب خودشان خواهند برد.
صندوقهای بازنشستگی هم بماند برای فرصتی دیگر
فقط ۴۵۰ هزار میلیارد تومان کسری در سال ۱۴۰۳
بیش از ۱۶ درصد بودجه عمومی کشور
و ۶۳ درصد بیشتر از بودجه آموزش و پرورش
توصیه انتخاباتی هم بماند به قضاوت خودتان...
@esmaeilzadehasl
BY یادداشتهای یک معلم تفکر سیستمی
Share with your friend now:
tgoop.com/esmaeilzadehasl/639