EVOPHILOSOPHY Telegram 672
چگونه اختلاف‌نظرها را کم کنیم؟ راهکاری تکاملی

همان سه درس فلسفی که در پست قبلی در بیان چرایی وجود اختلاف‌نظرها بیان شد می‌توانند راه برون‌رفت را نیز نشان دهند. با تغییر نگرش، گاهی آنچه مشکل را آفریده، در خود راه‌حل را هم دارد.
درس عملی از درس یک.
از درس یک آموختیم که در داوری درباب جملات تجویزی ابتدا باید هدف را مشخص کنیم. اگر کسی گفت «باید (یا نباید) فلان کار را بکنیم» یا گفت «فلان اقدام (نا)کارآمدتر است» بلافاصله باید پرسید «برای رسیدن به چه هدفی و در برآوردن چه منظوری؟». تنها در این حالت است که امکان داوری عینی فراهم می‌شود. مطابق آنچه امروزه به سیاست‌گذاری و حکمرانی مبتنی برشواهد (شواهدمحور) موسوم شده است ابتدا باید هدفی را دقیقاً مشخص، سپس از میان وسایل (برنامه‌ها) رسیدن به هدف یکی را انتخاب کرد. آنگاه کارآمدی آن وسیله را در عمل و طی زمان سنجید و با توجه به ناکارآمدی، در وسیله، گاه در هدف، و گاه در هر دو تجدیدنظر کرد. اهداف و راهکارهای غیرقابل‌سنجش، و غیرقابل‌بازبینی (مطلق) نمی‌توانند و نباید به عنوان اهداف دولت‌ها انتخاب شوند.
فرض کنید از الف و ب در باب اهدافی را که از تجویزهای خود درنظر دارند سؤال کرده‌ و به عنوان نمونه دو پاسخ‌ زیر را دریافت کرده‌ایم.
اگر زودتر اتیسم‌های شدید را تشخیص دهیم از درد و رنج افراد و خانواده‌ها می‌کاهیم.
اگر جوامع یکدست شوند در دازمدت درد و رنجی کمتر، اما در تعداد بیشتر در جوامع توزیع می‌شود.
اقدامات در جهت برآورده شدن این اهداف می‌تواند پیامدهای فرعی داشته باشد. گاه این پیامدهای فرعی در تعارض با هم قرار می‌گیرند و پیگیری همزمان آنها مشکل‌آفرین به نظر می‌رسد.
اما اگر کسی بتواند راهکار بینابینی عرضه کند که محصول اعمالِ آن این باشد که هم درد و رنج خانواده‌هایی که مشکل دارند کم شود و هم تنوع در جوامع کم نشود احتمالاً هر دو هدف بالا را برآورد کرده است. اما چگونه؟

تمثیلی تکاملی
چنین راهکار بینابینی میلیون‌ها سال است که موتور محرک تکامل است. فعال شدن انتخاب طبیعی حداقل دو شرط دارد: تنوع و توارث. از یکسو هرچه تنوع در خصیصه‌ها در جمعیتی بیشتر باشد امکانات بیشتری در اختیار انتخاب طبیعی است؛ اما از سوی دیگر اگر خصیصه‌های محل بحث ارث‌پذیر نباشند مورد پسند انتخاب طبیعی نیستند. در حالیکه توارث، همانطور که از نامش پیداست، افراد مشابه می‌آفریند و از تنوع می‌کاهد! اولی در جمعیت واگرایی می‌آفریند و دومی همگرایی. و این دو شرط به ظاهر متناقض در بطن انتخاب طبیعی جاخوش کرده‌اند. از آغاز پیدایی حیات با این دو نیروی متعارض که یکی افزاینده‌ی تنوع است و دیگری کاهنده‌ی آن بوده پیش آمده‌ایم. اما چگونه تعادلی میان آنها ایجاد می‌شود؟
در جهان زیستی تعادل‌ها معطوف به یک هدف نهایی شکل می‌گیرند: بقاء و تولید مثل. پیگیری این هدف غائی است که میان دو نیرو، تهاترهای موقت برقرار می‌کند و طی زمان گاه تأکید را بر اولی می‌گذارد و گاه بر دومی. بسته به شرایط گاهی یک شرط مهم‌تر می‌شود و گاهی شرط دیگر. بنابراین یک نقطه‌ی تعادل مشخص وجود ندارد. (به همین دلیل انواعی از انتخاب طبیعی شکل گرفته است: در انتخاب تثبیت‌کننده بر کاهش تنوع تأکید می‌شود و در انتخاب جهت‌دار و گسلنده بر افزایش تنوع. در شرایطی که ثبات محیطی داشته باشیم از اهمیت تنوع کاسته می‌شود و برعکس با افزایش تلاطم محیطی تنوع بیشتر اهمیت می‌یابد.)

به کارگیری تمثیل در حل مسأله
به نحو مشابه تکامل اجتماعی نیز در بطن خود دو نیروی متعارض را همزمان نیاز دارد: نیروهایی واگرا از میانگین (هنجارشکن) و نیروهای همگرا به سوی میانگین (به‌هنجارساز). هر نوع نگاه مطلق‌نگرانه که صرفاً بر یکی از این دو تأکید گذارد در درازمدت ناکارآمد است.
اما در ساحت انسانی و اجتماعی چه هدفی مشابه بقاء و تولید مثل در سطح زیستی عمل می‌کند و نقش ساماندهی در تهاترها را بازی می‌کند؟ از منظر ارسطو صرفاً یک ارزش ذاتی و غایی وجود دارد که همگان بر سر آن اتفاق نظر دارند: به‌زیستی و شکوفایی. به‌ویژه وقتی سخن از وظیفه‌ی ذاتی دولت‌هاست باید هدف غایی، بهترزیستنِ عمومِ مردم جامعه باشد که مبتنی بر دو پایه است: الف. کاهش درد و رنج، و ب. مهیا کردن مسیرِ شکوفاییِ قابلیت‌های فردی.
خلاصه آنچه از درس یک می‌آموزیم:
در اختلاف‌نظرهای اجتماعی و سیاسی وقتی بر سر دو تجویز اختلاف‌نظر داریم ابتدا باید توضیح دهیم که برآوردن آن تجویز ما را به چه خرده‌هدفی می‌رساند. و وقتی زیرجمعیت‌ها چندین تجویز رقیب را معرفی می‌کنند باید با توجه به نقشی که این اهداف در رسیدن به هدف غائی، یعنی افزایش بهزیستی و شکوفایی، بازی می‌کنند تهاتر انجام داد. این کاری نیست که یکبار برای همیشه انجام شود. با بازخوردی که از شواهد می‌گیریم این کار را به نحوی مستمر انجام می‌دهیم.

تا راه‌حل فاصله داریم. دو پست بعدی را ببینید و سپس جمع‌بندی کنید.
هادی صمدی
@evophilosophy



tgoop.com/evophilosophy/672
Create:
Last Update:

چگونه اختلاف‌نظرها را کم کنیم؟ راهکاری تکاملی

همان سه درس فلسفی که در پست قبلی در بیان چرایی وجود اختلاف‌نظرها بیان شد می‌توانند راه برون‌رفت را نیز نشان دهند. با تغییر نگرش، گاهی آنچه مشکل را آفریده، در خود راه‌حل را هم دارد.
درس عملی از درس یک.
از درس یک آموختیم که در داوری درباب جملات تجویزی ابتدا باید هدف را مشخص کنیم. اگر کسی گفت «باید (یا نباید) فلان کار را بکنیم» یا گفت «فلان اقدام (نا)کارآمدتر است» بلافاصله باید پرسید «برای رسیدن به چه هدفی و در برآوردن چه منظوری؟». تنها در این حالت است که امکان داوری عینی فراهم می‌شود. مطابق آنچه امروزه به سیاست‌گذاری و حکمرانی مبتنی برشواهد (شواهدمحور) موسوم شده است ابتدا باید هدفی را دقیقاً مشخص، سپس از میان وسایل (برنامه‌ها) رسیدن به هدف یکی را انتخاب کرد. آنگاه کارآمدی آن وسیله را در عمل و طی زمان سنجید و با توجه به ناکارآمدی، در وسیله، گاه در هدف، و گاه در هر دو تجدیدنظر کرد. اهداف و راهکارهای غیرقابل‌سنجش، و غیرقابل‌بازبینی (مطلق) نمی‌توانند و نباید به عنوان اهداف دولت‌ها انتخاب شوند.
فرض کنید از الف و ب در باب اهدافی را که از تجویزهای خود درنظر دارند سؤال کرده‌ و به عنوان نمونه دو پاسخ‌ زیر را دریافت کرده‌ایم.
اگر زودتر اتیسم‌های شدید را تشخیص دهیم از درد و رنج افراد و خانواده‌ها می‌کاهیم.
اگر جوامع یکدست شوند در دازمدت درد و رنجی کمتر، اما در تعداد بیشتر در جوامع توزیع می‌شود.
اقدامات در جهت برآورده شدن این اهداف می‌تواند پیامدهای فرعی داشته باشد. گاه این پیامدهای فرعی در تعارض با هم قرار می‌گیرند و پیگیری همزمان آنها مشکل‌آفرین به نظر می‌رسد.
اما اگر کسی بتواند راهکار بینابینی عرضه کند که محصول اعمالِ آن این باشد که هم درد و رنج خانواده‌هایی که مشکل دارند کم شود و هم تنوع در جوامع کم نشود احتمالاً هر دو هدف بالا را برآورد کرده است. اما چگونه؟

تمثیلی تکاملی
چنین راهکار بینابینی میلیون‌ها سال است که موتور محرک تکامل است. فعال شدن انتخاب طبیعی حداقل دو شرط دارد: تنوع و توارث. از یکسو هرچه تنوع در خصیصه‌ها در جمعیتی بیشتر باشد امکانات بیشتری در اختیار انتخاب طبیعی است؛ اما از سوی دیگر اگر خصیصه‌های محل بحث ارث‌پذیر نباشند مورد پسند انتخاب طبیعی نیستند. در حالیکه توارث، همانطور که از نامش پیداست، افراد مشابه می‌آفریند و از تنوع می‌کاهد! اولی در جمعیت واگرایی می‌آفریند و دومی همگرایی. و این دو شرط به ظاهر متناقض در بطن انتخاب طبیعی جاخوش کرده‌اند. از آغاز پیدایی حیات با این دو نیروی متعارض که یکی افزاینده‌ی تنوع است و دیگری کاهنده‌ی آن بوده پیش آمده‌ایم. اما چگونه تعادلی میان آنها ایجاد می‌شود؟
در جهان زیستی تعادل‌ها معطوف به یک هدف نهایی شکل می‌گیرند: بقاء و تولید مثل. پیگیری این هدف غائی است که میان دو نیرو، تهاترهای موقت برقرار می‌کند و طی زمان گاه تأکید را بر اولی می‌گذارد و گاه بر دومی. بسته به شرایط گاهی یک شرط مهم‌تر می‌شود و گاهی شرط دیگر. بنابراین یک نقطه‌ی تعادل مشخص وجود ندارد. (به همین دلیل انواعی از انتخاب طبیعی شکل گرفته است: در انتخاب تثبیت‌کننده بر کاهش تنوع تأکید می‌شود و در انتخاب جهت‌دار و گسلنده بر افزایش تنوع. در شرایطی که ثبات محیطی داشته باشیم از اهمیت تنوع کاسته می‌شود و برعکس با افزایش تلاطم محیطی تنوع بیشتر اهمیت می‌یابد.)

به کارگیری تمثیل در حل مسأله
به نحو مشابه تکامل اجتماعی نیز در بطن خود دو نیروی متعارض را همزمان نیاز دارد: نیروهایی واگرا از میانگین (هنجارشکن) و نیروهای همگرا به سوی میانگین (به‌هنجارساز). هر نوع نگاه مطلق‌نگرانه که صرفاً بر یکی از این دو تأکید گذارد در درازمدت ناکارآمد است.
اما در ساحت انسانی و اجتماعی چه هدفی مشابه بقاء و تولید مثل در سطح زیستی عمل می‌کند و نقش ساماندهی در تهاترها را بازی می‌کند؟ از منظر ارسطو صرفاً یک ارزش ذاتی و غایی وجود دارد که همگان بر سر آن اتفاق نظر دارند: به‌زیستی و شکوفایی. به‌ویژه وقتی سخن از وظیفه‌ی ذاتی دولت‌هاست باید هدف غایی، بهترزیستنِ عمومِ مردم جامعه باشد که مبتنی بر دو پایه است: الف. کاهش درد و رنج، و ب. مهیا کردن مسیرِ شکوفاییِ قابلیت‌های فردی.
خلاصه آنچه از درس یک می‌آموزیم:
در اختلاف‌نظرهای اجتماعی و سیاسی وقتی بر سر دو تجویز اختلاف‌نظر داریم ابتدا باید توضیح دهیم که برآوردن آن تجویز ما را به چه خرده‌هدفی می‌رساند. و وقتی زیرجمعیت‌ها چندین تجویز رقیب را معرفی می‌کنند باید با توجه به نقشی که این اهداف در رسیدن به هدف غائی، یعنی افزایش بهزیستی و شکوفایی، بازی می‌کنند تهاتر انجام داد. این کاری نیست که یکبار برای همیشه انجام شود. با بازخوردی که از شواهد می‌گیریم این کار را به نحوی مستمر انجام می‌دهیم.

تا راه‌حل فاصله داریم. دو پست بعدی را ببینید و سپس جمع‌بندی کنید.
هادی صمدی
@evophilosophy

BY تکامل و فلسفه


Share with your friend now:
tgoop.com/evophilosophy/672

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The administrator of a telegram group, "Suck Channel," was sentenced to six years and six months in prison for seven counts of incitement yesterday. According to media reports, the privacy watchdog was considering “blacklisting” some online platforms that have repeatedly posted doxxing information, with sources saying most messages were shared on Telegram. A few years ago, you had to use a special bot to run a poll on Telegram. Now you can easily do that yourself in two clicks. Hit the Menu icon and select “Create Poll.” Write your question and add up to 10 options. Running polls is a powerful strategy for getting feedback from your audience. If you’re considering the possibility of modifying your channel in any way, be sure to ask your subscribers’ opinions first. bank east asia october 20 kowloon Don’t publish new content at nighttime. Since not all users disable notifications for the night, you risk inadvertently disturbing them.
from us


Telegram تکامل و فلسفه
FROM American