tgoop.com/evophilosophy/693
Last Update:
هادی عالمزاده: استاد ممتازی که همواره جویای دانش است
امروزه عموماً دو دستهی عمده از مدرسان در دانشگاههای کشور مشغول تدریس، و تا حدی پژوهشاند. برخی، همانند پژوهشگران دانشگاههای معتبر جهان در رشتهی خاصی متخصصاند. برخی نیز متأسفانه تخصص لازم را برای تدریس در رشتهی خود ندارند اما در دانشگاهها حضور دارند. در این میان کمتر کسانی را میتوان به واقع «استاد» نامید؛ کسانی که الف. در یک رشتهی دانشگاهی تخصصی دارند؛ ب. کنجکاوانه به علوم دیگر، ادبیات و هنر، سرک میکشند؛ و ج. مهمتر از آن واجد منش یک معلماند. برای اینجانب، استاد عالمزاده نمونهی اعلای این دسته از نوادر است.
الف. استاد تاریخ
وقتی سخن از تاریخ ایران و جهان اسلام است همگان با جایگاه استاد به خوبی آشنا هستند و ناآشنایی من با این حوزهی معرفتی اجازه نمیدهد در این وجه استاد سخنی گویم. به گواهی سایر اساتیدِ تاریخ، هادی عالمزاده استاد ممتاز رشتهی کاری خود است. خوشبختانه استاد در این حوزه دانشجویان بسیاری تربیت کردهاند که برخی از آنان امروزه خود اساتید صاحبنامی هستند و سخن در این وجه استاد را به این دوستان عزیز واگذار میکنم.
ب. عالمی همهچیزدان و عاشق فهميدن
به عنوان کسی که از زیستشناسی به سراغ فلسفه رفته و سال ۱۳۸۶ به استخدام دانشکدهی «الهیات و فلسفه» در آمدم با افرادی از رشتههای علوم انسانی همکار شدم که هرچند هرکدام در رشتههای خود نامآورانی بودند اما با یکی دو استثناء، کمتر کسی از ایشان به زیستشناسی و تکامل علاقهای نشان میداد. استاد عالمزاده اما به واقع استثناء بودند. مکرر، و هر بار با کنجکاوی بیشتر، از اینجانب در مورد زیستشناسی میپرسیدند. نه یکی دو بار. هربار که در سالن دانشگاه ایشان را میدیدم باب سخنی از تکامل و زیستشناسی و پزشکی را پیش میکشیدند. گاهی حتی بحثی ناتمام را تلفنی ادامه میدادیم و این عادت را کماکان حفظ کردهاند. اما استاد صرفاً به زیستشناسی علاقه نداشتند. به هر مدرسی میرسیدند، بسته به رشتهی کاری او بحثی آکادمیک را پیش میکشیدند. در آن حوزهها بسیار بیشتر میدانستند و کار شخص روبهرو بسیار سخت بود تا مبادا خبطی کند! این روحیهی جویای دانش و فهم بودن را حتی پس از ترک دانشگاه نیز ادامه دادهاند. اکنون نیز که گاه فرصتی به بنده میدهند تا تلفنی صحبتی کنیم سخن از زیستشناسی است و علوم، و لحظهای به بطالت نمیگذرد. در حین سخن گاه میفرمایند «این سؤال فیزیک را از استادان فیزیک هم پرسیدهام و با اینکه میدانم کار شما فیزیک نیست اما نظر شما چیست؟»
چنین روحیهای است که طی سالیان، استاد را به دانشنامهای تبدیل کرده است.
ج. تجسد اخلاق
اما آنچه مهر استاد را بر دل تمامی دانشجویان و اساتید انداخته است صرفاً دانش ایشان نیست؛ بلکه ویژگیهای اخلاقی ایشان است. به گفتهی خودشان «اصولگرای واقعی هستم نه از جنس این اصولگرایان حزبی!»
از اصول اخلاقیِ استاد است که برای خوشآمد کسی چیزی نمیگویند. اگر از کسی تعریف کنند فرد باید به خود افتخار کند زیرا غیرممکن است بیجا تعریف کنند. و وای به حال دانشجویان کمکار! غیر ممکن بود از سر دلسوزی و ترحم نمرهای به دانشجو دهند. وقتی سردبیر و مدیر مسئول نشریات تخصصی بودند تمامی مقالات را چنان زیرورو میکردند که گاه بر روی حاشیهها جایی نبود و کاغذی را با چسب به حاشیهی مقاله ضمیمه میکردند و با خطی بسیار زیبا ادامهی اصلاحات را میآوردند. یکبار به ایشان عرض کردم «واقعاً حیف وقت حضرتعالی نیست که مقالهای ۲۰ صفحهای، با چنین کیفیت نازلی را اینگونه اصلاح کردهاید؟ به جای اینکار چرا نوشتههای خودتان را منتشر نمیکنید که همه از آن استفاده کنیم؟»
در پاسخ فرمودند «چندین بار تصمیم گرفتهام مجله را واگذار کنم. اما تا روزی که این کار را نکردهام وظیفهی من است که این اصلاحات را انجام دهم. و به تجربه دریافتهام که برخی از این اصلاحات مسیر پژوهشی دانشجوهای مستعد را تغییر داده است.»
شخصیت کاریزماتیک ایشان، دانشجویان و سایر اساتید را گرد ایشان جمع میکرد. متأسفانه با صدور حکم بازنشستگی برای استاد، در زمانی که هنوز بالاترین سطح بازدهی را برای جامعهی علمی کشور داشتند، جمع بزرگی از دانشجویان و اساتید از دانش و منش استاد محروم شدند. تقریباً روزی نیست که وقتی همکاران را در دانشکده ملاقات کنیم این سخن به میان نیاید که «واقعاً حیف شد که استاد از دانشکده رفتند! شور از دانشکده رفته است!»
سایهی استاد مستدام
هادی صمدی
@evophilosophy
BY تکامل و فلسفه
Share with your friend now:
tgoop.com/evophilosophy/693