tgoop.com/fallosafahmshk/1322
Last Update:
🔷 زندانیان سیاسی «گواهان/شهیدان» جبّاریت نظام
🔶 معیار «حق» و «باطل» و «عدالت» و «آزادی» و «مشروعیت» در هر «نظام سیاسی» و «حکومت» یا «دولتی» چیست؟: «زندانها و زندانیان و اتهامها و محکومیتهای آنان!» بگو چه کسانی و به چه اتهامهایی در زندانهایت هستند تا بگویم کیستی؟ هرجا که «انقلاب» میشود نخستین جایی که دیدن دارد و نخستین جایی که همه به سوی آن میشتابند تا آن را «آزاد» کنند «زندان»ها و آزاد کردن «زندانیان» است، چون چه کسی بیش از «زندانیان نظام جبّار» شایستهٔ آزادی است و چه کسی بیش از زندانی سیاسی یا مخالف نظام مشروعیت نظام را از آن گرفته و ناکارآمدی و ناشایستگی آن را آشکار کرده است؟ بنابراین، پس از هرج و مرج و آشوب پس از انقلاب، چه کسی بیش از او در زندان جانش در خطر است؟ ـــ نه نگهبانی و نه غذایی ـــ چون کارمندان و نگهبانان گریختهاند! «بهار آزادی» فرا نمیرسد مگر اینکه نخست «زندانیان» آزاد شوند. اما کدام «زندانیان»اند که میباید «آزاد» شوند و «مردم» آزادی چه کسانی را جشن میگیرند؟
زندانیان «نظام جبار» آدمکشان و دزدان و شیادان و کلاهبرداران و اختلاسگران و قاچاقچیان نیستند، گرچه برخی از آنها نیز شاید در «زندان» باشند، که تازه اگر هم باشند باز جانشان آنقدر در خطر نیست، که دیگر زندانیان جانشان در خطر است، یعنی، «زندانیان سیاسی» و «مخالفان نظام حاکم». هنگامی که از «رژیم»هایی همچون «خاندان اسد» یا «پینوشه» یا «صدام» و «قذافی» و دیگر نظامهای جبّار و نظامی و خودکامه در جهان سخن میگوییم، در واقع، آنچه در برابر چشم ما مجسم میشود «شهرها» و «بزرگراهها» و «سدها» و «دانشگاهها» و «تجهیزات نظامی» و دیگر چیزهای پر زرق و برق تمدن جدید نیست بلکه «زندانها» و «زندانیان» آنهاست و اینکه آنان مردم را به چه اتهامهایی زندانی کردند و با این «زندانیان» چه کردند!
هنگامی که میشنویم کسی همچون «سعید مدنی» یا «بهاره هدایت» یا «نرگس محمدی» یا «فاطمه سپهری» و «مصطفی تاجزاده» یا «محمد نوریزاد» و هزاران تن دیگر، از استاد دانشگاه تا دانشجو، از نویسنده و شاعر تا روزنامهنگار و پزشک و مهندس، در زنداناند میباید از خود بپرسیم: اتهام و جرم آنها چیست؟ این اتهامها در کجا اثبات شده است و آیا این اتهامها را اصلاً میتوان جرم دانست؟ اگر امریکا یا اروپا شیطان بزرگ و طاغوت و استکبار است، در زندانهای آنها چند نفر به جرمها و اتهامهایی مشابه با آنچه در «نظام ولایت فقیه» شیعی ادعا میشود در زنداناند؟ چرا باید «مخالفت با حکومت و دولت و نظام» یا افشای «نادانی» و «ناتوانی» یا «خیانت» حاکمان و زمامداران «جرم» باشد؟ آیا هیچ پزشک یا مهندس یا آموزگار یا هرکسی در هر شغلی میتواند رقیبان و شاکیان و ناقدان خود را بازداشت و شکنجه کند؟ چرا باید در نظامهایی سیاسی برای «رقابت سیاسی» یا «انتقاد» یا «افشای فساد و نادانی و خیانت نظام حاکم» یا «مخالفت با اشخاص» چنین دردهای جانکاهی را تحمل کرد؟ چرا مردم نباید «حق انتخاب و تغییر حاکمان و مدیران» خود و اجرای آن را داشته باشند؟
آنچه «انقلاب» برضد خاندان پهلوی را رقم زد، نه بیکفایتی و ناکارآمدی و فقر گستردهٔ مردم یا تورمهای هرساله و بالای ۲۰ تا ۵۰ درصد، بلکه «سکوت مرگبار» و «سرکوب مخالفان سیاسی و رقیبان و نویسندگان و شاعران و استادان و دانشجویان و مراجع دینی و طلاب» و «تاریکی و ظلمتی» بود که در آن «همهٔ گاوها سیاه بودند» و بنابراین مردم نتوانستند بفهمند که هر مخالفی خواستار آزادی و عدالت و بهروزی مردم نیست یا برای «فردا»ی انقلاب چه در سر دارد و تا چه اندازه توان «عمل»!
«آخرین شاه ایران» تاج و تخت را نه به رقیبان و مخالفانی نیرومند بلکه به «زندانها و زندانیان» و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جنایتکار و بیشعورش، «ساواک»، و مشروعیتی که با زندان و شکنجه و سانسور و اختناق از دست رفت باخت، و نه به ناکارآمدی وزیران و استانداران نادان و فرومایه یا اختلاس و غارت کشور به دست «اوباش» و «دزدان» و «سپاهیان» یا «فقیرسازی مردم» با تورمهای سالانهٔ ۲۰ تا ۵۰ درصد، یا گماشتن فرومایگان و سرسپردگان بیشعور بر بزرگترین نهادهای تصمیمگیری کشور. «زندان» و «زندانیان سیاسی»اند که هر نظامی را به زیر میکشند، نه با «عمل انقلابی» خود بلکه با «بردباری» و «بلاکشی» و «بیگناهی» و «ستمدیدگی» خود و با ستمکاری و بیرحمی و قساوت و جنایتکاری سرکوبگران خود.
چهارشنبه، ۱۹ دی، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk
BY Fallosafah | فلسفه محمد سعید حنایی کاشانی
Share with your friend now:
tgoop.com/fallosafahmshk/1322