tgoop.com/farhadshafti/643
Last Update:
🍃 در ادامهی علاقهام به بحثهای کثرتانگاری دینی خواستم این ویدیو را 👆 همرسان کنم که دیدم دوست پژوهشگر و اهل قلم، علی سلطانی، در هامش آن را با توضیح و ترجمهای خوب آورده است (ویدیوی کامل این مصاحبه در اینجا).
🍃 ادعا نمیکنم که ابنعربی لزوما به آن معنی که امروزه مطرح است کثرتانگار بوده است اما این نقل به مضمونِ سخن او از دیدی کثرتانگار بسیار جذّاب است. اگر میخواستم سخن کرن آرمسترانگ را با عبارتی تمام کنم به این قسمت از آیهی ۴۸ سورهی مائده اشاره میکردم: "... برای هر یک از شما آیین و روشی قرار دادهایم. و اگر خدا میخواست، بیگمان، شما را امّتی یگانه میساخت، ولی (چنین نکرد) تا در آنچه به شما داده به چالشتان کشد، پس در کارهای خوب از هم پیشی گیرید، بازگشت همگیتان تنها به سوی خداست، آنگاه شما را از آنچه در آن اختلاف میکردید، آگاه خواهد ساخت" (ترجمهی محمد علی کوشا، با جایگزین کردن "آزمایش" با "چالش" که ترجیح من در ترجمهی ابتلا است).
🍃 یک نکته هم دربارهی منبع و اصل نوشته: آرمسترانگ این مطلب را در کتاب " A History of God: The 4,000-Year Quest of Judaism, Christianity, and Islam " آورده و به رینولد نیکلسون در " Eastern Poetry and Prose " ارجاع میدهد. نیکلسون زیر عنوان ابنعربی این را نوشته است (ترجمه):
"مومن خدایی را میستاید که در قالب شکل ایمان خود اوست. او در واقع خود را میستاید چون خدایش را خود ساخته است، و ستایش از ساخته شده ستایش از سازنده است، و هرگونه علوّ یا نقص آن نیز به سازنده مربوط است. برای همین نیز او (مومن) باور دیگران را نقد میکند، و اینگونه نبود اگر که منصف بود. بدون شک پرستشکننندهی این خدای خاصّ با نقد باور دیگران نادانی خود را نشان میدهد. اگر این سخن جنید را میفهمید: "رنگ آب رنگ ظرفی است که آن را دربر گرفته است."، آنگاه او در باور دیگران دخالت نمیکرد بلکه خدا را در همهی صورتها و باورها میدید. چنین فردی عقیدهای دارد اما علم (به اصل خداوند) ندارد، برای همین نیز خداوند گفته است "من نزد عقیدهی بندهام از خودم هستم."، به این معنی که "من خود را تنها در تصویری که او از من دارد به او نشان خواهم داد". خداوند به اختیار خود مطلق یا محدود میشود، و خدای باور دینی دچار محدودیت است چون او خدایی است که در ظرف قلبِ بندهاش میگنجد. خدای مطلق اما در هیچ ظرفی نمیگنجد، چون او وجود همه چیز و وجود خود است، و نمیتوان گفت که چیزی در خود میگنجد یا نمیگنجد." (ترجمه از ص. ۱۴۸)
نیکلسون این را از بخش ۲۷ از فصوصالحکم، فص حکمة فردیة فی کلمة محمدیة به انگلیسی ترجمه کرده است، تقریبا آخرین صفحهی فصوص.
🍃 آرمسترانگ در این مصاحبه و در کتابش نخست ترجمهای از بخش ۱۰ از فصوص الحکم، فص حکمة احدیة فی کلمة هودیة، را بیان میکند و سپس بخشی از ترجمهی بالا از نیکلسون را ازبخشِ ۲۷ فصوص میآورد. این دو متن اگرچه در دو بخش متفاوت فصوص آمدهاند اما بسیار به یکدیگر مرتبطاند و آرمسترانگ (یا هر آنکه منبعش بوده است) با ذکاوت آنها را یکجا آورده است.
این دو متن از فصوص را برای علاقهمندان به اصل نوشته در دو فرستهی بعدی آوردهام. 👇
@farhadshafti
BY فرهاد شفتی
Share with your friend now:
tgoop.com/farhadshafti/643