FERESHTEHNEJATMAN Telegram 69
Forwarded from قصر متروکه خون آشام (Mary)
رمان فرشته نجات(قسمت سوم،فصل یک)
از صبح زود برای قراره کاریم بلند شدم،تصمیم گرفتم یک مانتو شلوار رسمی بپوشم و معمولی باشم،بعد از اتمام کارها با دعای خیر مادرم ساعت هشت نیم بسمت مکان توافق شده به راه افتادم،نزدیک نه به مجتمع واقع در خیابان پنج کیانپارس رسیدم،مجتمع لوکس و زیبایی بود ولی برایم مهم نبود،مهم کار بود به طبقه ی سوم رفتم،نفسی کشیدم و زنگ را فشردم...نمیدانستم با چه واکنشی رو به رو خواهم شد و اینکه چگونه باید حرف بزنم،استرس تمام حرف هایم را از ذهنم پاک کرده بود در این اثنا در بازشد و خانمی تقریبا میانسال پشت در ظاهر شد،او شلوار نخی سیاه با یک بلوز زیبا که تا بالای زانوانش بود پوشیده بود که رویش منجوق کاری شده بود،پوستش مانند شیربرنج بود، و چشمان سیاه با موهای کوتاه داشت او با جدیت نگاهم و گفت:بفرمایید؟
دستپاچه شدم:اممم ببخشید من برای...
-برای کار اومدین؟
لبخند نصف و نیمه ای زدم:بله
-بیا تو
سپس در را باز گذاشت و بسمت داخل راه افتاد،من هم به ناچار دنبالش به راه افتادم،واقعا که خانه ی بزرگ و شیکی بود،نمای آن مملو از رنگ های قهوه ای،کرم و طلایی بود و روی دیوار ها تابلو های شیکی نصب شده بود،بی تفاوت همراه آن خانم که تاکنون نامش را هم نمیدانستم وارد پذیرایی شدم،روی مبلی نشست و اشاره کرد رو به رویش بشینم،مرا پایید و گفت:نشد پشت تلفن خوب درباره ی کار حرف بزنیم بنابراین الان توضیحات لازم رو میگم ولی اول کمی درباره ی خودت بهم بگو...
-من نگین احمدی هستم،دانشجوی سال دوم روانپزشکی دانشگاه چمران،راستش با اینکه تجربه ی زیادی درباره ی بچه ها ندارم ولی از پسش درمیام...
مشتاقانه مرا نگاه کرد و زیر لب گفت:روانپزشک،دانشجوی روانپزشک...
سپس ادامه داد:تو وظیفت این خواهد بود که از پسرم کیامرز مراقبت کنی،اون ۶سالشه و تایمت از ساعت۸تا۱۴خواهد بود خوبه؟در ضمن حقوقت۶۰۰هزارتومان ماهیانه خواهد بود.
داشتم شاخ در میوردم،اینقدر بالا؟
-ولی خانم حقوقش زیاد نیست...
-برای پسرم هیچ‌چیز زیاد نیست،درضمن از فردا میتونی شروع کنی...
هیچ کاری از من بر نمی آمد جز اینکه با تکان دادن سرم،موافقتم را اعلام کنم با آنکه پاک گیج شده بودم!



tgoop.com/fereshtehnejatman/69
Create:
Last Update:

رمان فرشته نجات(قسمت سوم،فصل یک)
از صبح زود برای قراره کاریم بلند شدم،تصمیم گرفتم یک مانتو شلوار رسمی بپوشم و معمولی باشم،بعد از اتمام کارها با دعای خیر مادرم ساعت هشت نیم بسمت مکان توافق شده به راه افتادم،نزدیک نه به مجتمع واقع در خیابان پنج کیانپارس رسیدم،مجتمع لوکس و زیبایی بود ولی برایم مهم نبود،مهم کار بود به طبقه ی سوم رفتم،نفسی کشیدم و زنگ را فشردم...نمیدانستم با چه واکنشی رو به رو خواهم شد و اینکه چگونه باید حرف بزنم،استرس تمام حرف هایم را از ذهنم پاک کرده بود در این اثنا در بازشد و خانمی تقریبا میانسال پشت در ظاهر شد،او شلوار نخی سیاه با یک بلوز زیبا که تا بالای زانوانش بود پوشیده بود که رویش منجوق کاری شده بود،پوستش مانند شیربرنج بود، و چشمان سیاه با موهای کوتاه داشت او با جدیت نگاهم و گفت:بفرمایید؟
دستپاچه شدم:اممم ببخشید من برای...
-برای کار اومدین؟
لبخند نصف و نیمه ای زدم:بله
-بیا تو
سپس در را باز گذاشت و بسمت داخل راه افتاد،من هم به ناچار دنبالش به راه افتادم،واقعا که خانه ی بزرگ و شیکی بود،نمای آن مملو از رنگ های قهوه ای،کرم و طلایی بود و روی دیوار ها تابلو های شیکی نصب شده بود،بی تفاوت همراه آن خانم که تاکنون نامش را هم نمیدانستم وارد پذیرایی شدم،روی مبلی نشست و اشاره کرد رو به رویش بشینم،مرا پایید و گفت:نشد پشت تلفن خوب درباره ی کار حرف بزنیم بنابراین الان توضیحات لازم رو میگم ولی اول کمی درباره ی خودت بهم بگو...
-من نگین احمدی هستم،دانشجوی سال دوم روانپزشکی دانشگاه چمران،راستش با اینکه تجربه ی زیادی درباره ی بچه ها ندارم ولی از پسش درمیام...
مشتاقانه مرا نگاه کرد و زیر لب گفت:روانپزشک،دانشجوی روانپزشک...
سپس ادامه داد:تو وظیفت این خواهد بود که از پسرم کیامرز مراقبت کنی،اون ۶سالشه و تایمت از ساعت۸تا۱۴خواهد بود خوبه؟در ضمن حقوقت۶۰۰هزارتومان ماهیانه خواهد بود.
داشتم شاخ در میوردم،اینقدر بالا؟
-ولی خانم حقوقش زیاد نیست...
-برای پسرم هیچ‌چیز زیاد نیست،درضمن از فردا میتونی شروع کنی...
هیچ کاری از من بر نمی آمد جز اینکه با تکان دادن سرم،موافقتم را اعلام کنم با آنکه پاک گیج شده بودم!

BY فرشته نجات من


Share with your friend now:
tgoop.com/fereshtehnejatman/69

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Those being doxxed include outgoing Chief Executive Carrie Lam Cheng Yuet-ngor, Chung and police assistant commissioner Joe Chan Tung, who heads police's cyber security and technology crime bureau. bank east asia october 20 kowloon Private channels are only accessible to subscribers and don’t appear in public searches. To join a private channel, you need to receive a link from the owner (administrator). A private channel is an excellent solution for companies and teams. You can also use this type of channel to write down personal notes, reflections, etc. By the way, you can make your private channel public at any moment. The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. Ng was convicted in April for conspiracy to incite a riot, public nuisance, arson, criminal damage, manufacturing of explosives, administering poison and wounding with intent to do grievous bodily harm between October 2019 and June 2020.
from us


Telegram فرشته نجات من
FROM American