tgoop.com/finnota/133
Last Update:
معمای ارزندگی و نزول
برای مردم سوال است که چرا بازارهای واقعی و مالی دچار واگرایی شده اند. می پرسند که چگونه خودرو بازدهی چند ده درصدی دارد، تورم 45 درصد است، دلار از محدوده 20 به 27 هزار تومان رسیده اما بازدهی سهام همچنان منفی است، فروشنده دست بالا را دارد و پول اشخاص حقیقی از بازار خارج می شود. برخی تحلیلگران سودهای آتی را محاسبه می کنند و با تعجب به پی بر ای های زیر 4 و سهم های ظاهرا ارزنده در صف های فروش نگاه می کنند. برخی هم امید دارند جلسه سازمان با حقوقی ها خروجی مثبتی داشته باشد.
اگر جلسه با حقوقی ها در شهریور 99 به جای اینکه فرصت خروج برای عده ای خاص فراهم کند مانع از افت بازار می شد، امروز هم می توان به خروجی جلسات مشابه امیدوار بود. آنچه صعود و سقوط بازار را نه در یک روز و دو روز بلکه در میان مدت و بلندمدت رقم می زند، متغیرهای بنیادی شکل دهنده به ارزش بازار است نه حمایت واعظی و تارگت رضایی. در غیر این صورت، دستکاری بازار صرفا فرصتی برای دارندگان اطلاعات نهانی است. اما این متغیرهای پیشران چه هستند و چه وضعیتی دارند:
الف) سودآوری: این متغیر از دو مولفه ی درآمد و هزینه تشکیل شده است. درآمد شرکت ها به واسطه مشکلات زنجیره تامینی و زیرساختی مثل قطع برق و گاز و کمبود مواد اولیه به لحاظ مقداری دچار ابهام است و نرخ های فروش نیز با قیمتگذاری دستوری دچار مشکل است. از سوی دیگر، هزینه های شرکت ها به واسطه ی تورم عمومی، رشد هزینه های انرژی، نیاز بیشتر به تامین سرمایه در گردش در شرایط تورمی و ... بالا رفته است.
ب) نرخ تنزیل: این متغیر از دو مولفه ی نرخ بدون ریسک و صرف ریسک تشکیل شده است. نرخ بدون ریسک در سررسیدهای مختلف بین سه تا پنج درصد بالا رفته است و به نظر نمی رسد در کوتاه مدت تحولی در ساختار نرخ بهره به وجود آید. صرف ریسک هم تابعی از تحولات کلان سیاسی و اقتصادی کشور نظیر بودجه و برجام است و به نظر می رسد اگر رشد نکرده باشد، افت خاصی نداشته است.
ج) نرخ رشد: این متغیر از دو مولفه ی حقیقی و اسمی تشکیل شده است. نرخ رشد حقیقی شرکت ها علاوه بر چشم انداز کلان اقتصادی تابعی از طرح های توسعه آن هاست. طی سال های اخیر طرح های توسعه خوبی در شرکت ها افتتاح شده است. اما این روزها، تردیدهایی در خصوص توسعه صنایع وجود دارد. گلوگاه هایی نظیر تحریم، تامین خوراک و یوتیلیتی باعث تغییر اولویت بندی های صنایع شده به طوری که شرکت ها به جای تمرکز بر توسعه سبد محصولات، ناگزیر از توجه به سرمایه گذاری های جانبی نظیر ایجاد نیروگاه هستند. مولفه ی اسمی رشد هم تابعی از نقدینگی و تورم است و تنها عاملی محسوب می شود که سرمایه گذاران را به صبر راهبردی به پای سهام ارزنده در این روزهای سخت تشویق کرده است. البته که به قول کینز در بلندمدت همه مرده ایم!
در چنین شرایطی آنچه سرنوشت شاخص را رقم می زند، نه ژست تدبیر و حمایت دولت که جریان نقدینگی بین بازارها و برخی صنایع در محدوده های حمایتی است. به همین جهت با رشدهای ده بیست درصدی شدت عرضه ها زیاد می شود و افراد مترصد خروج از بازار هستند و مشابه ده ماه گذشته ارزش کلی بازار در محدوده 200 تا 250 میلیارد دلار باقی خواهد ماند.
یادداشت های مالی
@finnota
BY یادداشت های مالی
Share with your friend now:
tgoop.com/finnota/133