tgoop.com/fl_sisi/1041
Last Update:
گرامشی و مسئله "فقرسیاسی" در گفتمانچپ:
مارکس و انگلس غالبا در اثارشان ضمن پرهیز از یکجانبهگرایی اقتصادی بر ان بودند تا به بررسی برساختهای سیاسی و حقوقی معاصر با ارجاع به روابطاقتصادی بپردازند. به تعبیری مقصود انها نگریستن به اقتصاد به عنوان سوژهمحوری تحقیقاتخود بود. لذا ایشان هرگز جزوه مستقلی درباب مسائلی با بنمایههای سیاسی از قبیل حزب,دولت و ساختار حاکمیتی ننوشتند. فقر "امرسیاسی" در گفتمانچپ در ایجاد گرایشات نیرومند "یکجانبهگرایانه اقتصادی"(economism) فیمابین افکار امثال "ادوارد برنشتاین" کاملا مشهود است.
چپ تا پیش از وقوع انقلاب اکتبر به ضرورت غنای امرسیاسی اگاه نبود. به سبب وقوف به این ضرورت بود که "ولادیمر لنین" در مواجه با سوالات و دغدغههای مطرح شده از بابت ماهیت جامعه سوسیالیستی و نظام حاکمیتی ان دست به نگارش کتاب "دولت و انقلاب" زد. پیرو لنین از گرامشی میتوان به مثابه متفکر دیگری یاد کرد که "سیاست" را جایگاهی والا بخشید و در پی انکشاف جایگاه امرسیاسی در اجتماعسوسیالیستی و بازتعریف ان در قیاس با نظامسرمایه برامد.
بیشک بسترفکری که گرامشی در ان بالیده بود در وقوفاو به اهمیت "امرسیاسی" بیتاثیر نبوده است. ایتالیا مهد ارای "نیکولو ماکیاولی" , معلم شهیر علمسیاست است که عاریتگرفتن نام اثاری چون "شهریار جدید" از مکتوبات او, تاثیر پذیری گرامشی از هموطنش را به خوبی نشان میدهد. در این بین از نقش ماکیاولی پژوهانی چون "بندیتو کروچه" در فهم عمیقتر گرامشی از اثار ماکیاولی نباید چشم پوشید.
#محمدامین_سلیمانی
BY اندیشه | taraneh.T
Share with your friend now:
tgoop.com/fl_sisi/1041