GAMAPER Telegram 57
| دربارهٔ ارزش کار ترجمه! |
| محمدمهدی هاتف |


قراردادهای ترجمه در ایران عمدتاً از جنس مشارکت‌اند: مترجم محتوا را تأمین می‌کند، ناشر آماده‌سازی و چاپ را انجام می‌دهد، و نهایتاً هر دو در سود فروش شریک‌اند. اما بندهای آن به‌نحوی تنظیم شده که بیشتر به یک مشارکتِ یک‌طرفه می‌ماند؛ یا اینطور بگوییم، منافع یک طرف را تأمین می‌کند. با امضای قرارداد مترجم تمامی حقوق و اختیارات مربوط به اثر را واگذار می‌کند و تقریباً خلع ید می‌شود.

به عنوان مثال، در قرارداد من با نشر نی آمده است «ناشر می‌تواند اثر را ویرایش کند و پس از کسب نظر مترجم دربارهٔ تغییرات، تصمیم نهایی با ناشر است». این بند دست ناشر را در اعمال هرگونه تغییر جزئی باز می‌گذارد. همچنین آمده است «ناشر در قبول یا رد هر تغییری در متن که کسب مجوز انتشار اثر از مراجع دولتی و حکومتی به انجام آن تغییرات منوط باشد مختار است». این بند اختیار تغییرات کلی (مثلاً حذف یک فصل) را نیز به ناشر می‌دهد، و از مترجم به‌کلی سلب اختیار می‌کند. این در حالی است که محتوا ازآنِ مترجم است، صلاحیت وی در خصوص محتوا (فارغ از جنبه‌های صوری و ادبی) احتمالاً بیشتر از ناشر است، و خواننده هم عمدتاً او را مسئول محتوای اثر می‌داند.

این سلب اختیار در سایر موارد هم دیده می‌شود؛ در قرارداد آمده، «تعیین فصل انتشار، اندازهٔ ابعاد اثر، تعداد نسخه‌ها در هر نوبت چاپ، نوع مواد مصرفی، آرایش داخلی و خارجی بر عهده و به تشخیص ناشر است». جزئیاتِ هیچ یک از این عناوین نیز در قرارداد قید نشده است. تیراژ کتاب، طرح جلد و سایر جزئیات تنها بعد از چاپ است که به رؤیت مترجم می‌رسد. خلاصه اینکه با امضای قرارداد تمامی اختیارات مرتبط با اثر به‌نحو یکطرفه به ناشر تعلق می‌گیرد.

اما این عدم‌تقارن منحصر به اختیارات نیست، وضعیت مالی قراداد هم اوضاع بهتری ندارد. حق‌الترجمهٔ من بابت کتاب مذکور در چاپ اول کمتر از ۱۰ میلیون تومان است. فرض کنید ترجمهٔ این متن ۳۰۰صفحه‌ای کلاسیک فلسفه علم از من ۴ ماه وقت گرفته باشد، با روزی ۸ ساعت کار می‌شود حدوداً ساعتی ۱۳ هزار تومان (لطفاً نخندید!). طبعاً این عدد در درازمدت در تعداد چاپ‌ها هم ضرب خواهد شد، برای یک متن تخصصی طی ده سال آینده شاید سه نوبت چاپ عدد مناسبی باشد، که می‌شود ساعتی ۳۹ هزار تومان که ظرف ۱۰ سال تسویه می‌شود (البته به قیمت روز). با این حساب منِ مترجم که احتمالاً بیشترین زحمت را برای کتاب کشیده‌ام، کمترین بهرهٔ مالی را در مقایسه با تمامی دست‌اندرکاران تولید کتاب، از ویراستار و صفحه‌آرا گرفته تا پرسنل پخش و فروش، خواهم برد. معنای دیگرش این است که مترجم، یعنی همان کسی که اعتبار متن فارسی به اوست، ارزان‌ترین نیروی کار در فرایند تولید است.

ولی همین بهرهٔ اندک هم به‌شکل منصفانه‌ای پرداخت نمی‌شود: کتاب مذکور ۲۷ ماه بعد از امضای قراداد منتشر شده است. در قرارداد آمده پرداخت باقیماندهٔ حق ترجمهٔ اثر، بعد از کسر ۱ میلیون علی‌الحساب پای امضای قرارداد، تازه ۶ ماه بعد از انتشار اثر آغاز می‌شود. یعنی اولین دریافتی من، که کتاب را قبل از امضای قرارداد تحویل داده‌ام، دست‌کم ۳۳ ماه بعد از انجام کار است. اگرچه این مبلغ هم یکجا پرداخت نمی‌شود؛ بنا به قراداد، حق‌الترجمه «به نسبت تعداد نسخه‌های فروش‌رفته تسویه می‌شود و پس از آن هر سه ماه یک‌ بار حق ترجمهٔ نسخه‌های فروش‌رفته در همان مدت تسویه می‌شود». با این فرمول منطقاً ناشر باید مستندات گزارش سه‌ماههٔ فروش را به مترجم ارائه کند. اگر شما تا به حال چنین گزارشی را دیده‌اید، من هم دیده‌ام!

جالب اینکه اگر تیراژ کتاب از ۲۰۰۰ نسخه تجاوز کند، حق‌الترجمه از ۱۰ درصد به ۸ درصد تقلیل می‌یابد. یعنی اگر کتاب خوش‌فروش باشد از سهم مترجم کم می‌شود! این حق‌الزحمه هم البته از ۹۰ درصد قیمت پشت‌جلد محاسبه خواهد شد، چون ۱۰ درصد آن بابت ضایعات و تبلیغات از حق مترجم کسر می‌شود. یعنی شما در تمام زیان‌های احتمالی، که بالغ بر ۱۰ درصد تیراژ تخمین زده شده است، با ناشر شریکید. و باز جالب‌تر اینکه بنا به مادهٔ ۴ قرارداد، اگر پس از گذشت سه سال از تاریخ نشر، چیزی از کتاب‌ها مانده باشد، ناشر می‌تواند آنها را «با قیمت نازل بفروشد، یا به مراکز بازیافت منتقل کند. در این صورت، به این نسخه‌ها حق ترجمه تعلق نخواهد گرفت». معنایش این است: تمام تصمیمات ناظر به اثر، از آماده‌سازی تا فروش، در اختیار ناشر است، اما اگر اثر فروش نرفت مترجم از دستمزدش محروم می‌شود، ولو اینکه ترجمه بی‌نقصی تحویل داده باشد، ولو اینکه این عدم فروش نتیجه اهمال‌کاری ناشر باشد. البته در ادامه گفته شده «مترجم می‌تواند تمام یا بخشی از نسخه‌های یاد شده را با تحفیف ۷۰٪ از ناشر خریداری کند». یعنی مترجم این اختیار را دارد که...

📄 متن کامل مقاله [در Instant Review]


‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper



tgoop.com/gamaper/57
Create:
Last Update:

| دربارهٔ ارزش کار ترجمه! |
| محمدمهدی هاتف |


قراردادهای ترجمه در ایران عمدتاً از جنس مشارکت‌اند: مترجم محتوا را تأمین می‌کند، ناشر آماده‌سازی و چاپ را انجام می‌دهد، و نهایتاً هر دو در سود فروش شریک‌اند. اما بندهای آن به‌نحوی تنظیم شده که بیشتر به یک مشارکتِ یک‌طرفه می‌ماند؛ یا اینطور بگوییم، منافع یک طرف را تأمین می‌کند. با امضای قرارداد مترجم تمامی حقوق و اختیارات مربوط به اثر را واگذار می‌کند و تقریباً خلع ید می‌شود.

به عنوان مثال، در قرارداد من با نشر نی آمده است «ناشر می‌تواند اثر را ویرایش کند و پس از کسب نظر مترجم دربارهٔ تغییرات، تصمیم نهایی با ناشر است». این بند دست ناشر را در اعمال هرگونه تغییر جزئی باز می‌گذارد. همچنین آمده است «ناشر در قبول یا رد هر تغییری در متن که کسب مجوز انتشار اثر از مراجع دولتی و حکومتی به انجام آن تغییرات منوط باشد مختار است». این بند اختیار تغییرات کلی (مثلاً حذف یک فصل) را نیز به ناشر می‌دهد، و از مترجم به‌کلی سلب اختیار می‌کند. این در حالی است که محتوا ازآنِ مترجم است، صلاحیت وی در خصوص محتوا (فارغ از جنبه‌های صوری و ادبی) احتمالاً بیشتر از ناشر است، و خواننده هم عمدتاً او را مسئول محتوای اثر می‌داند.

این سلب اختیار در سایر موارد هم دیده می‌شود؛ در قرارداد آمده، «تعیین فصل انتشار، اندازهٔ ابعاد اثر، تعداد نسخه‌ها در هر نوبت چاپ، نوع مواد مصرفی، آرایش داخلی و خارجی بر عهده و به تشخیص ناشر است». جزئیاتِ هیچ یک از این عناوین نیز در قرارداد قید نشده است. تیراژ کتاب، طرح جلد و سایر جزئیات تنها بعد از چاپ است که به رؤیت مترجم می‌رسد. خلاصه اینکه با امضای قرارداد تمامی اختیارات مرتبط با اثر به‌نحو یکطرفه به ناشر تعلق می‌گیرد.

اما این عدم‌تقارن منحصر به اختیارات نیست، وضعیت مالی قراداد هم اوضاع بهتری ندارد. حق‌الترجمهٔ من بابت کتاب مذکور در چاپ اول کمتر از ۱۰ میلیون تومان است. فرض کنید ترجمهٔ این متن ۳۰۰صفحه‌ای کلاسیک فلسفه علم از من ۴ ماه وقت گرفته باشد، با روزی ۸ ساعت کار می‌شود حدوداً ساعتی ۱۳ هزار تومان (لطفاً نخندید!). طبعاً این عدد در درازمدت در تعداد چاپ‌ها هم ضرب خواهد شد، برای یک متن تخصصی طی ده سال آینده شاید سه نوبت چاپ عدد مناسبی باشد، که می‌شود ساعتی ۳۹ هزار تومان که ظرف ۱۰ سال تسویه می‌شود (البته به قیمت روز). با این حساب منِ مترجم که احتمالاً بیشترین زحمت را برای کتاب کشیده‌ام، کمترین بهرهٔ مالی را در مقایسه با تمامی دست‌اندرکاران تولید کتاب، از ویراستار و صفحه‌آرا گرفته تا پرسنل پخش و فروش، خواهم برد. معنای دیگرش این است که مترجم، یعنی همان کسی که اعتبار متن فارسی به اوست، ارزان‌ترین نیروی کار در فرایند تولید است.

ولی همین بهرهٔ اندک هم به‌شکل منصفانه‌ای پرداخت نمی‌شود: کتاب مذکور ۲۷ ماه بعد از امضای قراداد منتشر شده است. در قرارداد آمده پرداخت باقیماندهٔ حق ترجمهٔ اثر، بعد از کسر ۱ میلیون علی‌الحساب پای امضای قرارداد، تازه ۶ ماه بعد از انتشار اثر آغاز می‌شود. یعنی اولین دریافتی من، که کتاب را قبل از امضای قرارداد تحویل داده‌ام، دست‌کم ۳۳ ماه بعد از انجام کار است. اگرچه این مبلغ هم یکجا پرداخت نمی‌شود؛ بنا به قراداد، حق‌الترجمه «به نسبت تعداد نسخه‌های فروش‌رفته تسویه می‌شود و پس از آن هر سه ماه یک‌ بار حق ترجمهٔ نسخه‌های فروش‌رفته در همان مدت تسویه می‌شود». با این فرمول منطقاً ناشر باید مستندات گزارش سه‌ماههٔ فروش را به مترجم ارائه کند. اگر شما تا به حال چنین گزارشی را دیده‌اید، من هم دیده‌ام!

جالب اینکه اگر تیراژ کتاب از ۲۰۰۰ نسخه تجاوز کند، حق‌الترجمه از ۱۰ درصد به ۸ درصد تقلیل می‌یابد. یعنی اگر کتاب خوش‌فروش باشد از سهم مترجم کم می‌شود! این حق‌الزحمه هم البته از ۹۰ درصد قیمت پشت‌جلد محاسبه خواهد شد، چون ۱۰ درصد آن بابت ضایعات و تبلیغات از حق مترجم کسر می‌شود. یعنی شما در تمام زیان‌های احتمالی، که بالغ بر ۱۰ درصد تیراژ تخمین زده شده است، با ناشر شریکید. و باز جالب‌تر اینکه بنا به مادهٔ ۴ قرارداد، اگر پس از گذشت سه سال از تاریخ نشر، چیزی از کتاب‌ها مانده باشد، ناشر می‌تواند آنها را «با قیمت نازل بفروشد، یا به مراکز بازیافت منتقل کند. در این صورت، به این نسخه‌ها حق ترجمه تعلق نخواهد گرفت». معنایش این است: تمام تصمیمات ناظر به اثر، از آماده‌سازی تا فروش، در اختیار ناشر است، اما اگر اثر فروش نرفت مترجم از دستمزدش محروم می‌شود، ولو اینکه ترجمه بی‌نقصی تحویل داده باشد، ولو اینکه این عدم فروش نتیجه اهمال‌کاری ناشر باشد. البته در ادامه گفته شده «مترجم می‌تواند تمام یا بخشی از نسخه‌های یاد شده را با تحفیف ۷۰٪ از ناشر خریداری کند». یعنی مترجم این اختیار را دارد که...

📄 متن کامل مقاله [در Instant Review]


‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper

BY Gama | گاما


Share with your friend now:
tgoop.com/gamaper/57

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

As of Thursday, the SUCK Channel had 34,146 subscribers, with only one message dated August 28, 2020. It was an announcement stating that police had removed all posts on the channel because its content “contravenes the laws of Hong Kong.” Invite up to 200 users from your contacts to join your channel Among the requests, the Brazilian electoral Court wanted to know if they could obtain data on the origins of malicious content posted on the platform. According to the TSE, this would enable the authorities to track false content and identify the user responsible for publishing it in the first place. How to Create a Private or Public Channel on Telegram? To edit your name or bio, click the Menu icon and select “Manage Channel.”
from us


Telegram Gama | گاما
FROM American