tgoop.com/gamaper/62
Last Update:
| زیر پوست نشر؛ در باب تکنیکهای بهرهکشی «فرهنگی» |
|فؤاد حبیبی، مترجم |
اخیراً برخی از دوستان مترجم خاطرات، اغلب، تلخ خود را از همکاری با برخی از معروفترین و برجستهترین ناشران ایرانی بازگو کردهاند. خاطراتی که البته برای هر کس که در حوزهی نشر کتاب فعالیت کرده باشد، بسیار آشنا و ملموس است. خواندن این خاطرات برای شخص من، همچون سر باز کردن زخمی همیشگی بود که مدتهاست سعی داشتم از تماس با آن پرهیز کنم. اما، اینک، تصور میکنم بیان جمعی این خاطرات، برخلاف شکوههای فردی و خصوصی، کنشی است اخلاقی ـ سیاسی در راستای قسمی سیاست نوشتار آگورافیلیک، گشوده و دموکراتیک که چهبسا بتواند به نیرویی برای دگرگونی در مناسبات قدرت، در این میدان، بدل شود. لذا، میکوشم که بر مبنای تجارب خود، در قالب قسمی سنخشناسی تکنیکهای بهرهکشی، تصویری از شیوههای گوناگونی به دست دهم که تولیدکنندگان در این حوزه مورد بهرهکشی قرار میگیرند:
۱) بهرهکشی به مدد بیتجربگی: اغلب دوستانی که در پی انتشار کار اول خود هستند، احتمالاً بهترین طعمه برای بهرهکشی در این حوزهاند. زیرا شخص چنان خواستار چاپ کار خود است که تقریباً به هر قراردادی، و حتی نبود هیچ قراردادی، تن میدهد. گران بودن کاغذ، ناشناخته بودن مؤلف/مترجم، «ریسک مالی» انتشار اثر اول و ... همه بهانههایی است که ناشر میتواند به مدد انگشت نهادن بر آنها، مؤلف/مترجم را در گوشهی رینگ چنان به دام اندازد که وی راضی شود حاصل ماهها و گاه سالها زحمت خود را کاملاً مجانی به دیگری واگذار کند. برای مثال، انتشارات اختران که اولین کار من، علیه ایدئولوژیهای پایان، را منتشر ساخت نهتنها از این بابت هیچ حقالزحمهای به من پرداخت نکرد، بلکه حتی برای چاپ دوم آن به من اطلاع نداده تا دستکم با اصلاح برخی نکات، بتوانم خدمت دیگری به فروش بیشتر و بهتر محصولشان بکنم.
۲) بهرهکشی به مدد ویراستاری: هر قرارداد نشری زمانی منعقد میشود که اثر مؤلف/مترجم از خوان بررسی اولیه گذشته باشد و مناسب انتشار تشخیص داده شده باشد. اما معمولاً بندی در قرارداد از سوی برخی از ناشران در نظر گرفته میشود که طبق آن اگر اثر نیاز به ویرایش مازاد داشته باشد، حقالزحمهی کار از حق مؤلف/مترجم کسر میشود. این همان ترفند طلایی و محبوبی است که نشر نی به مدد آن از بار پرداخت اندک حقالزحمهی ترجمهی کتاب ترور علیه تروریسم و چاپ اول کتاب فلسفه برای مبارزان شانه خالی کرد. به مدد این ترفند، تولیدکنندهی یک متن به تنها حلقهی فرایند نشر، از ناشر و ویراستار تا توزیعکننده و فروشنده، بدل میشود که هیچ چیزی از چاپ و فروش یک اثر دریافت نمیکند. انعقاد چنین قراردادی، با این میزان از بهرهکشی، از همان دستاوردهایی است که بعید است کمتر شرکت کاپیتالیستی به آن نزدیک شده باشد.
۳) بهرهکشی به مدد میزان فروش: برخی از ناشران در قراردادهای اخیر به صرافت افتادهاند که هرچه بیشتر مخاطرات سرمایهگذاری در این حوزه را بکاهند و چه گزینهای بهتر از ضعیفترین حلقهی کار؟ (راستی مگر تعریف رایج و مقبول بازار برای کارآفرینی تن دادن به مخاطره نبود؟) بنابراین پرداخت هرگونه حقالزحمهای منوط میشود به محاسبهی میزان نسخههای به فروش رفته. بدیهی است که مؤلف/مترجم در این رابطه هیچ قدرت (و لذا حقی) ندارد مگر توسل جستن به انصاف و صداقت ناشر. تا جایی که میدانم این هم یکی دیگر از بندهای قراردادهای نشر نی است؛ هرچند تمامی نسخههای هردو اثر منتشرشده از من کامل به پایان رسید و لازم شد به جای این تکنیک، همان بهرهکشی به مدد ویراستاری به کار گرفته شود.
۴) بهرهکشی به مدد بیخبری: معمولا مؤلف/مترجم در جریان زمان دقیق نشر آثار نیست، بهویژه اگر اثر به چاپهای بعدی برسد. بنابراین، انتظار میرود که ناشر طبق قرارداد حقالزحمه را در زمان معین پرداخت کند. اما، اگر خود مؤلف/مترجم پیگیر نباشد برخی از ناشران خود را ملزم به پرداخت داوطلبانهی حقالزحمه نمیدانند و چهبسا در صورت پیگیر نبودن شخص مؤلف/مترجم، سهم وی را هرگز پرداخت نکنند. اگر این تکنیک...
📄 متن کامل مقاله [در Instant Review]
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper
BY Gama | گاما
Share with your friend now:
tgoop.com/gamaper/62