GAMAPER Telegram 67
| سخنی با مترجمان |
| محمود حدادی، مترجم |


مترجم محترم، آقای محمدمهدی هاتف، اطلاع‌رسانی کرده که سر چاپ اثر اولش مغبون، و حتی بدهکارش کرده‌اند. ‌به‌سهم خود این اعتراف را قابل تحسین می‌دانم. اعتراف به زیان حداقل به دو دلیل سخت است: به آدم انگ ساده‌لوحی می‌خورد، دیگر اینکه در عالم نشر زیان مترجم دیری است که امری عادی است، تا آنجا که شاید بگویند به گفتنش نمی‌ارزد. کار اول یا چهلم هم ندارد. اوضاع کنونی می‌تواند هر مترجمی را  نزد هر ناشری آسیب‌پذیر کند، آن‌هم در حدی که بگویی به پای خود به اسارت رفته است. در عرف دنیای کار، روزمزد وقت غروب اجرتش را می‌گیرد، کارگر سر ماه مزدش را و کارمند هم حقوقش را. میزان مزد هم از پیش طی‌شده است. در این میان وضع مترجم از چه قرار است؟ بسیار به‌ندرت اتفاق می‌افتد ناشری با قید تعهد مالی ترجمه‌ای سفارش بدهد، وانگهی کمتر ناشری هم اشرافی چندان به ادبیات جهان دارد. (سفارشی هم اگر باشد، در حاشیهٔ فرهنگ است: خاطرات زن اوباما، راز موفقیت دیوید بکام و دونالد ترامپ... یا نبرد من دوباره.)

بیرون از این حاشیه، ترجمه‌ای را الگو قرار دهید: اگر نخواهید با شتابکاری کیفیت را قربانی کنید، ترجمهٔ اثری نه‌چندان پُرحجم دست‌کم شش ماه کار می‌برد. کدام ناشر حاضر است پیشاپیش نان مترجم را برای شش ماه تامین کند، وقتی‌که به پشت سر خودش نگاه می‌کند و یک نهاد دولتی را می‌بیند به نام ممیزی که در حق هنر حق وتو دارد؟! آیندهٔ اقتصادی هم که غبارآلود است. پس ریسک برای او بی‌معناست. شرایط جوری است که او را، بخواهد یا نخواهد، منصف باشد یا نباشد، حاضری‌خور می‌کند. اثر را می‌پذیرد در قبال قراردادی ناچار تهی از هر تعهد عملی. مترجمی که اثر آمادهٔ توی دستش گواهی می‌دهد که شش ماه تمام سر سفرهٔ خودش به نان نشسته است و حالا با قبول یک‌طرفهٔ همه رقم ریسک حاصل نهایی کارش را تقدیم می‌کند، چقدر عقل معاش دارد، جایی که ناشر ناچار است عقل معاش داشته باشد، لااقل تا آنجا که ورشکست نشود!  نهاد ممیزی در ضمن مبتلا به قرطاسبازی‌های پیش‌بینی‌ناپذیر هم هست، شیوه‌ای که جای اخلاق را پیوسته تنگ‌تر می‌کند و می‌تواند به دست ناشر، اگر بخواهد، بهانه بدهد برای هر اهمالی با پنهان شدن در پشت این نهاد. باری. واگذار فلک است تا کی اثری چاپ شود و کی و آیا کف دستی نان به دست مترجم برسد. همین‌جا یاد باد از آقایان امینی و بردایی در نشر بازتاب نگار و دیگر که با وجود ضرر در چاپ کتاب، با چه اصراری حق ترجمه را می‌پرداختند در اوضاعی که قانون‌گریزی وسوسهٔ غالب است.

و اما در امر ویراستاری. ناشر آقای هاتف گویا ایشان را بر سر ویرایش ترجمه‌اش بی‌مزد و بدهکار کرده است. آیا چند ویراستار می‌شناسید که در دستگاه ناشرش جایگاهی ثابت، امنیت شغلی و مالی داشته باشد، تا آنجا که درآمدش از حقِ ترجمه بالاتر بزند؟ و احساس هم نکند که ناشر در فرار از دردسرِ رویارویی با دستگاه ممیزی، به دست او خوسانسوری هم می‌کند؟

من در فرار از امضا نشاندن در پای قراردادهای یک‌طرفه، یا همکاری بر اساس اعتماد، یک بار هم رفتم  سراغ پلتفرم‌های پخش الکترونیک. اما پی بردم اینها با مترجم همکاری مستقیم ندارند، تنها با ناشر طرف‌اند و برای هرگونه شرح رضایت یا طرح شکایت آدم را رجوع می‌دهند به ناشرِ طرفِ قرارداد. برای همین، همکاران محترم! از ناشرانتان بخواهید که نشر الکترونیک در بستن قرارداد به امضای خود شما هم محتاج باشد و به شرایط خود شما هم گردن بگذارد. نشر الکترونیک احتمال هم دارد، به دلیل ارزانی، راه بازچاپ کاغذی را مسدود کند. به هر حال آینده به هر دلیل با آنهاست. در ضمن، از محل سهم ناشر، از ناشر سهمی بیشتر از هفت درصد بخواهید. سخاوت یک ناشر محترم، پس از سال‌ها، در حق من بیشتر از این نبود!


‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper



tgoop.com/gamaper/67
Create:
Last Update:

| سخنی با مترجمان |
| محمود حدادی، مترجم |


مترجم محترم، آقای محمدمهدی هاتف، اطلاع‌رسانی کرده که سر چاپ اثر اولش مغبون، و حتی بدهکارش کرده‌اند. ‌به‌سهم خود این اعتراف را قابل تحسین می‌دانم. اعتراف به زیان حداقل به دو دلیل سخت است: به آدم انگ ساده‌لوحی می‌خورد، دیگر اینکه در عالم نشر زیان مترجم دیری است که امری عادی است، تا آنجا که شاید بگویند به گفتنش نمی‌ارزد. کار اول یا چهلم هم ندارد. اوضاع کنونی می‌تواند هر مترجمی را  نزد هر ناشری آسیب‌پذیر کند، آن‌هم در حدی که بگویی به پای خود به اسارت رفته است. در عرف دنیای کار، روزمزد وقت غروب اجرتش را می‌گیرد، کارگر سر ماه مزدش را و کارمند هم حقوقش را. میزان مزد هم از پیش طی‌شده است. در این میان وضع مترجم از چه قرار است؟ بسیار به‌ندرت اتفاق می‌افتد ناشری با قید تعهد مالی ترجمه‌ای سفارش بدهد، وانگهی کمتر ناشری هم اشرافی چندان به ادبیات جهان دارد. (سفارشی هم اگر باشد، در حاشیهٔ فرهنگ است: خاطرات زن اوباما، راز موفقیت دیوید بکام و دونالد ترامپ... یا نبرد من دوباره.)

بیرون از این حاشیه، ترجمه‌ای را الگو قرار دهید: اگر نخواهید با شتابکاری کیفیت را قربانی کنید، ترجمهٔ اثری نه‌چندان پُرحجم دست‌کم شش ماه کار می‌برد. کدام ناشر حاضر است پیشاپیش نان مترجم را برای شش ماه تامین کند، وقتی‌که به پشت سر خودش نگاه می‌کند و یک نهاد دولتی را می‌بیند به نام ممیزی که در حق هنر حق وتو دارد؟! آیندهٔ اقتصادی هم که غبارآلود است. پس ریسک برای او بی‌معناست. شرایط جوری است که او را، بخواهد یا نخواهد، منصف باشد یا نباشد، حاضری‌خور می‌کند. اثر را می‌پذیرد در قبال قراردادی ناچار تهی از هر تعهد عملی. مترجمی که اثر آمادهٔ توی دستش گواهی می‌دهد که شش ماه تمام سر سفرهٔ خودش به نان نشسته است و حالا با قبول یک‌طرفهٔ همه رقم ریسک حاصل نهایی کارش را تقدیم می‌کند، چقدر عقل معاش دارد، جایی که ناشر ناچار است عقل معاش داشته باشد، لااقل تا آنجا که ورشکست نشود!  نهاد ممیزی در ضمن مبتلا به قرطاسبازی‌های پیش‌بینی‌ناپذیر هم هست، شیوه‌ای که جای اخلاق را پیوسته تنگ‌تر می‌کند و می‌تواند به دست ناشر، اگر بخواهد، بهانه بدهد برای هر اهمالی با پنهان شدن در پشت این نهاد. باری. واگذار فلک است تا کی اثری چاپ شود و کی و آیا کف دستی نان به دست مترجم برسد. همین‌جا یاد باد از آقایان امینی و بردایی در نشر بازتاب نگار و دیگر که با وجود ضرر در چاپ کتاب، با چه اصراری حق ترجمه را می‌پرداختند در اوضاعی که قانون‌گریزی وسوسهٔ غالب است.

و اما در امر ویراستاری. ناشر آقای هاتف گویا ایشان را بر سر ویرایش ترجمه‌اش بی‌مزد و بدهکار کرده است. آیا چند ویراستار می‌شناسید که در دستگاه ناشرش جایگاهی ثابت، امنیت شغلی و مالی داشته باشد، تا آنجا که درآمدش از حقِ ترجمه بالاتر بزند؟ و احساس هم نکند که ناشر در فرار از دردسرِ رویارویی با دستگاه ممیزی، به دست او خوسانسوری هم می‌کند؟

من در فرار از امضا نشاندن در پای قراردادهای یک‌طرفه، یا همکاری بر اساس اعتماد، یک بار هم رفتم  سراغ پلتفرم‌های پخش الکترونیک. اما پی بردم اینها با مترجم همکاری مستقیم ندارند، تنها با ناشر طرف‌اند و برای هرگونه شرح رضایت یا طرح شکایت آدم را رجوع می‌دهند به ناشرِ طرفِ قرارداد. برای همین، همکاران محترم! از ناشرانتان بخواهید که نشر الکترونیک در بستن قرارداد به امضای خود شما هم محتاج باشد و به شرایط خود شما هم گردن بگذارد. نشر الکترونیک احتمال هم دارد، به دلیل ارزانی، راه بازچاپ کاغذی را مسدود کند. به هر حال آینده به هر دلیل با آنهاست. در ضمن، از محل سهم ناشر، از ناشر سهمی بیشتر از هفت درصد بخواهید. سخاوت یک ناشر محترم، پس از سال‌ها، در حق من بیشتر از این نبود!


‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper

BY Gama | گاما


Share with your friend now:
tgoop.com/gamaper/67

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The main design elements of your Telegram channel include a name, bio (brief description), and avatar. Your bio should be: How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) The Standard Channel 6How to manage your Telegram channel? Healing through screaming therapy
from us


Telegram Gama | گاما
FROM American