tgoop.com/gamaper/78
Last Update:
| لختهایی از سخنرانی عبدالله کوثری
در یکی از کتابفروشیهای اصفهان |
| ششم آذرماه ۱۴۰۲ |
من از حدود ۱۵سالگی شعر گفتن را آغاز کردم و تا آن زمان تنها اشعار کلاسیک حافظ، سعدی و مولانا را میخواندم، ولی تحول بزرگی که در من به وجود آمد، شناخت شعر امروز بود. ۱۵ساله بودم که یکی از خانمهای فرهیختهٔ فامیل، کتاب دختر جام را برای من آورد. یکیدو سال بعد یکی از بستگان ما که با هوشنگ ابتهاج رفاقت داشتند، من را به ایشان معرفی کرد و من دو سال نزد ایشان میرفتم و دوران بسیار خوبی برای من بود. آن چیزی که من را تغییر داد و نگاهم را وسیع کرد شعر شاملو بود که معنی زبان فارسی را به من نشان داد. من شعر فارسی زیاد خوانده بودم ولی با نثر آشنایی چندانی نداشتم. من با کمک شاملو ارزش نثر فارسی را فهمیدم. زبان ما حتی تا دوران مشروطه بیشتر تحت تأثیر شعر و بهخصوص سعدی بود، اما از مشروطه به بعد ارزش نثر مشخص شد و شاملو شعر خود را بر مبنای نثر گذاشت و به نثر توجه داشت.
از سال ۴۲ با مطالعهٔ یکی از آثار شاهرخ مسکوب با او آشنا و از همان زمان شیفتهٔ او شدم. کتاب مقدمهای از رستم و اسفندیار و بعد هم خاطرات او یعنی روزها در راه مرا شیفتهٔ خود کرد. زمانی که بخش اول کتاب آیسخولوس را ترجمه کردم، نسخهای از آن را همراه با نامهای برای مسکوب فرستادم، او نامهام را پاسخ داد و باعث شد که ترجمهٔ این اثر را ادامه دهم. مسکوب در پاسخ به نامهٔ من نوشته بود: «تو موفق شدی، زبان این اثر را پیدا کردهای، خواهش میکنم این کار را ادامه بده زیرا ترجمههایی که ما پیش از این انجام دادیم امروز دیگر بلااستفاده شده است».
مترجم باید در زبان زندگی کند؛ مترجمی که کار خود را درست انجام دهد نهتنها به گنجینهٔ ادبی بلکه به زبان هم چیزی اضافه میکند، زیرا هر لحظه چیز جدیدی میآفریند که مهمترین تأثیر ترجمه بر زبان است. مترجم چند کار را انجام میدهد که یکی از آنها معرفی یک اثر ناشناخته است؛ اما کار مهمی که صورت میگیرد، غنا بخشیدن به زبان مقصد است و به نظر من سهم مترجمان در این غنابخشی بیشتر از نویسندگان است.
در همین زمان بود که من چیزی را کشف کردم که باور نمیکردم؛ اینکه انسانی در هزار سال پیش آنچنان روایت میکند که تاریخ به ادبیات بدل میشود. این کاری است که در صفحه به صفحهٔ تاریخ بیهقی قابل مشاهده است. تقریباً تمام تاریخ بیهقی روایت ادبی است و گویی انسان میدانسته چه میکند. این بزرگترین میراث احمد شاملو بود که سبب شد من به آن جنبه از زبان که مغفول مانده بود، توجه کنم. زبان امروز زبان مطبوعات ماست ولی اگر کسی بخواهد به ادبیات ورود کند، باید زبان و ظرفیت خاص آن را بشناسد.
تجربهٔ من عاشقانه خواندن است، نه تکلیفِ خواندن. من عاشق ادبیات و زبان هستم. گاهی بعضی شعرها را میشنوی که نمیدانی مربوط به چه کسی است ولی دیوانهات میکند. هنر جرقههای زیادی در درون آدم میزند ولی اشکال ما در نخواندن است که خیلی زود بسنده میکنیم. باید توجه کنیم که الزاماً با مطالعهٔ آثار نویسندگان بزرگ نویسندهٔ خوبی نخواهیم شد زیرا برای ساختن ترکیبهای زیبا به ذوق هنری نیاز داریم.
من اقبال بلندی داشتم که کتابهای احمد کسروی بهخصوص تاریخ مشروطهٔ ایران و تاریخ هجدهسالهٔ آذربایجان را در دبیرستان خواندم و از آنجا به بعد بود که متوجه شدم تاریخ مهم است. کارلوس فوئنتس میگوید: «آنچه را که تاریخ ناگفته گذاشته، رمان بازگو میکند». تاریخ را باید خواند و مهم نیست که همهٔ حرفها را قبول کرد. اینکه به خواندن تاریخ بیهقی توصیه میکنیم، به معنای توصیه به تقلید از او در نوشتن نیست بلکه آموختن چگونه نوشتن مدنظر است. بهطور مثال عباراتی در متون ناصرخسرو و بیهقی و نوشتههای فریدالدین عطار وجود دارد که اگر گرد و خاک را از آن کنار بزنیم، در متن رمانهای امروز قابل استفاده هستند. شاملو میگفت که هشت بار تاریخ بیهقی را دوره کرده است.
من رمانهای امریکای لاتین را از انگلیسی ترجمه کردهام نه اسپانیایی. چیزی که به من اطمینان داد که ۳۰ سال عمرم را برای چنین ادبیاتی بگذارم این بود که اینها مترجمان قابلاعتمادی داشته و به ما اعتماد میدهند و میتوان گفت که انگلیسی زیاد با اسپانیایی فاصله ندارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]
🏷 GAMAper | Instagram
BY Gama | گاما
Share with your friend now:
tgoop.com/gamaper/78