tgoop.com/gholow2/2673
Last Update:
🔺عقیده غالیانه نفی و انکار بلایای اولیای الهی
پیشتر در این مجموعه در چند بخش به بررسی شواهد اندیشه غالیانه نفی بلایا (که در حد اطلاع حقیر مورد غفلت آثار غلوپژوهی است) پرداختم. اندیشه ای که آشکارا در تضاد با آیات بسیار و اخبار متواتر در اثبات بلایا برای اولیای الهی است. نک:
www.tgoop.com/gholow2/170 تا www.tgoop.com/gholow2/182
مشهور ترین نمود عقیده نفی بلایا در انکار شهادت و وفات حجج الهی است. و خود در کنار بابیت از زمینه های مهم برای تحزب شدید و شکاف بین نحله های غلو بوده است. عالمانی مانند شیخ مفید و صدوق و نوبختی بدین موارد پرداخته اند. (www.tgoop.com/gholow2/174)
غالیان نصیری لوازم اندیشه نفی شهادات را تا آن جا پیش برده اند که در تفسیری باطنی، قاتلان و محاربان معصومان را نیز نه تنها تبرئه نموده اند؛ که آن ها را واسطه غیبت ظاهری امام دانسته و آنان را مقام والا بخشیده اند. چرا که از اساس در نظر آنها امام ظهور خداوند هستند، و خداوند کشتنی نیست. (نمونه نک: جلی، باطن الصلاة، المجموعة الکاملة، ص47و48؛ خصیبی، رستباشیة، ص85) بسیاری از سران نصیریه ابن ملجم و دیگر محاربان ائمه ع مانند زبیر را می ستایند؛ و ایشان را مأمور حق میدانند. (خصیبی، رستباشیة، ص81؛ بغدادی، الرسالة المصریه ص359 و 501 و 502؛ طبرانی، الجواهر، ص30 و 31؛ بعمره، رساله، ص13؛ ابن معمار، الجدول النورانی، ص46 و ر.ک به ابن حزم، الفصل في الملل و الأهواء و النحل، ج3، ص123 تعلیل مولوی نیز به خبر بعمره نزدیک است: مولوی بلخی، مثنوى معنوى، ص154) پیروان شلمغانی نیز ابوبکر و عمر و اضداد را وجه دیگر ولیّ میدانند که از جانب خود امام نصب شده اند! (طوسی، الغیبة، ص406) و بدین سان ظلم های اضداد به ایشان را به نحوی نمایشی بر مینمایانند!
از مفصل ترین کلمات غالیان در تبیین اندیشه نفی بلایا نیز به مناسبت بحث در انکار شهادت حضرت سید الشهداء ع و به ویژه درکتبی مانند الأعیاد منسوب به طبرانی، و کتاب الهفت منسب به مفضل جعفی به چشم می خورد. بزرگان غُلات و نیز برخی از صوفیان عاشورا را روز تبرک و فرح و سُرور می دانند. میمون طبرانی قطب شهیر نصیریه، در کتاب «مجموع الاعیاد» که اعیاد فرقه نصیریه را بیان می کند، بخشی را به «عید عاشور» اختصاص داده است. بنا بر این کتب «اهل توحید، عاشورا را مسرورند و متبرک می دانند. زیرا عاشورا امام حسین علیه السلام کشته نشد، بلکه آن شخص عمربن خطاب بود و آن اسبها که روی بدنش رفتند ابولؤلؤ بود. زیرا حجت خدا کشته نمی شود و کسی نمی تواند بر او مسلط شود! و حسین علیه السلام هم مانند عیسی علیه السلام کشته نشد. (الاعیاد، تحقیق اشتروطمان، ص186-193 و 202 و... و در ادامه به اشعار خصیبی استناد می کند. و نک: www.tgoop.com/gholow2/177)
طبعاً این حد از عقاید غالیانه در نفی بلایا زمینه ورود به منابع امامیه ندارد. اما جلوه های خفی تر آن گاه در سایه برخی تسامح ها مجال خودنمایی یافته است. در ادامه نمونه هایی دیگر از این دست ارائه می شود...
غلو پژوهی
@gholow2
BY غلوپژوهی
Share with your friend now:
tgoop.com/gholow2/2673