HAMESH1 Telegram 1196
درِ بوستان ببستند، خدایا مپسند
بخش اول

سیاست هنر کاهش تنش‌هاست. بنابر این تعریف هر رفتاری که در بلندمدت بر تنش‌ها اضافه کند، بی‌سیاستی و نابخردی است. این تعریف در بسیاری از موقعیت‌ها جهانشمول است و کمتر بُرهه و مکانی است که بتوان تنش را به قیمت ارزش والاتری تجویز کرد. این خط‌کش ساده می‌تواند کلیشه‌ی ارزیابی سیاست‌ورزیِ بسیاری از ساختارهای سیاسی و تصمیم‌های فردی باشد.

آیین ملی سیزده‌‌به‌در (و نه با نام جعلی «روز طبیعت») با روزهای ماه مبارک رمضان همزمانی‌ پیدا کرده‌اند. همزمانی‌ای از جنس همزمانی نیمه‌ی شعبان و هشت مارس که در یادداشتی به آن اشاره کردم. چنین همزمانی‌هایی ملی و دینی‌ای مختص ایران نیست، اما تصمیماتی چنان مختص ایران است! در خبرها آمده است که درِ بوستانِ شهرهایی مثل رشت، بجنورد، قم و غرب مازندران، دست‌کم تا عصر امروز، به دلیل آنچه «حرمت ماه مبارک رمضان» خوانده می‌شود، بسته شده‌ است. این خبر یعنی خوشبختانه در اکثریت شهرهای دیگرِ ایران درایت شده و این محدودیت‌های تنش‌زا (به آن تعریف بخوانید بی‌سیاست) اِعمال نشده است. ضمنِ پرسشِ همچنان که چرا این تصمیم‌ها بخشی و منطقه‌ای و خراسان‌گونه است.

حال تنش به چه معنی؟ خیلی ساده به این معنا که ساختار سیاسی به دست خود از روال عادی و بی‌اصطکاکِ روزمره‌ی مردم، نُتِ بی‌سیاستی بخشنامه کند و ناخواسته یا خواسته خودش را رهبر ارکستر و شهروندانش را نوازندگانِ ساز مخالفت کند. اوجِ اوج این قصه‌ی جنجالی، داستان کهنه‌ی «حجاب اجباری» است و مصائبی که در این چند دهه و این چند ماه گذشته است.

وجه مربوط این قصه به امثال من در این قبیل سیاست‌های «درِ بوستان ببستند»، تنش‌آفرینی در مناسبات عمومی و دینیِ جامعه و از قضا آثار مخرب آن برای دینداران و معنویت عمومی است. سیزده‌به‌در با ماه رمضان همزمان شده است. دو راه پیش پای سیاست‌ورزی‌ست.

یکی اینکه در امور جاری اجتماع که دربرگیرنده‌ی دیندار و غیردیندار است، دخالت مخرب نکنیم و گویی روزی دیگر از روزهای خداست؛ چه آنکه روزی از روزهای ماهِ خداست. بدانیم این همزمانی‌ها در تاریخ دیروز این سرزمین و در تاریخ امروز خیلی دیگر از سرزمین‌ها، پدیده‌ی جدیدی نیست و به شهادت تاریخ و‌ به‌رغم برخی تنش‌های ممکن،‌ نیروهای درونی و ناپیدای جامعه می‌توانسته این تنش‌های درونی را مدیریت کند. در مصداق مدّنظر، طبیعی است که دیندارانِ روزه‌دار به واسطه‌ی روزه‌داری نمی‌توانند گلگشت بروند و شهروندانِ ناروزه‌دار به هر دلیل، می‌توانند. آیا اگر دینداران روزه‌دار به آن طبیعت‌گردهای ناروزه‌دار بربخورند، تنش ایجاد می‌شود؟ شاید و نه شاید. بله و نه. بسته به سبک شخصیتی طرفین و فهمِ دینیِ دیندار و تصورِ ذهنی فرد طبیعت‌روی غیردیندار از دینداری و دینداران، قصه متفاوت است. شناخت من از جامعه‌ی امروز ایران این است که برخلاف پمپاژهای مستمر دوقطبی‌سازی‌ چپ و راست، بیش از گذشته در بیشترِ نمونه‌ها هیچ اتفاقی روی نمی‌دهد و مدارا جاری خواهد بود.

سیاست‌ورزی دوم؛‌ اینکه با حس رسالت دینی و هدایتی در ساخت سیاسی، در امر اجتماعی مداخله‌ کنیم و مثل این چند شهر درِ؟ پارک را ببندیم یا در اعلام‌های یکدست‌ساز از جامعه بگوییم پارک‌ها آماده است که مؤمنان در طبیعت روزه‌ی خود را افطار کنند. در این تلقی بروز بیرونی طبیعت‌گردهای ناروزه‌دار (بگذریم که روزه‌دار هم می‌تواند بدون بساط عیش و نوش در این روز طبیعت‌گردی کند!) ضدّ آن چیزی است که «حرمت ماه مبارک» خوانده می‌شود؛ پس یا منعشان می‌کنیم یا در بیان و عمل، حذفشان.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1196
Create:
Last Update:

درِ بوستان ببستند، خدایا مپسند
بخش اول

سیاست هنر کاهش تنش‌هاست. بنابر این تعریف هر رفتاری که در بلندمدت بر تنش‌ها اضافه کند، بی‌سیاستی و نابخردی است. این تعریف در بسیاری از موقعیت‌ها جهانشمول است و کمتر بُرهه و مکانی است که بتوان تنش را به قیمت ارزش والاتری تجویز کرد. این خط‌کش ساده می‌تواند کلیشه‌ی ارزیابی سیاست‌ورزیِ بسیاری از ساختارهای سیاسی و تصمیم‌های فردی باشد.

آیین ملی سیزده‌‌به‌در (و نه با نام جعلی «روز طبیعت») با روزهای ماه مبارک رمضان همزمانی‌ پیدا کرده‌اند. همزمانی‌ای از جنس همزمانی نیمه‌ی شعبان و هشت مارس که در یادداشتی به آن اشاره کردم. چنین همزمانی‌هایی ملی و دینی‌ای مختص ایران نیست، اما تصمیماتی چنان مختص ایران است! در خبرها آمده است که درِ بوستانِ شهرهایی مثل رشت، بجنورد، قم و غرب مازندران، دست‌کم تا عصر امروز، به دلیل آنچه «حرمت ماه مبارک رمضان» خوانده می‌شود، بسته شده‌ است. این خبر یعنی خوشبختانه در اکثریت شهرهای دیگرِ ایران درایت شده و این محدودیت‌های تنش‌زا (به آن تعریف بخوانید بی‌سیاست) اِعمال نشده است. ضمنِ پرسشِ همچنان که چرا این تصمیم‌ها بخشی و منطقه‌ای و خراسان‌گونه است.

حال تنش به چه معنی؟ خیلی ساده به این معنا که ساختار سیاسی به دست خود از روال عادی و بی‌اصطکاکِ روزمره‌ی مردم، نُتِ بی‌سیاستی بخشنامه کند و ناخواسته یا خواسته خودش را رهبر ارکستر و شهروندانش را نوازندگانِ ساز مخالفت کند. اوجِ اوج این قصه‌ی جنجالی، داستان کهنه‌ی «حجاب اجباری» است و مصائبی که در این چند دهه و این چند ماه گذشته است.

وجه مربوط این قصه به امثال من در این قبیل سیاست‌های «درِ بوستان ببستند»، تنش‌آفرینی در مناسبات عمومی و دینیِ جامعه و از قضا آثار مخرب آن برای دینداران و معنویت عمومی است. سیزده‌به‌در با ماه رمضان همزمان شده است. دو راه پیش پای سیاست‌ورزی‌ست.

یکی اینکه در امور جاری اجتماع که دربرگیرنده‌ی دیندار و غیردیندار است، دخالت مخرب نکنیم و گویی روزی دیگر از روزهای خداست؛ چه آنکه روزی از روزهای ماهِ خداست. بدانیم این همزمانی‌ها در تاریخ دیروز این سرزمین و در تاریخ امروز خیلی دیگر از سرزمین‌ها، پدیده‌ی جدیدی نیست و به شهادت تاریخ و‌ به‌رغم برخی تنش‌های ممکن،‌ نیروهای درونی و ناپیدای جامعه می‌توانسته این تنش‌های درونی را مدیریت کند. در مصداق مدّنظر، طبیعی است که دیندارانِ روزه‌دار به واسطه‌ی روزه‌داری نمی‌توانند گلگشت بروند و شهروندانِ ناروزه‌دار به هر دلیل، می‌توانند. آیا اگر دینداران روزه‌دار به آن طبیعت‌گردهای ناروزه‌دار بربخورند، تنش ایجاد می‌شود؟ شاید و نه شاید. بله و نه. بسته به سبک شخصیتی طرفین و فهمِ دینیِ دیندار و تصورِ ذهنی فرد طبیعت‌روی غیردیندار از دینداری و دینداران، قصه متفاوت است. شناخت من از جامعه‌ی امروز ایران این است که برخلاف پمپاژهای مستمر دوقطبی‌سازی‌ چپ و راست، بیش از گذشته در بیشترِ نمونه‌ها هیچ اتفاقی روی نمی‌دهد و مدارا جاری خواهد بود.

سیاست‌ورزی دوم؛‌ اینکه با حس رسالت دینی و هدایتی در ساخت سیاسی، در امر اجتماعی مداخله‌ کنیم و مثل این چند شهر درِ؟ پارک را ببندیم یا در اعلام‌های یکدست‌ساز از جامعه بگوییم پارک‌ها آماده است که مؤمنان در طبیعت روزه‌ی خود را افطار کنند. در این تلقی بروز بیرونی طبیعت‌گردهای ناروزه‌دار (بگذریم که روزه‌دار هم می‌تواند بدون بساط عیش و نوش در این روز طبیعت‌گردی کند!) ضدّ آن چیزی است که «حرمت ماه مبارک» خوانده می‌شود؛ پس یا منعشان می‌کنیم یا در بیان و عمل، حذفشان.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1196

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

To upload a logo, click the Menu icon and select “Manage Channel.” In a new window, hit the Camera icon. Healing through screaming therapy The group’s featured image is of a Pepe frog yelling, often referred to as the “REEEEEEE” meme. Pepe the Frog was created back in 2005 by Matt Furie and has since become an internet symbol for meme culture and “degen” culture. Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators. When choosing the right name for your Telegram channel, use the language of your target audience. The name must sum up the essence of your channel in 1-3 words. If you’re planning to expand your Telegram audience, it makes sense to incorporate keywords into your name.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American