HAMESH1 Telegram 1359
در فردای غزه و بیرون از پیله‌ی غرب‌ستیزی و غرب‌گرایی (۱)

بسیاری همچون نسل من یکی دو دهه در تبلیغات ایدئولوژیک و نظام آموزشیِ غرب‌ستیز جمهوری اسلامی رشد کرده‌ایم. بدیهی بود که زیستن در این هوا غرب را در ذهن ما له یا علیه، مؤلفه‌ای همیشه بزرگ و مهم می‌کرد. حال، سال‌هایی به غضب و سال‌هایی به شیفتگی. مهم این است که غرب همیشه جلوی چشم نسل من و هم‌وطنان من و حتی هم‌منطقه‌ای‌های من (خاورمیانه یا شرق نزدیک آنها) حاضر بود. به تاریخ دیروز می‌رفتیم می‌دیدم آنان شاهی را برده و شاهی را آورده بودند و دولتی را به کودتا کنار زده بودند. در منطقه هم معمولا چنین حضورهایی داشتند. به تاریخ امروز می‌آمدیم می‌دیدیم که دست‌کم دو دهه از بهترین سال‌های عمر نسل من گره‌خورده به کلاف سردرگم و بن‌بست‌های مسئله‌ی هسته‌ای و نسبتش با غرب گذشت‌. با چه‌بسا بهتر بگوییم، سوخت! برای منطقه هم کمابیش مثال‌هایی کمرن‌گ و پُررنگ این‌جنین پیدا می‌شد.

کوتاه سخن اینکه مقوله‌ی همیشه حاضر در گوشه‌ی ذهن ما، غرب بود. بدیهی بود و است که در واکنش دفاعی و اعتراضی به نظام سیاسیِ غرب‌ستیز، بسیاری از ما غرب‌زده یا غرب‌شیفته شدند. خاصه آنکه پیشرفت‌های مادی خیره‌کننده‌ی اروپاییان و آمریکایی‌ها هم به این قطار می‌پیوست، تا چشم بسیاری از خیره به غرب بماند. آنها می‌گفتند غرب بد و اخ است، ما می‌گفتیم این‌طورها نیست، برادر من ساکن اروپاست و آنجا اِل است و بِل است. یا منِ ایرانی رمیده و معترض می‌گفتم که در تاریخ هم بدترین دشمن همیشگی ما از قضا روسیه‌ی شرقی بوده و هست.

خلاصه از دل غرب‌ستیزیِ ایدئولوژیک نظام سیاسی، و قبل‌ترش حس عقب‌ماندگیِ تاریخی، اروپا و آمریکا از ابتدا کج‌ومعوج به ذهن ما وارد شدند. یا به زبان علوم شناختی بگویید، آن غرب‌ستیزی یا غرب‌دوستیِ ایدئولوژیک، عنصر اختلال‌گر شناختیِ مغز ما شد. ما نمی‌توانستیم و هنوز هم بسیاری‌مان نمی‌توانند بیرون از این چارچوب‌های ستیز یا شیفتگی، که حاصل همان تأثیرات تاریخی است، مستقل غرب را بشناسند و بفهمدند و نقشش را در تاریخ کشور ما و منطقه‌ی ما بازشناسی کنند.

این شاید دومین یا سومین بار است که این نکته را در این روزها می‌نویسم. منِ نوعی هم از این دسته و در این فرهنگ و هوا بالیده‌ام. بر ذهن من هم ناخواسته گَردهای این «تاریخِ اثرگذار» غرب‌شناسی نشسته بود و است. من هم اسیر بوده و هستم. اما مدت‌هاست که قصد کرده بودم این پیله را بشکافم. یعنی نه جمهوری‌اسلامی‌زده، چه به ستیز و چه به شیفتگی، و نه محبوس در نظامِ شناختی و دانایی ماقبل آن، به غرب نگاه کنم. تجربه‌ی زندگی مستقیم در غرب و مرور تاریخ فلسفه‌ی غرب نیز به این عزم بسیار کمک کرد. شلیک نهاییِ این روندِ قالب‌شکنانه در فهم غرب برای من، رخدادهای اخیر غزه و فلسطین بود. برای من یکی این فاجعه‌ی انسانی رخ‌داده کارگاهی زنده و خونین شد؛ رخدادهایی در امتداد دهه‌ها فروبستگی و انسداد و خون در ارضِ آخرالزمانیِ مقدس.

(ادامه👇)

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1359
Create:
Last Update:

در فردای غزه و بیرون از پیله‌ی غرب‌ستیزی و غرب‌گرایی (۱)

بسیاری همچون نسل من یکی دو دهه در تبلیغات ایدئولوژیک و نظام آموزشیِ غرب‌ستیز جمهوری اسلامی رشد کرده‌ایم. بدیهی بود که زیستن در این هوا غرب را در ذهن ما له یا علیه، مؤلفه‌ای همیشه بزرگ و مهم می‌کرد. حال، سال‌هایی به غضب و سال‌هایی به شیفتگی. مهم این است که غرب همیشه جلوی چشم نسل من و هم‌وطنان من و حتی هم‌منطقه‌ای‌های من (خاورمیانه یا شرق نزدیک آنها) حاضر بود. به تاریخ دیروز می‌رفتیم می‌دیدم آنان شاهی را برده و شاهی را آورده بودند و دولتی را به کودتا کنار زده بودند. در منطقه هم معمولا چنین حضورهایی داشتند. به تاریخ امروز می‌آمدیم می‌دیدیم که دست‌کم دو دهه از بهترین سال‌های عمر نسل من گره‌خورده به کلاف سردرگم و بن‌بست‌های مسئله‌ی هسته‌ای و نسبتش با غرب گذشت‌. با چه‌بسا بهتر بگوییم، سوخت! برای منطقه هم کمابیش مثال‌هایی کمرن‌گ و پُررنگ این‌جنین پیدا می‌شد.

کوتاه سخن اینکه مقوله‌ی همیشه حاضر در گوشه‌ی ذهن ما، غرب بود. بدیهی بود و است که در واکنش دفاعی و اعتراضی به نظام سیاسیِ غرب‌ستیز، بسیاری از ما غرب‌زده یا غرب‌شیفته شدند. خاصه آنکه پیشرفت‌های مادی خیره‌کننده‌ی اروپاییان و آمریکایی‌ها هم به این قطار می‌پیوست، تا چشم بسیاری از خیره به غرب بماند. آنها می‌گفتند غرب بد و اخ است، ما می‌گفتیم این‌طورها نیست، برادر من ساکن اروپاست و آنجا اِل است و بِل است. یا منِ ایرانی رمیده و معترض می‌گفتم که در تاریخ هم بدترین دشمن همیشگی ما از قضا روسیه‌ی شرقی بوده و هست.

خلاصه از دل غرب‌ستیزیِ ایدئولوژیک نظام سیاسی، و قبل‌ترش حس عقب‌ماندگیِ تاریخی، اروپا و آمریکا از ابتدا کج‌ومعوج به ذهن ما وارد شدند. یا به زبان علوم شناختی بگویید، آن غرب‌ستیزی یا غرب‌دوستیِ ایدئولوژیک، عنصر اختلال‌گر شناختیِ مغز ما شد. ما نمی‌توانستیم و هنوز هم بسیاری‌مان نمی‌توانند بیرون از این چارچوب‌های ستیز یا شیفتگی، که حاصل همان تأثیرات تاریخی است، مستقل غرب را بشناسند و بفهمدند و نقشش را در تاریخ کشور ما و منطقه‌ی ما بازشناسی کنند.

این شاید دومین یا سومین بار است که این نکته را در این روزها می‌نویسم. منِ نوعی هم از این دسته و در این فرهنگ و هوا بالیده‌ام. بر ذهن من هم ناخواسته گَردهای این «تاریخِ اثرگذار» غرب‌شناسی نشسته بود و است. من هم اسیر بوده و هستم. اما مدت‌هاست که قصد کرده بودم این پیله را بشکافم. یعنی نه جمهوری‌اسلامی‌زده، چه به ستیز و چه به شیفتگی، و نه محبوس در نظامِ شناختی و دانایی ماقبل آن، به غرب نگاه کنم. تجربه‌ی زندگی مستقیم در غرب و مرور تاریخ فلسفه‌ی غرب نیز به این عزم بسیار کمک کرد. شلیک نهاییِ این روندِ قالب‌شکنانه در فهم غرب برای من، رخدادهای اخیر غزه و فلسطین بود. برای من یکی این فاجعه‌ی انسانی رخ‌داده کارگاهی زنده و خونین شد؛ رخدادهایی در امتداد دهه‌ها فروبستگی و انسداد و خون در ارضِ آخرالزمانیِ مقدس.

(ادامه👇)

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1359

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.” It’s yet another bloodbath on Satoshi Street. As of press time, Bitcoin (BTC) and the broader cryptocurrency market have corrected another 10 percent amid a massive sell-off. Ethereum (EHT) is down a staggering 15 percent moving close to $1,000, down more than 42 percent on the weekly chart. 2How to set up a Telegram channel? (A step-by-step tutorial) SUCK Channel Telegram Just as the Bitcoin turmoil continues, crypto traders have taken to Telegram to voice their feelings. Crypto investors can reduce their anxiety about losses by joining the “Bear Market Screaming Therapy Group” on Telegram.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American