HAMESH1 Telegram 1484
شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکر هجدهم


گرگ‌های پوچی در کمین راه ما نشسته بودند. بختک بی‌معنایی در پیِ شکار چرب تازه‌ای بود. آنان ما را می‌ربودند و می‌دریدند، اگر رایحه‌ی معنابخش تو نبود. خدایا، این‌بار می‌خواهم شاکر معنابخشی‌ات باشم.

در همه‌گیریِ پوچی و وفور هیچ‌انگاران، در معقولیتِ نسبیِ بی‌معنایی، در زوال دستاوردها و پایان‌پذیریِ حتمیِ نام‌ها و کارها، نفحه‌ی حیات‌بخش تو بر خاک ما دمید و ما را سبز کرد. وقتی در آستانه‌ی شکستن بودیم و وقتی که در لبه‌ی پریدن به باتلاق پوچی، چیزی به افتادنمان باقی نمانده بود. آن‌ هنگام دست تو آمد و قلب ما را ربود و پای ما را عقب راند؛ چون در خون ما حضور معنابخش تو رنگ و تپش بخشیده بود.

خدایا، در زمانه‌ی ما سرطان پوچی بیش از سرطانِ تن قربانی می‌گیرد. درمان سرطان پوچی، درمان تومور بی‌معنایی، درمان‌هایی گذرا و مُسکن‌هایی تخدیری‌اند. ما می‌سازیم، می‌فروشیم، می‌خریم، می‌نازیم، می‌بازیم، می‌نوشیم، می‌کِشیم، می‌کُشیم، می‌پوشیم، می‌بینیم، می‌خواهیم، می‌اندوزیم، می‌نویسیم، می‌خوانیم، می‌سراییم... اما ژرفای درد بدخیممان دوا نمی‌شود. مدتی نگذشته، باز سلول‌های پوچی ریشه می‌دوانند و ما را به سیاهی و ملولی سوق می‌دهند.

در این میان، در همه‌گیریِ کرونای پوچی و هیچی، فقط وقتی ابرهای تو روان می‌شوند و باران تو می‌بارد، زمین مرده‌ی ما زنده می‌شود. (۱) گر شکر فقط یک‌جا معنا داشته باشد، آن شکرِ معنابخشی حضور و شهود توست. مای امروزی، بارها به خود تکیه کردیم و گفتیم معنا و ماهیت خود را خواهیم ساخت. گفتیم معنا به دستِ رشید ماست و انسان دیروز صغیر بود. دروغ هم نبود. ساختمان معنای دست‌ساز ما بالا رفت، سرش به آسمان سایید، اما مثل همه‌چیزمان ماندگار نشد و مدتی بعد فروریخت. و ما دوباره به قرص‌های قدیمی و خرافات مدرنمان پناه بردیم. و ما دوباره به غفلت کار و عیش مصرف تن دادیم. و ما شاید معنای دیگری را در لذت هنر و مستیِ دوست‌داشتن جستیم. همان مُسکن‌های ناماندگار.

خدایا، مستیِ حضور تو همیشه نبود. ما روزها و گام‌هایی تو را گم کردیم. در لحظات دوری و گم‌گشتگی، نشئه‌ی باور به حضور همچنانِ تو، قوت ادامه‌دادنمان بود. تو همیشه برای ما ماهی بوده‌ای که ابرو نموده‌ای و جلوه‌گری کرده‌ای و رو هم ببستی. (۲) اما آن رؤیت‌های فرخنده، آن سحرهای مبارک، حکم باور به آغاز ماه را داشتند. ابرها می‌آمدند، غبارها را می‌آوردیک، طلوع‌ها را فراموش کردیم، اما ماهِ معنایت پشت ابر نماند و نمانده. همان است که سرمست معنای ماندگار باور توییم. ما هر چه شکر برای معجزه‌ی مستمرِ ادراک و باورت بگوییم و بکوشیم، کم گفته‌ایم و کم کوشیده‌ایم.

ما می‌توانستیم با موجی از همه‌گیریِ پوچی مبتلا شویم و مثل بسیاری از درون و بیرون فرو بریزیم. تو نگذاشتی. باورت نگذاشت، ایمانت نگذاشت. دیدارت نگذاشت. رودِ جاری معنایت نگذاشت. برای همه‌ی این گذاشتن‌ها و نگذاشتن‌ها، برای همه‌ی این رودهای حیات‌بخش، هزاران هزار بار شکر.

۱) وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ. و خداوند كسى است كه بادها را مى‏فرستد كه ابرى را بر مى‏انگيزد، آنگاه آن را به سوى سرزمينى پژمرده مى‏رانيم، و بدان زمين را بعد از پژمردنش زنده مى‏داريم، رستاخيز هم همين‏گونه است. ﴿9﴾ فاطر

۲) شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست (حافظ)

#دعا
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1484
Create:
Last Update:

شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکر هجدهم


گرگ‌های پوچی در کمین راه ما نشسته بودند. بختک بی‌معنایی در پیِ شکار چرب تازه‌ای بود. آنان ما را می‌ربودند و می‌دریدند، اگر رایحه‌ی معنابخش تو نبود. خدایا، این‌بار می‌خواهم شاکر معنابخشی‌ات باشم.

در همه‌گیریِ پوچی و وفور هیچ‌انگاران، در معقولیتِ نسبیِ بی‌معنایی، در زوال دستاوردها و پایان‌پذیریِ حتمیِ نام‌ها و کارها، نفحه‌ی حیات‌بخش تو بر خاک ما دمید و ما را سبز کرد. وقتی در آستانه‌ی شکستن بودیم و وقتی که در لبه‌ی پریدن به باتلاق پوچی، چیزی به افتادنمان باقی نمانده بود. آن‌ هنگام دست تو آمد و قلب ما را ربود و پای ما را عقب راند؛ چون در خون ما حضور معنابخش تو رنگ و تپش بخشیده بود.

خدایا، در زمانه‌ی ما سرطان پوچی بیش از سرطانِ تن قربانی می‌گیرد. درمان سرطان پوچی، درمان تومور بی‌معنایی، درمان‌هایی گذرا و مُسکن‌هایی تخدیری‌اند. ما می‌سازیم، می‌فروشیم، می‌خریم، می‌نازیم، می‌بازیم، می‌نوشیم، می‌کِشیم، می‌کُشیم، می‌پوشیم، می‌بینیم، می‌خواهیم، می‌اندوزیم، می‌نویسیم، می‌خوانیم، می‌سراییم... اما ژرفای درد بدخیممان دوا نمی‌شود. مدتی نگذشته، باز سلول‌های پوچی ریشه می‌دوانند و ما را به سیاهی و ملولی سوق می‌دهند.

در این میان، در همه‌گیریِ کرونای پوچی و هیچی، فقط وقتی ابرهای تو روان می‌شوند و باران تو می‌بارد، زمین مرده‌ی ما زنده می‌شود. (۱) گر شکر فقط یک‌جا معنا داشته باشد، آن شکرِ معنابخشی حضور و شهود توست. مای امروزی، بارها به خود تکیه کردیم و گفتیم معنا و ماهیت خود را خواهیم ساخت. گفتیم معنا به دستِ رشید ماست و انسان دیروز صغیر بود. دروغ هم نبود. ساختمان معنای دست‌ساز ما بالا رفت، سرش به آسمان سایید، اما مثل همه‌چیزمان ماندگار نشد و مدتی بعد فروریخت. و ما دوباره به قرص‌های قدیمی و خرافات مدرنمان پناه بردیم. و ما دوباره به غفلت کار و عیش مصرف تن دادیم. و ما شاید معنای دیگری را در لذت هنر و مستیِ دوست‌داشتن جستیم. همان مُسکن‌های ناماندگار.

خدایا، مستیِ حضور تو همیشه نبود. ما روزها و گام‌هایی تو را گم کردیم. در لحظات دوری و گم‌گشتگی، نشئه‌ی باور به حضور همچنانِ تو، قوت ادامه‌دادنمان بود. تو همیشه برای ما ماهی بوده‌ای که ابرو نموده‌ای و جلوه‌گری کرده‌ای و رو هم ببستی. (۲) اما آن رؤیت‌های فرخنده، آن سحرهای مبارک، حکم باور به آغاز ماه را داشتند. ابرها می‌آمدند، غبارها را می‌آوردیک، طلوع‌ها را فراموش کردیم، اما ماهِ معنایت پشت ابر نماند و نمانده. همان است که سرمست معنای ماندگار باور توییم. ما هر چه شکر برای معجزه‌ی مستمرِ ادراک و باورت بگوییم و بکوشیم، کم گفته‌ایم و کم کوشیده‌ایم.

ما می‌توانستیم با موجی از همه‌گیریِ پوچی مبتلا شویم و مثل بسیاری از درون و بیرون فرو بریزیم. تو نگذاشتی. باورت نگذاشت، ایمانت نگذاشت. دیدارت نگذاشت. رودِ جاری معنایت نگذاشت. برای همه‌ی این گذاشتن‌ها و نگذاشتن‌ها، برای همه‌ی این رودهای حیات‌بخش، هزاران هزار بار شکر.

۱) وَاللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَى بَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَحْيَيْنَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا كَذَلِكَ النُّشُورُ. و خداوند كسى است كه بادها را مى‏فرستد كه ابرى را بر مى‏انگيزد، آنگاه آن را به سوى سرزمينى پژمرده مى‏رانيم، و بدان زمين را بعد از پژمردنش زنده مى‏داريم، رستاخيز هم همين‏گونه است. ﴿9﴾ فاطر

۲) شیدا از آن شدم که نگارم چو ماهِ نو
ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست (حافظ)

#دعا
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1484

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Avoid compound hashtags that consist of several words. If you have a hashtag like #marketingnewsinusa, split it into smaller hashtags: “#marketing, #news, #usa. On Tuesday, some local media outlets included Sing Tao Daily cited sources as saying the Hong Kong government was considering restricting access to Telegram. Privacy Commissioner for Personal Data Ada Chung told to the Legislative Council on Monday that government officials, police and lawmakers remain the targets of “doxxing” despite a privacy law amendment last year that criminalised the malicious disclosure of personal information. Write your hashtags in the language of your target audience. 3How to create a Telegram channel? Telegram channels enable users to broadcast messages to multiple users simultaneously. Like on social media, users need to subscribe to your channel to get access to your content published by one or more administrators.
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American