HAMESH1 Telegram 1490
شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکایت بیست و یکم


شکایت می‌کنم از روزمرگی. شکایت می‌کنم از غرق‌شدن در پیشامدهای دم‌دستی، تکراری و ملال‌انگیز. شکایت می‌کنم از دورافتادن از نفع‌های مهم و ماندگار و افتادن در ملال‌های سطحی و خستگی‌های تهی. خدایا، زندگی ما اسیر در قفس تعامل‌های سبک و کم‌عمق شده است و گریز ما از دایره‌ی این روزمرگی‌ها بسیار سخت و نادر گشته. گویی سپاهی بلند و پُرجمعیت از مشغله‌های تکراری گرداگرد ما را گرفته و افق دیدمان را از چشم‌دوختن به دورها و نزدیک‌های مهم دور کرده است. به همین دلیل، گلاویزیِ با این پیشامدهای مکرر جبر بقای ما و دوریِ از آفاق مهم و مشغله‌های حیاتی، حکم نامحبوب زندگی‌مان گشته.

خدایا، دچاربودن به معنای معناها و اندیشه‌ی بر هدف‌ها و پایان‌ها، لختی رهایی از روزمرگی را می‌طلبد. گوشه‌ی چمنی می‌خواهد و انجمنی. خلوت از اغیاری می‌طلبد و آزادی‌ای. روزمرگی نقطه‌ی مقابل همه‌ی اینهاست و صفت شایع زندگیِ دوران ما. چرخ روزگار ما با روزمرگی می‌چرخد و سرگرمی‌اش. اگر قرار باشد خط ممتد سفر روزمرگی قطع شود و ما در منزلگاه‌های میانه‌ی راه خانه بگیریم، رونق کارخانه‌ی زندگی‌های مدرن کم می‌شود. به همین دلیل آسیاب روزمرگیِ حل‌شده در حیات ما، هوشیارانه نمی‌ایستد و یک‌دم بر ما فراغت و رهایی را نمی‌پسندد و با تمام توان سر و قلب ما را مشغول و مفتون خود می‌پسندد.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم از روزمرگی و موجیم که ناروزمرگیِ ما عدم ماست! (۱) ما هستیم اگر در روزمرگی می‌رویم، گر نرویم، نیستیم! (۲) آرام‌گرفتن و خلوت‌گزیدن و حتی فکرکردن بر تباهیِ روزمرگی، بازار زندگی‌های تازه‌ی دوران ما را از سکه می‌اندازد. تعالی از وقتی آغاز می‌شود که ما از خط خشکِ تکراری روزمرگی بیرون بزنیم و روزمرگی خطر این بیرون‌زدن را به خوبی می‌داند! پس راه نفس و خلوت و پرسش و فریاد را بر ما می‌بندد. شکایت می‌کنیم از این بستن. شکایت می‌کنیم از چنگال‌ مسلط این روزمرگی‌های فضیلت‌کُش و تعالی‌ستیز، بر حیات هر روزه‌ و ممات دورافتاده‌مان.

خدایا، می‌دانیم که بُعدی از روزمرگی نعمت است. چه‌بسیار آبادانی‌های مطلوبِ امروزینی که محصول غفلتِ روزمرگی است. اگر روزمرگی نبود و اگر گریبان ما را هر لحظه پرسش‌های سبب‌سوز فلسفی و راز‌های دهر (۳) و «چیست این سقف بلند ساده‌ی بسیارنقش» (۴) می‌‌گرفت، اگر غفلت ممدوح روزمرگی و اگر «حدیث از مطرب و مِی» آن نبود، اگر مادر ستون‌های این عالم، یعنی غفلتِ روزمرگی بر ما چیره نبود، (۵) آبادانی‌های ممدوحِ امروز هم نبود؛ یعنی شاید همه در خانقاه‌ها و دیرها و مسجدها نشسته و در حیرت و منگی، دست از کارها و طرح‌های نافع و جاه‌طلبی‌های انسان امروزی شسته بودند. اما این‌گونه نیست و روزمرگی ما را به آبادانی رسانده است. قبول. اما پس آبادانیِ ذهنی و روانی چه می‌شود؟ اما آب حیاتِ پاسخ به تعالی‌جویی‌ها و فتنه‌های در سر ما (۶) چه می‌شود؟ روزمرگی جهان را آباد می‌کند و این ابعادِ ما را ویران. شکایت می‌کنیم از آبادانی‌هایی بیرونی‌ای که محصول خرابی‌های درونی ماست.

خدایا، لحظه‌های ما را غنی کن و اجازه مده که روزمرگیِ ناممدوح، تمامی لحظه‌های ما را تصرف کند. روزمرگی ناممدوح همچون گرداب است، افتادن در کشش مهیبِ مرکزگریزش، توان ایستادن را از افتاده و غریق سلب می‌کند. عالمی و علمی برسان که دستِ غریق ما را بگیرد (۷) و ما را به ساحل تماشا برساند؛ ساحل آرامشی که از آن می‌توان به افق‌های ناروزمره هم نگاه کرد و یکسره اسیر موج‌های مکرر و تلاطم پیشامدهای دم‌دستی نبود. ما را از زمره‌‌ی این ساحل‌نشینانِ آرام و پرسش‌گر قرار ده. آنانی که سودای پرواز در سر دارند و راضیِ و دلگرم به موج‌های مکرر روزمرگی نیستند. (۸)

۱. موجیم که آسودگیِ ما عدم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم (کلیم کاشانی)

۲. ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موح ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم (اقبال لاهوری)

۳. حدیث از مطرب و مِی گو و راز دَهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معمّا را (حافظ)

۴. چیست این سقف بلند ساده‌ی بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست (حافظ)

۵. استن این عالم ای جان غفلتست
هوشیاری این جهان را آفتست
هوشیاری زان جهانست و چو آن
غالب آید پست گردد این جهان (مولانا)

۶. سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک‌الله از این فتنه‌ها که در سر ماست (حافظ)

۷. گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را (سعدی)
 
۸. إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‏‌اند و كسانى كه از آيات ما غافل‌اند. (یونس، ۷)

#دعا
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1490
Create:
Last Update:

شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکایت بیست و یکم


شکایت می‌کنم از روزمرگی. شکایت می‌کنم از غرق‌شدن در پیشامدهای دم‌دستی، تکراری و ملال‌انگیز. شکایت می‌کنم از دورافتادن از نفع‌های مهم و ماندگار و افتادن در ملال‌های سطحی و خستگی‌های تهی. خدایا، زندگی ما اسیر در قفس تعامل‌های سبک و کم‌عمق شده است و گریز ما از دایره‌ی این روزمرگی‌ها بسیار سخت و نادر گشته. گویی سپاهی بلند و پُرجمعیت از مشغله‌های تکراری گرداگرد ما را گرفته و افق دیدمان را از چشم‌دوختن به دورها و نزدیک‌های مهم دور کرده است. به همین دلیل، گلاویزیِ با این پیشامدهای مکرر جبر بقای ما و دوریِ از آفاق مهم و مشغله‌های حیاتی، حکم نامحبوب زندگی‌مان گشته.

خدایا، دچاربودن به معنای معناها و اندیشه‌ی بر هدف‌ها و پایان‌ها، لختی رهایی از روزمرگی را می‌طلبد. گوشه‌ی چمنی می‌خواهد و انجمنی. خلوت از اغیاری می‌طلبد و آزادی‌ای. روزمرگی نقطه‌ی مقابل همه‌ی اینهاست و صفت شایع زندگیِ دوران ما. چرخ روزگار ما با روزمرگی می‌چرخد و سرگرمی‌اش. اگر قرار باشد خط ممتد سفر روزمرگی قطع شود و ما در منزلگاه‌های میانه‌ی راه خانه بگیریم، رونق کارخانه‌ی زندگی‌های مدرن کم می‌شود. به همین دلیل آسیاب روزمرگیِ حل‌شده در حیات ما، هوشیارانه نمی‌ایستد و یک‌دم بر ما فراغت و رهایی را نمی‌پسندد و با تمام توان سر و قلب ما را مشغول و مفتون خود می‌پسندد.

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم از روزمرگی و موجیم که ناروزمرگیِ ما عدم ماست! (۱) ما هستیم اگر در روزمرگی می‌رویم، گر نرویم، نیستیم! (۲) آرام‌گرفتن و خلوت‌گزیدن و حتی فکرکردن بر تباهیِ روزمرگی، بازار زندگی‌های تازه‌ی دوران ما را از سکه می‌اندازد. تعالی از وقتی آغاز می‌شود که ما از خط خشکِ تکراری روزمرگی بیرون بزنیم و روزمرگی خطر این بیرون‌زدن را به خوبی می‌داند! پس راه نفس و خلوت و پرسش و فریاد را بر ما می‌بندد. شکایت می‌کنیم از این بستن. شکایت می‌کنیم از چنگال‌ مسلط این روزمرگی‌های فضیلت‌کُش و تعالی‌ستیز، بر حیات هر روزه‌ و ممات دورافتاده‌مان.

خدایا، می‌دانیم که بُعدی از روزمرگی نعمت است. چه‌بسیار آبادانی‌های مطلوبِ امروزینی که محصول غفلتِ روزمرگی است. اگر روزمرگی نبود و اگر گریبان ما را هر لحظه پرسش‌های سبب‌سوز فلسفی و راز‌های دهر (۳) و «چیست این سقف بلند ساده‌ی بسیارنقش» (۴) می‌‌گرفت، اگر غفلت ممدوح روزمرگی و اگر «حدیث از مطرب و مِی» آن نبود، اگر مادر ستون‌های این عالم، یعنی غفلتِ روزمرگی بر ما چیره نبود، (۵) آبادانی‌های ممدوحِ امروز هم نبود؛ یعنی شاید همه در خانقاه‌ها و دیرها و مسجدها نشسته و در حیرت و منگی، دست از کارها و طرح‌های نافع و جاه‌طلبی‌های انسان امروزی شسته بودند. اما این‌گونه نیست و روزمرگی ما را به آبادانی رسانده است. قبول. اما پس آبادانیِ ذهنی و روانی چه می‌شود؟ اما آب حیاتِ پاسخ به تعالی‌جویی‌ها و فتنه‌های در سر ما (۶) چه می‌شود؟ روزمرگی جهان را آباد می‌کند و این ابعادِ ما را ویران. شکایت می‌کنیم از آبادانی‌هایی بیرونی‌ای که محصول خرابی‌های درونی ماست.

خدایا، لحظه‌های ما را غنی کن و اجازه مده که روزمرگیِ ناممدوح، تمامی لحظه‌های ما را تصرف کند. روزمرگی ناممدوح همچون گرداب است، افتادن در کشش مهیبِ مرکزگریزش، توان ایستادن را از افتاده و غریق سلب می‌کند. عالمی و علمی برسان که دستِ غریق ما را بگیرد (۷) و ما را به ساحل تماشا برساند؛ ساحل آرامشی که از آن می‌توان به افق‌های ناروزمره هم نگاه کرد و یکسره اسیر موج‌های مکرر و تلاطم پیشامدهای دم‌دستی نبود. ما را از زمره‌‌ی این ساحل‌نشینانِ آرام و پرسش‌گر قرار ده. آنانی که سودای پرواز در سر دارند و راضیِ و دلگرم به موج‌های مکرر روزمرگی نیستند. (۸)

۱. موجیم که آسودگیِ ما عدم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم (کلیم کاشانی)

۲. ساحل افتاده گفت گر چه بسی زیستم
هیچ نه معلوم شد آه که من چیستم
موح ز خود رفته‌ای تیز خرامید و گفت
هستم اگر می‌روم، گر نروم نیستم (اقبال لاهوری)

۳. حدیث از مطرب و مِی گو و راز دَهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معمّا را (حافظ)

۴. چیست این سقف بلند ساده‌ی بسیارنقش
زین معما هیچ دانا در جهان آگاه نیست (حافظ)

۵. استن این عالم ای جان غفلتست
هوشیاری این جهان را آفتست
هوشیاری زان جهانست و چو آن
غالب آید پست گردد این جهان (مولانا)

۶. سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک‌الله از این فتنه‌ها که در سر ماست (حافظ)

۷. گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را (سعدی)
 
۸. إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ. كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‏‌اند و كسانى كه از آيات ما غافل‌اند. (یونس، ۷)

#دعا
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1490

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

A Telegram channel is used for various purposes, from sharing helpful content to implementing a business strategy. In addition, you can use your channel to build and improve your company image, boost your sales, make profits, enhance customer loyalty, and more. The Channel name and bio must be no more than 255 characters long Telegram users themselves will be able to flag and report potentially false content. Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots. The public channel had more than 109,000 subscribers, Judge Hui said. Ng had the power to remove or amend the messages in the channel, but he “allowed them to exist.”
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American