HAMESH1 Telegram 1492
شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکر بیست و دوم


ما مرگ‌آگاهیم. و فرزند این آگاهی‌مان، مرگ‌اندیشی است. این‌بار می‌خواهم شکر این آگاهی را گویم. این آگاهی در وهله‌ی اول در نزد آدمیان فراوانی نقمت می‌نماید و نه نعمت. نقمتی که میوه‌اش ترسی تلخ و دلهره‌ی ژرف است که باید با فراموشی از آن بگریزیم. به‌ویژه وقتی در قرائت رسمیِ دینی، دریچه‌ی آغاز عذاب‌های هولناک است و فقط به کار ارعاب و اقتدار ارباب دین می‌آید. بارالها، اما من این‌گونه نمی‌اندیشم. مرگ‌آگاهی به رنگ اضافه‌ی خود، از جنس آگاهی است. نه آگاهی‌ای فرعی، بی‌فایده، نامهم و سطحی؛ بلکه آگاهی‌ای که سرآغاز پیدا و پنهانِ بسیاری از فلسفه‌هاست و در حضورش، رنگ و قیمت بسیاری دیگر از آگاهی‌‌ها سنجیده می‌شود.

خدایا، گویا ما تنها موجوداتی هستیم که این آگاهیِ اگزیستانسیل را داریم. تو ما را در متن زندگی به مرگ آگاه کرده‌ای و ما می‌دانیم که خواهیم مُرد؛ هرچند که این آگاهی را به فراموشی بسپاریم و یا از سر غفلت و عملی آن را نادید بینگاریم. خدایا، این نعمت برخلاف تصور اولیه، برای ما سرآغاز تحصیل فضیلت است. ما می‌دانیم که می‌میریم و فرصتمان نامعلوم است، پس چرا هر چه زودتر و آگاهانه، دست به عمل فضیلت‌آمیز و سعادت‌آفرین نزنیم؟

ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا با شکری عملی‌ در نظام ارزشی، از امور رفتنی و سطحی به مقوله‌های ماندگار و ژرف مشغول نشویم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا آن‌گونه که فیلسوف آلمانی (۱) می‌گفت، مرگ‌آگاهی را سرآغاز زندگیِ اصیل قرار ندهیم و زندگیِ اصیل را فدای ترجیح‌ها و فشارهای دیگران نکنیم و از این مسیر معنای زندگی را در نیابیم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا از خانه‌‌ی در معرض کوچ و رفتن، توشه و اندوخته برای منزل همیشگی برنداریم؟ (۲) ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا کار سپرده‌شده‌ی قبل از مرگمان را از نظر ماندگاری و کار اخلاقی برای بعد از مرگ را از حیث شتاب و کمبود وقت، با قوت پی نگیریم؟ (۳)

ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا برای از دست‌دادن‌های نامهم، حسرت‌مند و برای به‌دست‌آوردن‌های مهم، دچار سرمستی و خودپسندی شویم؟ (۴) ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا وقتی که قیمتمان بسی گرانبهاتر از پیشنهادهای دون و خیانت‌بار است، خود را ارزان بفروشیم؟ (۵) ما می‌دانیم که می‌‌میریم، پس چرا به ذلت تن دهیم و عزت‌مند و سرفراز، دو روزه‌ی کوتاه عمر را به پایان نبریم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا سبب‌سوزیِ این دانایی را به معرفت و عرفانی استوار گره نزنیم و برای ترک جهانی بسته‌تر و منزلی محدودتر، گره از زلف دلهره و غم باز نکنیم؟ (۶)

خدایا، می‌دانم که سراچه‌ی مرگ رازآلود است. خردگریز است. پُر از حیرت و ابهام است. حتی سرچشمه‌ی خیلی از یأس‌ها و پوچ‌انگاری‌هاست. که اگر این‌گونه نبود، که اگر برخلاف پندار ساده‌اندیش و اخباریِ بسیاری از دیندارانت، روشن و واضح و سرراست بود، مغز پیام بسیاری از پیامبران نبود. و اندیشه در آن و قبول تداوم حیات در آن، مستلزم ایمان و اعتماد نبود.

مرگ بزرگ و دشوار و حیرت‌افزا و مبهم و نفس‌گیر است. و کسی که با آن ساده مواجه شود، چه از سر ایمان و چه از سر انکار، از بی خبری و سطحی‌اندیشی خود خبر داده. با این حال، مرگ برای ما صرفاً این بُعدها را ندارد. در دریای واقعیتِ تکان‌دهنده‌ی مرگ، آنچنان که گفته شد، ماهیان بزرگی از حقیقت نهفته که فقط صیادان زیرک و ژرف‌نگر می‌توانند صیدش کنند. ما را از جمله‌ی این صیادان اندیشمند و آماده برای این بزرگ‌ترین تجربه‌‌ قرار ده.

۱.هایدگر

۲. وَ لْيُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ وَ لْيَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ. و براي سرنوشت نهائي و قدمي که بايد در آغاز ابديت بردارد، آماده شود. و از خانه اي که بايد از آن کوچ کند به جايگاه اقامت (ابدي) خود توشه بردارد. امام علی، خطبه ۸۶ نهج‌البلاغه)

۳. کن لدنیاک کانک تعیش ابدا و کن لاخرتک کانک تموت غدا. برای دنیایت چنان باش که گویی جاویدان خواهی ماند و برای آخرتت چنان باش که گویی فردا می‌میری. (امام حسن)

۴. تا بر آنچه از دست‏ شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است‏ شادمانى نكنيد و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد. (حدید/۲۳)

۵. بدانيد جان شما بهايى جز بهشت ندارد، به كمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، قصار ۴۵۶)

۶. خُرم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب
من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم (حافظ)

#دعا
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1492
Create:
Last Update:

شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکر بیست و دوم


ما مرگ‌آگاهیم. و فرزند این آگاهی‌مان، مرگ‌اندیشی است. این‌بار می‌خواهم شکر این آگاهی را گویم. این آگاهی در وهله‌ی اول در نزد آدمیان فراوانی نقمت می‌نماید و نه نعمت. نقمتی که میوه‌اش ترسی تلخ و دلهره‌ی ژرف است که باید با فراموشی از آن بگریزیم. به‌ویژه وقتی در قرائت رسمیِ دینی، دریچه‌ی آغاز عذاب‌های هولناک است و فقط به کار ارعاب و اقتدار ارباب دین می‌آید. بارالها، اما من این‌گونه نمی‌اندیشم. مرگ‌آگاهی به رنگ اضافه‌ی خود، از جنس آگاهی است. نه آگاهی‌ای فرعی، بی‌فایده، نامهم و سطحی؛ بلکه آگاهی‌ای که سرآغاز پیدا و پنهانِ بسیاری از فلسفه‌هاست و در حضورش، رنگ و قیمت بسیاری دیگر از آگاهی‌‌ها سنجیده می‌شود.

خدایا، گویا ما تنها موجوداتی هستیم که این آگاهیِ اگزیستانسیل را داریم. تو ما را در متن زندگی به مرگ آگاه کرده‌ای و ما می‌دانیم که خواهیم مُرد؛ هرچند که این آگاهی را به فراموشی بسپاریم و یا از سر غفلت و عملی آن را نادید بینگاریم. خدایا، این نعمت برخلاف تصور اولیه، برای ما سرآغاز تحصیل فضیلت است. ما می‌دانیم که می‌میریم و فرصتمان نامعلوم است، پس چرا هر چه زودتر و آگاهانه، دست به عمل فضیلت‌آمیز و سعادت‌آفرین نزنیم؟

ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا با شکری عملی‌ در نظام ارزشی، از امور رفتنی و سطحی به مقوله‌های ماندگار و ژرف مشغول نشویم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا آن‌گونه که فیلسوف آلمانی (۱) می‌گفت، مرگ‌آگاهی را سرآغاز زندگیِ اصیل قرار ندهیم و زندگیِ اصیل را فدای ترجیح‌ها و فشارهای دیگران نکنیم و از این مسیر معنای زندگی را در نیابیم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا از خانه‌‌ی در معرض کوچ و رفتن، توشه و اندوخته برای منزل همیشگی برنداریم؟ (۲) ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا کار سپرده‌شده‌ی قبل از مرگمان را از نظر ماندگاری و کار اخلاقی برای بعد از مرگ را از حیث شتاب و کمبود وقت، با قوت پی نگیریم؟ (۳)

ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا برای از دست‌دادن‌های نامهم، حسرت‌مند و برای به‌دست‌آوردن‌های مهم، دچار سرمستی و خودپسندی شویم؟ (۴) ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا وقتی که قیمتمان بسی گرانبهاتر از پیشنهادهای دون و خیانت‌بار است، خود را ارزان بفروشیم؟ (۵) ما می‌دانیم که می‌‌میریم، پس چرا به ذلت تن دهیم و عزت‌مند و سرفراز، دو روزه‌ی کوتاه عمر را به پایان نبریم؟ ما می‌دانیم که می‌میریم، پس چرا سبب‌سوزیِ این دانایی را به معرفت و عرفانی استوار گره نزنیم و برای ترک جهانی بسته‌تر و منزلی محدودتر، گره از زلف دلهره و غم باز نکنیم؟ (۶)

خدایا، می‌دانم که سراچه‌ی مرگ رازآلود است. خردگریز است. پُر از حیرت و ابهام است. حتی سرچشمه‌ی خیلی از یأس‌ها و پوچ‌انگاری‌هاست. که اگر این‌گونه نبود، که اگر برخلاف پندار ساده‌اندیش و اخباریِ بسیاری از دیندارانت، روشن و واضح و سرراست بود، مغز پیام بسیاری از پیامبران نبود. و اندیشه در آن و قبول تداوم حیات در آن، مستلزم ایمان و اعتماد نبود.

مرگ بزرگ و دشوار و حیرت‌افزا و مبهم و نفس‌گیر است. و کسی که با آن ساده مواجه شود، چه از سر ایمان و چه از سر انکار، از بی خبری و سطحی‌اندیشی خود خبر داده. با این حال، مرگ برای ما صرفاً این بُعدها را ندارد. در دریای واقعیتِ تکان‌دهنده‌ی مرگ، آنچنان که گفته شد، ماهیان بزرگی از حقیقت نهفته که فقط صیادان زیرک و ژرف‌نگر می‌توانند صیدش کنند. ما را از جمله‌ی این صیادان اندیشمند و آماده برای این بزرگ‌ترین تجربه‌‌ قرار ده.

۱.هایدگر

۲. وَ لْيُمَهِّدْ لِنَفْسِهِ وَ قَدَمِهِ وَ لْيَتَزَوَّدْ مِنْ دَارِ ظَعْنِهِ لِدَارِ إِقَامَتِهِ. و براي سرنوشت نهائي و قدمي که بايد در آغاز ابديت بردارد، آماده شود. و از خانه اي که بايد از آن کوچ کند به جايگاه اقامت (ابدي) خود توشه بردارد. امام علی، خطبه ۸۶ نهج‌البلاغه)

۳. کن لدنیاک کانک تعیش ابدا و کن لاخرتک کانک تموت غدا. برای دنیایت چنان باش که گویی جاویدان خواهی ماند و برای آخرتت چنان باش که گویی فردا می‌میری. (امام حسن)

۴. تا بر آنچه از دست‏ شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب] آنچه به شما داده است‏ شادمانى نكنيد و خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد. (حدید/۲۳)

۵. بدانيد جان شما بهايى جز بهشت ندارد، به كمتر از آن نفروشيد. (نهج‌البلاغه، قصار ۴۵۶)

۶. خُرم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم
گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه غریب
من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم (حافظ)

#دعا
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)




Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1492

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Telegram offers a powerful toolset that allows businesses to create and manage channels, groups, and bots to broadcast messages, engage in conversations, and offer reliable customer support via bots. Hui said the messages, which included urging the disruption of airport operations, were attempts to incite followers to make use of poisonous, corrosive or flammable substances to vandalize police vehicles, and also called on others to make weapons to harm police. How to create a business channel on Telegram? (Tutorial) best-secure-messaging-apps-shutterstock-1892950018.jpg
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American