tgoop.com/hamesh1/1494
Last Update:
شکریست با شکایت (دعاهای رمضانی)
شکایت بیست و سوم
شکایت از شتاب، شکایت از شتاب. خدایا، شتاب در رگ و پِی ما دویده است و چرخ روزگار ما را میدواند. ما اگر نشتابیم، ما اگر در مسابقه پیش نیفتیم، ما اگر زودتر از همه و پیش از طلوع بیرون نزنیم، ما اگر شتابناکتر از همه کارمان را تمام نکنیم، ما اگر بیشتر و سریعتر از همه خروجی نداشته باشیم، کلاهمان پسِ معرکهی دوران است. شتاب تحمیل عصر ماست و عاصیانِ دوستدار فضیلت آهستگی را با محرومیت و طرد و تحقیر تنبیه میکند.
پروردگارا، تو جهان را یکباره نیافریدی. هر روز کاری کردی و روز هفتم به استراحت نشستی. (۱) اما جهانِ امروز از ما همهچیز را یکباره و یکروزه میخواهد. سریع، بیشینه و بیتأنی. ضربتی و کوبنده و کوتاه. اما ما میدانیم که در این خواستن، چه ظرافتها و چه زلفهای شکنی که بر باد میرود. چه طُرههای بلندِ نگشوده و چه قصههای گیسویی که حسرت سخنگفتن از آن تا دل شب، بر دل میماند. (۲) خدایا، در راهزنی و ترکتازیِ شتاب، کاروان ما هر آنچه از معنویت داشته را از کف میدهد. در شتابی بدین حد نه چشم آیتنگری باقی میماند که با حوصله در آثار صنع بنگرد و نه حافظهی عمیقی که اهل ذکر و فکر باشد و نه خیال شاعرانه و دلکشی که منزل تصویرهای عالی و آفرینشهای آرام و الهامی شود.
خدایا، در کوران شتاب تحمیلیِ روزگاران، در فوران هیاهو و غوغای بقای روزگارمان، ما به تدریج از همهی آن ظرفیتها و ظرافتهایی که انسان دیروز را به تجربههای معنوی گره میزد، تهی میشویم. بهجایش خُلقی عجول و خلقی بیقرار مینشیند که یکسره در هراس و طمعهای بیعمق است؛ هراس از اینکه مبادا در مسابقه عقب بماند و طمع در اینکه بیشتر و بیشتر بجوید. شکایت از این تبدیل معکوس و تنزل مشکوک. شکایت از این سطحیشدن بیلایه و لایهلایههای آبرفته.
خدایا، هرچقدر اعتماد و توکل بر تو همزاد فضیلت آهستگی است، هر چقدر متوکل بر تو آرام و مطمئن است و از بیاعتمادی بیقرار نمیشود، شتاب سرشته در تار و پود عصر ما، توکل و اعتماد به تو را در کوران بقا تردیدآمیز میکند. (۳) شکایت میبریم از دشوارشدن گوهر بیمانند اعتماد و از کفدادن بهشتِ بیرقیب توکل بر تو، که هر دو زخمیِ عصر شتاب میشوند. بر توکلهای زخمیِ عصر ما، التیامی ویژه از جنس آهستگی و تأنی بفرست.
پرودگارا، شکایت از شتاب را به معنای رخوتخواهی و کاهلی ما مخوان. تو بیش از همه میدانی که شتاب جدای از قوت است و سستی جدای از آهستگی. از قضا کارهای ماندگار و گامهای ثابت (۴) و گفتارهای استوار (۵) همگی محصول قوتهای آهستهاند و هر چه محصول سرسری و گام لغز و گفتار لغو است، از شتاب و بیآهستگی زاییده میشود. پس از شتابهای سرسری شکایت میکنیم و آهستگیهای آهنین را از تو میطلبیم.
۱. پیدایش ۲-۱، در قرآن با حذف اشاره به روز هفتم و رفع خستگی در آن، متعدد در آیاتی چون اعراف/۵۴، فرقان/۵۹، حدید/۴ و ... . پُرواضح است که بیانها را ادبی و استعاری و نه واقعگرایانه میفهمم و استفاده میکنم.
۲. گفتم گره نگشودهام، زان طره تا من بودهام
گفتا منش فرمودهام تا با تو طراری کند
دوش در حلقهی ما قصهی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسلهی موی تو بود (حافظ)
۳. برداشتی آزاد از یادداشت صدیق قطبی، چرا آهستگی خصلتی مؤمنانه است؟
۴. رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا. بقره/۲۵۰
۵. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا. اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا پروا داريد و سخنى استوار گوييد (احزاب/ ۷۰). نیز نساء/٩.
#دعا
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1494