HAMESH1 Telegram 1499
فهم تنفر و نفهمیدن کوری
(حاشیه‌ای بر استقبال و سفیدشویی برخی از هم‌وطنانم از حمله به ایران)

یکی دو سال است که برایم «عصبیت» ناشی از «تنفر و کینه‌ی» سیاسی پدیده‌ی درخورتوجهی شده. مشاهده‌ی اینکه بخشی از مردم به دلیل عمق بغض و تنفر سیاسی به درجه‌ای از عصبانیت برسند که صرفاً به حذف و نبود نظام سیاسی نامحبوب بیندیشند. به هر طریق، به هر شیوه، به هر فاجعه، به هر عوامزدگی، به هر ساده‌سازی، به هر تاریخ‌سازی. این حد از راهبریِ تنفرِ سیاسی در برخی حتی به تعریف سبکی از زندگی می‌رسد؛ به‌گونه‌ای که شخص حیاتش را با عکسِ حیات نظام سیاسی تنظیم می‌کند. هر چه نظام منفور سیاسی بگوید، ولو به فرض بحق، در نظر او ناحق است. هر چه هم نظام منفور سیاسی مخالف باشد، ولو به فرض نابحق، در نظر او مطلوب است. به بیان دیگر، معنای زندگی این مردم جان‌به‌لب‌رسیده، «دیویِ»* نظام سیاسی است؛ یعنی معنای درست همیشه عکسِ گفتار نظام سیاسی است‌.

در چنین داغی و عصبانیتِ جوشانی، کافی‌ست نارسانه‌هایی به میدان بیایند و فست‌فود‌های تنفرپسند را به متنفرها تحویل دهند. آنان هر تنفری بفروشند، مشتریان عصبانی با آغوش باز می‌خرند. از پروپاگاندای واضح گرفته تا سفیدشویی دست‌های خون‌آلود. این تحلیل هشداربرانگیز کاملا جدای از آن است که این تنفر به حق است یا نابحق. فرد می‌تواند کاملا به حق از نظام سیاسی نامطلوب خود متنفر و عصبانی باشد، ولی این تنفر و عصبانیت به‌هیچ‌وجه «توجیه‌کننده» مواضع ضداخلاقی و ضدعقلیِ متقابل نیست.

مثال واضح این نکته استقبال از حمله خارجی است. چنین موضعِ از سر نفرتی را می‌شود «فهمید»، اما به هیچ وجه و استدلالی نمی‌شود «توجیهش» کرد. جنگ و حمله به کشور، صرفا حمله به حکومت آن نیست. این گزاره این‌قدر بدیهی است که شاید به کمتر قرینه‌ی تاریخی و استدلال عقلی نیازمند باشد. خاصه اگر آن مهاجم اسرائیل بدنامی باشد که در آخرین نسل‌کشیِ آشکارش به جهان نشان داده که چقدر بین نظام سیاسیِ مغضوب و مردم و ساختارهای کشور فرق می‌گذارد!

این‌ها یعنی اینکه فقط مخالف حمله‌ی خارجی باشیم و نه سیاست‌هایی داخلی‌ای که اوضاع را به اینجا می‌رساند؟ قطعا خیر. خیرخواه وطن و هم‌وطن، باید هم‌زمان نگاه انتقادی و اعتراضی را به هر دو سو داشته باشد و فریاد مخالفت را بر سر حاکمانی هم بزند که با تداوم ناسیاست‌ها و بی‌تدبیری‌های ایدئولوژیک، اوضاع را به درگرفتن جنگ و ویرانی می‌کشانند.

این‌ها را وقتی می‌نویسم که از آشنایی می‌شنوم که اسرائیل فقط به ساختارهای صنعتی و اتمی حمله خواهد کرد! شنیدن این نکته بعد از کشتار داغِ سی‌ و خرده‌ایِ هزارنفری مردم غزه و ویران‌کردن بیمارستان و پناهگاه و مدرسه و خانه‌، تلخ‌تر و تأسف‌بارتر از زهر است. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم توییت‌های اسرائیلی در دوست‌داشتن ایران و فرق‌گذاشتن میان مردم و حکومت، در میان بخشی از مردم، ولو عاصی و متنفر، این‌قدر باورپذیر شود.

من تنفر راهبرِ این باور پوچ را می‌فهمم، اما کوری‌ِ آن نفرت را نه! از آنجا این تنفر را «می‌فهمم» که یاد نظام سیاسی‌ای می‌افتم که در اوج بحران بین‌المللی و دلار شصت‌ و پنج‌ هزار تومانی، در قلدری‌هایی تکراری با و دهن‌کجی‌های کودکانه به افکار عمومیِ داخل، با نشاندن دوباره‌ی ناشیخِ گریان بر منصب امام جمعه و وعده‌ی فردای سخت‌تر مبارزه‌ی خیابانی با بدحجابان، خلقی را عصبی و متنفرتر می‌کند. این کوری را نیز از این جهت «توجیه‌» نمی‌کنم و بر آن نقد دارم که یاد نارسانه‌هایی مثل ایران‌اینتر می‌افتم که کاسب استیصال و درماندگیِ این مردم‌اند. از این جهت «توجیه» نمی‌دانم که یاد دولت دست‌راستیِ نتانیاهو می‌افتم که کارنامه‌ی کشتار و گرسنگی و قحطیِ مردم غزه‌اش را آمریکا و اروپایی‌ها هم دیگر گردن نمی‌گیرند، اما تعدادی از هم‌وطنان من به او خوشبین‌اند و بمب‌هایش را صاحب بصیرت اخلاقی‌ای می‌دانند که به مردم عادی و شهرها و زیرساخت‌های کشور کاری ندارد!

* یکی از عروسک‌های برنامه‌‌های عروسکیِ ایرج طهماسب و تیمش که جملات را برعکس می‌گوید و می‌فهمد.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1499
Create:
Last Update:

فهم تنفر و نفهمیدن کوری
(حاشیه‌ای بر استقبال و سفیدشویی برخی از هم‌وطنانم از حمله به ایران)

یکی دو سال است که برایم «عصبیت» ناشی از «تنفر و کینه‌ی» سیاسی پدیده‌ی درخورتوجهی شده. مشاهده‌ی اینکه بخشی از مردم به دلیل عمق بغض و تنفر سیاسی به درجه‌ای از عصبانیت برسند که صرفاً به حذف و نبود نظام سیاسی نامحبوب بیندیشند. به هر طریق، به هر شیوه، به هر فاجعه، به هر عوامزدگی، به هر ساده‌سازی، به هر تاریخ‌سازی. این حد از راهبریِ تنفرِ سیاسی در برخی حتی به تعریف سبکی از زندگی می‌رسد؛ به‌گونه‌ای که شخص حیاتش را با عکسِ حیات نظام سیاسی تنظیم می‌کند. هر چه نظام منفور سیاسی بگوید، ولو به فرض بحق، در نظر او ناحق است. هر چه هم نظام منفور سیاسی مخالف باشد، ولو به فرض نابحق، در نظر او مطلوب است. به بیان دیگر، معنای زندگی این مردم جان‌به‌لب‌رسیده، «دیویِ»* نظام سیاسی است؛ یعنی معنای درست همیشه عکسِ گفتار نظام سیاسی است‌.

در چنین داغی و عصبانیتِ جوشانی، کافی‌ست نارسانه‌هایی به میدان بیایند و فست‌فود‌های تنفرپسند را به متنفرها تحویل دهند. آنان هر تنفری بفروشند، مشتریان عصبانی با آغوش باز می‌خرند. از پروپاگاندای واضح گرفته تا سفیدشویی دست‌های خون‌آلود. این تحلیل هشداربرانگیز کاملا جدای از آن است که این تنفر به حق است یا نابحق. فرد می‌تواند کاملا به حق از نظام سیاسی نامطلوب خود متنفر و عصبانی باشد، ولی این تنفر و عصبانیت به‌هیچ‌وجه «توجیه‌کننده» مواضع ضداخلاقی و ضدعقلیِ متقابل نیست.

مثال واضح این نکته استقبال از حمله خارجی است. چنین موضعِ از سر نفرتی را می‌شود «فهمید»، اما به هیچ وجه و استدلالی نمی‌شود «توجیهش» کرد. جنگ و حمله به کشور، صرفا حمله به حکومت آن نیست. این گزاره این‌قدر بدیهی است که شاید به کمتر قرینه‌ی تاریخی و استدلال عقلی نیازمند باشد. خاصه اگر آن مهاجم اسرائیل بدنامی باشد که در آخرین نسل‌کشیِ آشکارش به جهان نشان داده که چقدر بین نظام سیاسیِ مغضوب و مردم و ساختارهای کشور فرق می‌گذارد!

این‌ها یعنی اینکه فقط مخالف حمله‌ی خارجی باشیم و نه سیاست‌هایی داخلی‌ای که اوضاع را به اینجا می‌رساند؟ قطعا خیر. خیرخواه وطن و هم‌وطن، باید هم‌زمان نگاه انتقادی و اعتراضی را به هر دو سو داشته باشد و فریاد مخالفت را بر سر حاکمانی هم بزند که با تداوم ناسیاست‌ها و بی‌تدبیری‌های ایدئولوژیک، اوضاع را به درگرفتن جنگ و ویرانی می‌کشانند.

این‌ها را وقتی می‌نویسم که از آشنایی می‌شنوم که اسرائیل فقط به ساختارهای صنعتی و اتمی حمله خواهد کرد! شنیدن این نکته بعد از کشتار داغِ سی‌ و خرده‌ایِ هزارنفری مردم غزه و ویران‌کردن بیمارستان و پناهگاه و مدرسه و خانه‌، تلخ‌تر و تأسف‌بارتر از زهر است. هیچ‌گاه فکر نمی‌کردم توییت‌های اسرائیلی در دوست‌داشتن ایران و فرق‌گذاشتن میان مردم و حکومت، در میان بخشی از مردم، ولو عاصی و متنفر، این‌قدر باورپذیر شود.

من تنفر راهبرِ این باور پوچ را می‌فهمم، اما کوری‌ِ آن نفرت را نه! از آنجا این تنفر را «می‌فهمم» که یاد نظام سیاسی‌ای می‌افتم که در اوج بحران بین‌المللی و دلار شصت‌ و پنج‌ هزار تومانی، در قلدری‌هایی تکراری با و دهن‌کجی‌های کودکانه به افکار عمومیِ داخل، با نشاندن دوباره‌ی ناشیخِ گریان بر منصب امام جمعه و وعده‌ی فردای سخت‌تر مبارزه‌ی خیابانی با بدحجابان، خلقی را عصبی و متنفرتر می‌کند. این کوری را نیز از این جهت «توجیه‌» نمی‌کنم و بر آن نقد دارم که یاد نارسانه‌هایی مثل ایران‌اینتر می‌افتم که کاسب استیصال و درماندگیِ این مردم‌اند. از این جهت «توجیه» نمی‌دانم که یاد دولت دست‌راستیِ نتانیاهو می‌افتم که کارنامه‌ی کشتار و گرسنگی و قحطیِ مردم غزه‌اش را آمریکا و اروپایی‌ها هم دیگر گردن نمی‌گیرند، اما تعدادی از هم‌وطنان من به او خوشبین‌اند و بمب‌هایش را صاحب بصیرت اخلاقی‌ای می‌دانند که به مردم عادی و شهرها و زیرساخت‌های کشور کاری ندارد!

* یکی از عروسک‌های برنامه‌‌های عروسکیِ ایرج طهماسب و تیمش که جملات را برعکس می‌گوید و می‌فهمد.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1499

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

How to Create a Private or Public Channel on Telegram? Choose quality over quantity. Remember that one high-quality post is better than five short publications of questionable value. A few years ago, you had to use a special bot to run a poll on Telegram. Now you can easily do that yourself in two clicks. Hit the Menu icon and select “Create Poll.” Write your question and add up to 10 options. Running polls is a powerful strategy for getting feedback from your audience. If you’re considering the possibility of modifying your channel in any way, be sure to ask your subscribers’ opinions first. As of Thursday, the SUCK Channel had 34,146 subscribers, with only one message dated August 28, 2020. It was an announcement stating that police had removed all posts on the channel because its content “contravenes the laws of Hong Kong.” But a Telegram statement also said: "Any requests related to political censorship or limiting human rights such as the rights to free speech or assembly are not and will not be considered."
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American