HAMESH1 Telegram 1530
ساده‌زیستیِ حاکم مهم‌تر است یا عدالت ساختاری‌اش؟
گذر از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی در اندیشه سیاسی

ساده‌زیستیِ حاکم مهم است یا ساختار حکومتی‌ای که بی‌فساد باشد؟ عدالت و سلامت اقتصادیِ خانواده‌ی شخص حاکم اولویت دارد یا عدالت و سلامت اقتصادیِ جریان بزر‌گ‌ترِ همراه و هم‌فکر او در نهاد قدرت؟ فضیلت‌های فردیِ حاکم مهم‌تر است یا فضیلت‌های جمعی‌ای چون عدالت و آزادی سیاسی در به‌قدر‌ت‌ رسیدن؟ پرسش‌هایی از این دست در فلسفه‌ی اخلاقِ قدرت طرح می‌شود و بلافاصله بعد از طرحشان باید بگوییم منظورمان در کدام بستر و زمانه است؟ چون سوال‌هایی بسیار زمینه‌مند‌ند.

اخلاق سیاسی در فرهنگ ما تابع قرائت رسمیِ اسلامی است؛ حتی در بین غیردینداران و عرف‌گرایان. آشکارست که قرائت رسمی هم به دلیل تورم نگاه فقاهتی، بسیار تابع چارچوب فقهی اسلام است؛ چارچوبی که به صورت سنتی و تاریخی فردمحور است. چون فقه قرار بوده نیاز شخص مکلف را به احکام فقهی برطرف کند. با این اوصاف وقتی متأثر از این بافتِ فردگرا اندیشه‌ی‌ سیاسی و ارزش‌هایی اخلاقی تعریف شود، آن احکام فردگرایانه خواهد بود و در آن اصولاً «اخلاق اجتماعی» محلی از اعراب نخواهد داشت. (این موضوع حتی محل اعتراض مدافعان اسلام سیاسی در نقد حوزه‌ی سنتی هم است که می‌گویند چرا ما «فقه اجتماعی» نداریم.) ‌

پس دور از انتظار نیست که در این چارچوب اخلاقیِ فردیِ فقه‌زده، مهم‌تر و ستوده‌تر و تبلیغاتی‌تر آن باشد که شخص حاکم ساده‌زیست است و این برترین فخر و فصیلت است. و کمتر مهم که نهادهای قدرت در دست او چقدر بر محور سلامت و برابری و بازدهی اقتصادی استوارند. و کمتر مهم که شخص حاکم چقدر بر مبنای سازوکارهای سیاسیِ عادلانه به قدرت رسیده و آزادی سیاسی در کار است. و کمتر مهم‌تر که ناشی از سیاست نهادهای قدرت او جامعه به فقر و ساده‌زیستیِ اجباری می‌رسند.

دیگر صفت چارچوب فقهیِ در قرائت دینیِ رسمی و سنتی، به‌روز نبودن است. به معنای دیگر فقه سنتی در دنیای سنتی پرورده شده و چارچوب برآمده از آن وقتی به سوالات آغازین این گفتار ‌پاسخ می‌دهد، باز می‌گوید که «مهم‌تر» از همه آن است که شخص حاکم ساده‌زیست باشد. در جهان قدیم و در نبود نهادهای پیچیده‌ی قدرت، ساختار قدرت به‌شدت تابع شخصیت حاکم و فضیلت‌های فردی او از جمله ساده‌زیستی بود. اما امروز در عین تداوم فضیلت ساده‌زیستی، دیگر به‌هیچ‌وجه فضیلت شخصیِ حاکم (بر فرض وجود) یگانه معیار ارزیابی نهاد قدرت نیست.

اندکی آشنایی با جهان جدید و تحولاتش، به‌ویژه پیچیدگی‌های «نهادی» و «اجتماعی» نظام‌های سیاسیِ بوروکراتیک مدرن، به ما تذکر می‌دهد که شخص حاکم و صفاتش (ولو ساده‌زیست) آخرین اولویت ارزیابی اخلاقی «نهاد» قدرت باید باشد. به عبارت دیگر، در نهادهای پیچیده و بوروکراتیکِ قدرت در جهان جدید، حاکمی به قوت ساده‌زیست و صاحب فضیلت‌های شخصی می‌تواند راهبر نهادهایی به شدت ناعادلانه و ظالمانه از حیث برابری توزیع ثروت و فرصت باشد. اصولاً در جهان جدید به همین دلیل پرسش از اینکه «چه کسی» حکومت می‌کند، به پرسش «چگونه» حکومت می‌کند، تغییر یافته است. (پوپر)

پس در چنین موقعیت جدیدی، معقول و مقبول نیست که متأثر از ساختارهای ساده‌ی قدرت در جهان قدیم و ساختارهای فردگرای فقهی، از مثلاً زندگی مالیِ شخص حاکم بپرسیم و آن را مبنای داوری کنیم. باز به‌رغم همه‌ی نکات پیش‌گفته و بافتار جهان پیشامدرن در زمان حیات امام علی، اگر حیات ایشان را از این منظر ارزیابی کنیم، درمی‌یابیم که برخلاف کلیشه‌ی مشهور و فردگرایانه، این ساده‌زیستیِ شخصیِ امام نیست که بنیان قدرت سیاسی اوست، بلکه فضیلت‌های جمعی و ساختاری‌ای نظیر تبعیض‌ستیزی و توبیخ بی‌مماشات کارگزاران خطاکار و برابری قضائی تا حد خلیفه و ...، مبنا و همت ساختار سیاسی است.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1530
Create:
Last Update:

ساده‌زیستیِ حاکم مهم‌تر است یا عدالت ساختاری‌اش؟
گذر از اخلاق فردی به اخلاق اجتماعی در اندیشه سیاسی

ساده‌زیستیِ حاکم مهم است یا ساختار حکومتی‌ای که بی‌فساد باشد؟ عدالت و سلامت اقتصادیِ خانواده‌ی شخص حاکم اولویت دارد یا عدالت و سلامت اقتصادیِ جریان بزر‌گ‌ترِ همراه و هم‌فکر او در نهاد قدرت؟ فضیلت‌های فردیِ حاکم مهم‌تر است یا فضیلت‌های جمعی‌ای چون عدالت و آزادی سیاسی در به‌قدر‌ت‌ رسیدن؟ پرسش‌هایی از این دست در فلسفه‌ی اخلاقِ قدرت طرح می‌شود و بلافاصله بعد از طرحشان باید بگوییم منظورمان در کدام بستر و زمانه است؟ چون سوال‌هایی بسیار زمینه‌مند‌ند.

اخلاق سیاسی در فرهنگ ما تابع قرائت رسمیِ اسلامی است؛ حتی در بین غیردینداران و عرف‌گرایان. آشکارست که قرائت رسمی هم به دلیل تورم نگاه فقاهتی، بسیار تابع چارچوب فقهی اسلام است؛ چارچوبی که به صورت سنتی و تاریخی فردمحور است. چون فقه قرار بوده نیاز شخص مکلف را به احکام فقهی برطرف کند. با این اوصاف وقتی متأثر از این بافتِ فردگرا اندیشه‌ی‌ سیاسی و ارزش‌هایی اخلاقی تعریف شود، آن احکام فردگرایانه خواهد بود و در آن اصولاً «اخلاق اجتماعی» محلی از اعراب نخواهد داشت. (این موضوع حتی محل اعتراض مدافعان اسلام سیاسی در نقد حوزه‌ی سنتی هم است که می‌گویند چرا ما «فقه اجتماعی» نداریم.) ‌

پس دور از انتظار نیست که در این چارچوب اخلاقیِ فردیِ فقه‌زده، مهم‌تر و ستوده‌تر و تبلیغاتی‌تر آن باشد که شخص حاکم ساده‌زیست است و این برترین فخر و فصیلت است. و کمتر مهم که نهادهای قدرت در دست او چقدر بر محور سلامت و برابری و بازدهی اقتصادی استوارند. و کمتر مهم که شخص حاکم چقدر بر مبنای سازوکارهای سیاسیِ عادلانه به قدرت رسیده و آزادی سیاسی در کار است. و کمتر مهم‌تر که ناشی از سیاست نهادهای قدرت او جامعه به فقر و ساده‌زیستیِ اجباری می‌رسند.

دیگر صفت چارچوب فقهیِ در قرائت دینیِ رسمی و سنتی، به‌روز نبودن است. به معنای دیگر فقه سنتی در دنیای سنتی پرورده شده و چارچوب برآمده از آن وقتی به سوالات آغازین این گفتار ‌پاسخ می‌دهد، باز می‌گوید که «مهم‌تر» از همه آن است که شخص حاکم ساده‌زیست باشد. در جهان قدیم و در نبود نهادهای پیچیده‌ی قدرت، ساختار قدرت به‌شدت تابع شخصیت حاکم و فضیلت‌های فردی او از جمله ساده‌زیستی بود. اما امروز در عین تداوم فضیلت ساده‌زیستی، دیگر به‌هیچ‌وجه فضیلت شخصیِ حاکم (بر فرض وجود) یگانه معیار ارزیابی نهاد قدرت نیست.

اندکی آشنایی با جهان جدید و تحولاتش، به‌ویژه پیچیدگی‌های «نهادی» و «اجتماعی» نظام‌های سیاسیِ بوروکراتیک مدرن، به ما تذکر می‌دهد که شخص حاکم و صفاتش (ولو ساده‌زیست) آخرین اولویت ارزیابی اخلاقی «نهاد» قدرت باید باشد. به عبارت دیگر، در نهادهای پیچیده و بوروکراتیکِ قدرت در جهان جدید، حاکمی به قوت ساده‌زیست و صاحب فضیلت‌های شخصی می‌تواند راهبر نهادهایی به شدت ناعادلانه و ظالمانه از حیث برابری توزیع ثروت و فرصت باشد. اصولاً در جهان جدید به همین دلیل پرسش از اینکه «چه کسی» حکومت می‌کند، به پرسش «چگونه» حکومت می‌کند، تغییر یافته است. (پوپر)

پس در چنین موقعیت جدیدی، معقول و مقبول نیست که متأثر از ساختارهای ساده‌ی قدرت در جهان قدیم و ساختارهای فردگرای فقهی، از مثلاً زندگی مالیِ شخص حاکم بپرسیم و آن را مبنای داوری کنیم. باز به‌رغم همه‌ی نکات پیش‌گفته و بافتار جهان پیشامدرن در زمان حیات امام علی، اگر حیات ایشان را از این منظر ارزیابی کنیم، درمی‌یابیم که برخلاف کلیشه‌ی مشهور و فردگرایانه، این ساده‌زیستیِ شخصیِ امام نیست که بنیان قدرت سیاسی اوست، بلکه فضیلت‌های جمعی و ساختاری‌ای نظیر تبعیض‌ستیزی و توبیخ بی‌مماشات کارگزاران خطاکار و برابری قضائی تا حد خلیفه و ...، مبنا و همت ساختار سیاسی است.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1530

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Other crimes that the SUCK Channel incited under Ng’s watch included using corrosive chemicals to make explosives and causing grievous bodily harm with intent. The court also found Ng responsible for calling on people to assist protesters who clashed violently with police at several universities in November 2019. Users are more open to new information on workdays rather than weekends. Hui said the time period and nature of some offences “overlapped” and thus their prison terms could be served concurrently. The judge ordered Ng to be jailed for a total of six years and six months. Ng Man-ho, a 27-year-old computer technician, was convicted last month of seven counts of incitement charges after he made use of the 100,000-member Chinese-language channel that he runs and manages to post "seditious messages," which had been shut down since August 2020. On June 7, Perekopsky met with Brazilian President Jair Bolsonaro, an avid user of the platform. According to the firm's VP, the main subject of the meeting was "freedom of expression."
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American