HAMESH1 Telegram 1532
شکار تجربه‌ی خطاب در قرآن

خوب می‌دانم که پیش پای داشتن رابطه‌ی شخصی با متن مقدس (مشخصاً در اینجا قرآن)، در برابر تجربه‌ی وجودیِ احساس خطاب در هنگام شنیدن و خواندن قرآن، برای مخاطب ایرانی و فارسی‌زبان، موانع در این زمانه بسیارست. بسیار بسیار. از خوب ندانستن زبان عربی گرفته تا جهل در دانستن بافتار تاریخیِ قرآن تا برخی پرسش‌های انتقادی درباره‌ی بعضی از آیات تاریخی‌نما یا علمی‌نمای قرآن تا برخی دلخوری‌ها و اکراه‌ها و دافعه‌های فرامتنیِ سیاسی و فرهنگی.

از این آخری بگویم که شاید در نزد عامه فراگیرترین است. قرآن وقتی به تعبیر حافظ «دام تزویر شود»، یا حتی نه، از سر اخلاص محملِ محفل‌هایی شود که متکثر نیستند و تنها یک دسته و حزب را پشتیبانی می‌کنند و به این معنا وسیله‌ی غایتی سیاسی شود، گویی از ما فاصله می‌گیرد و به دیگرهای نامحبوب متعلق می‌شود؛ گویی ما دقِ دلمان را از اینجاها با ترک مطالعه‌ی آن تلافی می‌کنیم.

این هیاهو و اختلال، این خاموش‌شدن چراغ‌های رابطه‌ی وجودی با قرآن، درباره‌ی ستیزه‌جویان نیست. آنها که تکلیفشان با قرآن معلوم است. بلکه درباره‌ی آنانی است که به نحوی صادقانه و بی‌غرض نمی‌توانند رابطه‌‌ای شخصی و معنوی و فهمی مستمر و بی‌مزاحم با متن قرآن داشته باشند. روی سخن من در این چند خط کوتاه با این افراد است.

ما برای گشودن رابطه‌ای شخصی و شفاف با قرآن بیش از همه به «تجربه‌ی خطاب» و «تکرار و استمرار تجربه‌ی خطاب» نیازمندیم. یعنی چه؟ از تجربه‌ای می‌گویم که در هنگام خواندن هر متن دیگری هم می‌تواند رخ دهد. جایی که شما حس می‌کنید اینجای متن متعلق به من است. گویی نویسنده آن را برای من و نه دیگران نوشته. گویی فرستنده آن را برای من فرستاده. مثل بیتی که در یک غزل بیش از همه برای ما می‌درخشد و حفره‌ای از حفره‌های وجودیِ ما را پر می‌کند. این فقره‌های شخصی و گیرا همان حس تجربه‌ی خطاب است. همان ساخته‌شدن رابطه‌ی وجودی است. گویی حس می‌کنیم خطاب مستقیمِ این بخش از متن قرار گرفته‌ایم و این قسمت دارد با ما سخن می‌گوید. متنی معنوی و زیبا و ادبی چون قرآن که مدعیِ پیام از طرف خداست، ظرفیت بسیاری برای ارسال و دریافت چنین سیگنال‌هایی دارد.

تجربه‌های خطاب در چنین وضعیتی مثل سوسوی ستاره است در آسمان شب‌. مثل بازتاب نور چرخان فانوس است در دریا. این بخش‌ها می‌توانند کلید بازسازی و بهبود رابطه‌ی دور و مختل‌شده‌ی ما با قرآن شوند. این بخش‌ها رابطه‌ی مختل‌شده، کلیشه‌شده (مثل کلیشه‌ی شنیدن قرآن در مجلس‌های ختم)، تیره و مبهم ما را با قرآن تصحیح می‌کند. این بخش‌های شخصی و خطابی، مثل درهایی ما را به کل دیگر دالان‌های تودرتو و گیرای متن قرآن راه می‌دهد.

حال، تجربه‌ی خطاب «حالی» آمدنی است؟ ما باید در انتظار باشیم، ولو بگو نه همچون گودو؟ به نظر من خیر. در یافتن و ساختن تجربه‌ی خطاب، تمرین و ممارست شرط است. به بیان دیگر، شکار یا گرفتن گریبان این تجربه‌های خطاب و نگه‌داشتن و تکرارشان، نیازمند ثبت و ضبط و عادت و ورزه است. یعنی اگر در هنگام خواندن بخش یا آیه‌ای از قرآن، ذره‌ای از این خطاب‌ها را تجربه کردیم، باید این بخش‌ را گوشه‌ای یادداشت کنیم و از آن زمزمه‌ی شب و روزی مداوم بسازیم. قرار نیست ما با همه‌ی بخش‌های قرآن چنین رابطه‌ی گرم و شخصی‌ای داشته باشیم. یعنی انتظار احساس خطاب از کل قرآن را داشته باشیم. خیر. به دلیل شخص‌ها و سنخ‌های مختلف امکان ندارد که ما با هیچ پدیده‌ای در این عالم چنین رابطه‌ی یکدستی پیدا کنیم.

با یادداشت و حفظ و یادآوری مدام این بخش‌ها، با این کار عینی و تمرینی است که ما تجربه‌های خطاب را بیش از پیش از آنِ خود و امکان ظهور معنوی ‌و وجودیِ مجدد آن‌ها را مهیا می‌کنیم. این تکه‌ها باعث می‌شود که چهل‌تکه‌ی انس شخصی و بیشتر ما با قرآن شکل بگیرد و آن عوامل مزاحمِ متنی و فرامتنی مانع بهره‌ی معنوی ما نشوند. نیز این احتمال مداوم برقرار شود که هرچه ژرف‌تر و نوتر تجربه‌ی خطاب را باز مزمزه‌ کنیم. چنین مزه‌ای یکی از عالی‌ترین و اوج‌ترین و وحی‌ترین تجربه‌های ایمانی است‌. جایی که زندگی‌های خطّی و سطحیِ روزمره‌ی ما را تکان می‌دهد و رود معنا را در آن سرازیر می‌سازد. جایی معنابخشی که کارویژه‌ی اصلی و وجودیِ وحی را از دیگر کارکردهای تقلبی و مزاحم تمییز می‌دهیم.

پ.نوشت: مرتبط با این یادداشت سخنرانی فهم قرآن، درک قرآن و یادداشت ۱ و ۲ دوست گرامی و برادر بزرگوار، جناب فرهاد شفتی، شنیدنی و خواندنی است.

#یادداشت
@Hamesh1



tgoop.com/hamesh1/1532
Create:
Last Update:

شکار تجربه‌ی خطاب در قرآن

خوب می‌دانم که پیش پای داشتن رابطه‌ی شخصی با متن مقدس (مشخصاً در اینجا قرآن)، در برابر تجربه‌ی وجودیِ احساس خطاب در هنگام شنیدن و خواندن قرآن، برای مخاطب ایرانی و فارسی‌زبان، موانع در این زمانه بسیارست. بسیار بسیار. از خوب ندانستن زبان عربی گرفته تا جهل در دانستن بافتار تاریخیِ قرآن تا برخی پرسش‌های انتقادی درباره‌ی بعضی از آیات تاریخی‌نما یا علمی‌نمای قرآن تا برخی دلخوری‌ها و اکراه‌ها و دافعه‌های فرامتنیِ سیاسی و فرهنگی.

از این آخری بگویم که شاید در نزد عامه فراگیرترین است. قرآن وقتی به تعبیر حافظ «دام تزویر شود»، یا حتی نه، از سر اخلاص محملِ محفل‌هایی شود که متکثر نیستند و تنها یک دسته و حزب را پشتیبانی می‌کنند و به این معنا وسیله‌ی غایتی سیاسی شود، گویی از ما فاصله می‌گیرد و به دیگرهای نامحبوب متعلق می‌شود؛ گویی ما دقِ دلمان را از اینجاها با ترک مطالعه‌ی آن تلافی می‌کنیم.

این هیاهو و اختلال، این خاموش‌شدن چراغ‌های رابطه‌ی وجودی با قرآن، درباره‌ی ستیزه‌جویان نیست. آنها که تکلیفشان با قرآن معلوم است. بلکه درباره‌ی آنانی است که به نحوی صادقانه و بی‌غرض نمی‌توانند رابطه‌‌ای شخصی و معنوی و فهمی مستمر و بی‌مزاحم با متن قرآن داشته باشند. روی سخن من در این چند خط کوتاه با این افراد است.

ما برای گشودن رابطه‌ای شخصی و شفاف با قرآن بیش از همه به «تجربه‌ی خطاب» و «تکرار و استمرار تجربه‌ی خطاب» نیازمندیم. یعنی چه؟ از تجربه‌ای می‌گویم که در هنگام خواندن هر متن دیگری هم می‌تواند رخ دهد. جایی که شما حس می‌کنید اینجای متن متعلق به من است. گویی نویسنده آن را برای من و نه دیگران نوشته. گویی فرستنده آن را برای من فرستاده. مثل بیتی که در یک غزل بیش از همه برای ما می‌درخشد و حفره‌ای از حفره‌های وجودیِ ما را پر می‌کند. این فقره‌های شخصی و گیرا همان حس تجربه‌ی خطاب است. همان ساخته‌شدن رابطه‌ی وجودی است. گویی حس می‌کنیم خطاب مستقیمِ این بخش از متن قرار گرفته‌ایم و این قسمت دارد با ما سخن می‌گوید. متنی معنوی و زیبا و ادبی چون قرآن که مدعیِ پیام از طرف خداست، ظرفیت بسیاری برای ارسال و دریافت چنین سیگنال‌هایی دارد.

تجربه‌های خطاب در چنین وضعیتی مثل سوسوی ستاره است در آسمان شب‌. مثل بازتاب نور چرخان فانوس است در دریا. این بخش‌ها می‌توانند کلید بازسازی و بهبود رابطه‌ی دور و مختل‌شده‌ی ما با قرآن شوند. این بخش‌ها رابطه‌ی مختل‌شده، کلیشه‌شده (مثل کلیشه‌ی شنیدن قرآن در مجلس‌های ختم)، تیره و مبهم ما را با قرآن تصحیح می‌کند. این بخش‌های شخصی و خطابی، مثل درهایی ما را به کل دیگر دالان‌های تودرتو و گیرای متن قرآن راه می‌دهد.

حال، تجربه‌ی خطاب «حالی» آمدنی است؟ ما باید در انتظار باشیم، ولو بگو نه همچون گودو؟ به نظر من خیر. در یافتن و ساختن تجربه‌ی خطاب، تمرین و ممارست شرط است. به بیان دیگر، شکار یا گرفتن گریبان این تجربه‌های خطاب و نگه‌داشتن و تکرارشان، نیازمند ثبت و ضبط و عادت و ورزه است. یعنی اگر در هنگام خواندن بخش یا آیه‌ای از قرآن، ذره‌ای از این خطاب‌ها را تجربه کردیم، باید این بخش‌ را گوشه‌ای یادداشت کنیم و از آن زمزمه‌ی شب و روزی مداوم بسازیم. قرار نیست ما با همه‌ی بخش‌های قرآن چنین رابطه‌ی گرم و شخصی‌ای داشته باشیم. یعنی انتظار احساس خطاب از کل قرآن را داشته باشیم. خیر. به دلیل شخص‌ها و سنخ‌های مختلف امکان ندارد که ما با هیچ پدیده‌ای در این عالم چنین رابطه‌ی یکدستی پیدا کنیم.

با یادداشت و حفظ و یادآوری مدام این بخش‌ها، با این کار عینی و تمرینی است که ما تجربه‌های خطاب را بیش از پیش از آنِ خود و امکان ظهور معنوی ‌و وجودیِ مجدد آن‌ها را مهیا می‌کنیم. این تکه‌ها باعث می‌شود که چهل‌تکه‌ی انس شخصی و بیشتر ما با قرآن شکل بگیرد و آن عوامل مزاحمِ متنی و فرامتنی مانع بهره‌ی معنوی ما نشوند. نیز این احتمال مداوم برقرار شود که هرچه ژرف‌تر و نوتر تجربه‌ی خطاب را باز مزمزه‌ کنیم. چنین مزه‌ای یکی از عالی‌ترین و اوج‌ترین و وحی‌ترین تجربه‌های ایمانی است‌. جایی که زندگی‌های خطّی و سطحیِ روزمره‌ی ما را تکان می‌دهد و رود معنا را در آن سرازیر می‌سازد. جایی معنابخشی که کارویژه‌ی اصلی و وجودیِ وحی را از دیگر کارکردهای تقلبی و مزاحم تمییز می‌دهیم.

پ.نوشت: مرتبط با این یادداشت سخنرانی فهم قرآن، درک قرآن و یادداشت ۱ و ۲ دوست گرامی و برادر بزرگوار، جناب فرهاد شفتی، شنیدنی و خواندنی است.

#یادداشت
@Hamesh1

BY هامِش (علی سلطانی)


Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1532

View MORE
Open in Telegram


Telegram News

Date: |

Healing through screaming therapy Select “New Channel” Telegram Channels requirements & features In the next window, choose the type of your channel. If you want your channel to be public, you need to develop a link for it. In the screenshot below, it’s ”/catmarketing.” If your selected link is unavailable, you’ll need to suggest another option. The best encrypted messaging apps
from us


Telegram هامِش (علی سلطانی)
FROM American