tgoop.com/hamesh1/1579
Last Update:
آلفرد نورث وایتهد دین را «کاری که انسان با تنهایی خود میکند» تعریف میکند. البته که در جهان سکولار و دینزداییشده در ظاهر امر، این تعریفِ شخصی و فردی خیلی باب مذاق است. بهویژه آنکه در فضای فارسیزبان و در میان کنشگران سیاسیِ سطحی و زیادهگو که نیمارزن به جای پُرگویی دربارهٔ سکولاریسم و دینشناسی نخواندهاند، این سخن خوش میآید؛ آنانی که هنجارین و طوطیوار میگویند که «دین باید به ساحت زندگی شخصی برگردد».
در نقد این سخن Keith Ward میگوید که این تعریف وایتهد دو صفت مهم دین را نادیده میگیرد: یکی اجتماعیبودن و دیگری مرجعیتداشتن. دین چون واجد مجموعهای از ارزشهاست، مثل مکتبها و اجتماعهای غیردینیِ انسانی در زمینههای مختلف حقوقی و محیطزیست و تغذیه و جنسیت، نمیتواند در خانه محبوس شود. ارزشها لباس نیستند که انسانها در وقت بیرونآمدن از تن درآورند. بالاخص که پارهی مهمی از ارزشهای دینی در بسیاری از دینها اجتماعی است. و مرجعیتداشتنش هم از همینجا با بحث گره میخورد؛ چون مرجعیت ارزشی هم در خانه و تنهایی محبوس نمیماند.
تصور نشود که من در حال رد ایدهی جدایی حقوقی نهاد دین و سیاست (سکولاریسم) هستم. خیر. بحث من بیرون از این دغدغهٔ آشنا و تلاشی است برای زدودن سادهاندیشی دربارهٔ خانهنشینی دین و دینزدایی از عرصهٔ اجتماعی و سیاسی. آنچه متذکر میشوم میتواند با سکولاریسم هم جمع شود. نکتهام این است که در ذهن بسیط و سادهٔ بسیاری از دوستداران خانهنشینیِ دین در جامعهٔ آرمانی سکولار، فراتر از فهم کجوکولهٔ سکولاریسم، نوعی دینزدایی و دینپیرایی خوابیده که با تعارف «سکولاریسم» صدایش میکنند.
#تاملات
@Hamesh1
BY هامِش (علی سلطانی)
Share with your friend now:
tgoop.com/hamesh1/1579